نبود روحیه تیمی ضعف سازمانهای دولتی
معاون آموزش و پژوهش سازمان محیط زیست ضمن اشاره به نقاط قوت و ضعف مجموعه تحت مدیریت خود طی ماههای گذشته، نبود روحیه کار تیمی در سازمانهای دولتی را یک ضعف عمده دانست.
به گزارش ایسنا، کاوه مدنی در آخرین پست تلگرامی خود به دستاوردهای معاونت آموزش و پژوهش سازمان حفاظت محیط زیست طی برنامه ۱۰۰ روزه پرداخت که در بخشهایی از این یادداشت آورده است: سیزدهم فروردین، آخرین روز فعالیتهای فصل زمستان معاونت آموزش و پژوهش سازمان حفاظت محیط زیست بود. فعالیتهایی که با محوریت پسماند پیش رفت و با نام «بیزباله» شهرت یافت. شاید از نگاه برخی، مهمترین خروجی فعالیتهای این معاونت چالش «بی زباله» بود. با وجود ابراز خوشحالی از موفقیت این چالش و محبوبیت آن میان مردم و مسئولان و برخی ستارگان اعتقاد دارم که این چالش تنها یک خروجی بسیار کوچک از فعالیتهای تشکیلاتی همکاران آموزش و پژوهش سازمان در سطح ملی بود. زیرا مهمترین دستاورد مجموعه معاونت آموزش و پژوهش، توسعه فرهنگ رفتار تیمی، مدیریت همکارانه و حرکت برنامه محور بوده است.
فقدان روحیه کار تیمی در سازمانهای دولتی در ایران یک معضل اساسی است
مدنی در بخش دیگری با اشاره به انجام کار تیمی آورده است: ما یاد گرفتیم با هم کار کنیم، با هم بخندیم، با هم غصه و حرص بخوریم و با هم موفقیت را جشن بگیریم. به اعتقاد من فقدان روحیه کار تیمی در سازمانهای دولتی در ایران یک معضل اساسی است. خوشبختانه ما توانستیم این فضا را تغییر دهیم و روحیه همکاری را در مجموعه تقویت کنیم.
ایران مهد نگارش برنامههای آرمانی است
به اعتقاد وی همه میدانیم که ایران مهد نگارش برنامههای آرمانی است اما همواره در اجرا مشکل داشتهایم. ما سعی کردیم واقعبین باشیم و آنچه را بنویسیم که باور داشته باشیم قابل اجراست. حتی با این وجود هم در برخی موارد از برنامههای خود عقب ماندیم و اشتباهاتی در تخمین تواناییهایمان و منابع در دسترس داشتیم. ما توانستیم برنامهای سراسری بنویسیم و در هماهنگی با هم برنامه را اجرا کنیم. به نظر میرسد که این اولین بار است که سازمان در حوزه آموزش و پژوهش (و شاید در همه حوزهها) برنامهای را با مشارکت همه استانها تدوین و اجرا کرده است. ما اعتقاد داشتیم که با توجه به تعدد معضلات محیط زیستی و منابع محدود در دسترس، تنها راه اثرگذاری، حرکت بر اساس اولویت موضوعی است. با توجه به در راه بودن نوروز و روز طبیعت و با عنایت به این مهم که فرصتهای مشارکت مردمی در حوزه پسماند متعدد است، پسماند (یکی از چهار موضوع اولویت دار در حوزه محیط زیست طبق ابلاغ رئیس جمهور) به عنوان موضوع مورد اولویت فصل زمستان انتخاب شد.
مدنی در ادامه یادداشت خود آورده است: تمرکز فصلی بر یک موضوع باعث ایجاد همافزایی در مجموعه آموزش و مشارکت سازمان شد و توانستیم همزمان همگی بر طبل زباله بکوبیم و حساسیت اجتماعی نسبت به این موضوع را کمی بالا ببریم. این تجربه به ما یاد داد که ایجاد هماهنگی بین مجموعههای فعال در بدنه دولت حتی در حالتی که منابع بسیار محدود است میتواند منجر به هم افزایی و ایجاد اثر شود. باور عمومی اینگونه شکل گرفت که در این مدت، مجموعه آموزش و پژوهش سازمان و حتی کل سازمان تنها متمرکز بر موضوع زباله است. این شائبه که احتمالا به خاطر توجه رسانهای زیاد به چالش بی زباله ایجاد شد، فعالیتهای دیگر ما در حوزه آموزش و پژوهش نظیر زحمات متمرکز بر کتاب انسان و محیط زیست، رویدادهای مختلف (در مورد آلودگی هوا، درختکاری، برنامه نویسی مشارکتی)، زنگ آموزش، نشست با شبکه سمنها و … را در سایه قرار داد. اما نگاهی ساده به برنامه صد روزه معاونت و تنوع اقدامات برنامهریزی شده میتواند این شائبه را برطرف کند.
نتوانستیم نمره قابل قبولی در زمینه جلب مشارکت سمنها اخذ کنیم
وی با اشاره به اینکه برخی سمنها در فعالیتهای این چند ماهه مشارکتی جدی داشتند،آورده است: ما در مجموع نتوانستیم نمره قابل قبولی در زمینه جلب مشارکت سمنها اخذ کنیم که این نقطه ضعف را تا حد زیادی مربوط به بیاعتمادی برخی فعالان و سمنها به مجموعه سازمان حفاظت محیط زیست میدانم. با وجود عدم اقبال اولیه برخی فعالان و سمن های محیط زیستی از برنامه صد روزه به مرور زمان بر تعداد سمن ها و فعالانی که در این حوزه مشارکت کردند افزوده شد. این نکته را به فال نیک میگیرم و معتقدم به مرور زمان فضای همکاری و اعتماد متقابل تقویت خواهد شد.
مدنی میافزاید: ما توانستیم مشارکت مردم را جلب کنیم. همواره تاکید کردهام که اعتقاد دارم برنامههای مشارکت مردمی در نهایت باید به دنبال جلب مشارکت حداکثری باشد و سمنها و فعالان در این زمینه نقشی کلیدی (نه انحصاری) بازی میکنند. نحوه طراحی چالش بیزباله به گونهای بود که توانست مردم، ستارگان و مسئولان را کنار هم بیاورد. مشارکت مردمی در چالش بیزباله هر چند محدود بود اما شاید اتفاقی بیسابقه در حوزه محیط زیست محسوب میشود چرا که این چالش توانست افرادی را درگیر کند که لزوما فعال محیط زیستی نیستند و تعلقی به هیچ سمن یا گروه محیط زیستی ندارند.
فرق پویش با چالش
وی ادامه میدهد: متاسفانه هنوز نتوانستیم برخی مفاهیم پایه را به خوبی جا بیندازیم. مثال شاخص آن تفاوت مهم بین مفاهیم پویش (کمپین) و چالش است. با وجود اینکه پویشهای مختلف محیط زیستی در کشور وجود داشتهاند، به نظر میرسد این اولین بار بود که یک چالش محیط زیستی فراگیر به راه افتاده بود. شاخصه مهم چالش، همانطور که از اسمش پیداست، چالشی بودن آن است. فرد دعوت شونده به چالش لازم است برای شرکت در چالش فکر و برنامه ریزی کند. در چالش بیزباله فرد مدعو باید برای سوال «شما برای زباله محیط زندگیتان چه می کنید؟» پاسخی پیدا کند. آنچه چالش را جذاب می نمود نحوه پاسخ به این سوال بود چرا که این سوال جوابهای متعدد داشت. در واقع چالش یک بازی شبکه اجتماعی است که در صورت جذاب بودن میتواند فراگیر باشد و حساسیت جامعه را نسبت به موضوعی خاص بالا ببرد و تفاوت اساسی با پویش دارد. این خطا را می پذیرم که من با فرض بدیهی بودن تفاوت مفاهیم چالش و پویش به این قضیه به طور کافی نپرداختم و به عدم شناخت تفاوت این دو مفهوم دامن زدم تا حدی که حتی برخی رسانهها نیز در معرفی این چالش به عموم دچار این خطا شدند و این چالش را کمپین (پویش) نامیدند. گروهی از فعالین هم با تکرار این نکته که پویش های اینچنینی در کشور تازه نیستند علاقه ای به پیوستن به این حرکت و درک تفاوت مفاهیم چالش و پویش از خود نشان ندادند.
مدنی در ادامه آورده است: هنوز هم هستند کسانی که هدف چالش بی زباله را متوجه نشدهاند. ما در این چالش به دنبال افزایش ضریب حساسیت جامعه به موضوع پسماند بودیم و میخواستیم اهمیت مسئولیت پذیری و مسئولیت اجتماعی را یادآوری کنیم. اصل از خودمان شروع کنیم به عنوان محور این چالش محیط زیستی قرار گرفت تا یادآوری کند که نه تنها باید تک تک ما مسئولیت پذیر باشیم بلکه کارهای کوچک ما میتوانند در کنار هم اثر گذار باشند (اصل سنگریزه و موفقیتهای کوچک).
وی میافزاید: یکی دیگر از مشکلات ما این بوده است که فقدان تصویر درستی از وظایف معاونت آموزش و پژوهش باعث شده تا انتظارات جامعه و فعالان از این معاونت با شرح وظایف آن همخوانی نداشته باشد. قسمتی از این مشکل به شخص من مربوط میشود چرا که از دید بعضی از فعالان، شخصیت حقیقی و تخصصی من به عنوان یک متخصص حوزه آب با شخصیت حقوقی من به عنوان معاون اموزش و پژوهش سازمان همخوانی نداشت و ندارد. از نظر برخی فعالان، کاوه مدنی به جای زباله جمع کردن و تمرکز بر زنگ آموزش باید با پروژههای انتقال آب مبارزه کند، مشکل گرد و غبار را حل کند و دریاچه ارومیه را پر آب کند. اما وظایف حقوقی من با این انتظارات همخوانی ندارد و این موضوع باعث بی اعتمادی و دلسردی و بعضا دلخوری شده است بنابراین امیدوارم بتوانیم به مرور زمان تصویر بهتری از شرح وظایف و حوزه فعالیتمان و نحوه تقسیم امور در سازمان ارائه کنیم که بتوانیم از سرمایه اجتماعی بهره بیشتری ببریم و سطح انتظارات را با حوزه اختیاراتمان همخوان کنیم.
وی ادامه میدهد: با اینکه توانستهایم اصل سنگریزهها را در بین خودمان جا بیندازیم، انتظارات عمومی هنوز در حد صخرهها و سنگهای بزرگ است. برخی بر این باورند که چالش بی زباله بی اثر بوده چون هنوز در فلان نقطه و فلان ساحل زباله روی زمین است. ما نتوانستیم این نکته را بیاموزیم که مشکلاتی که طی دهها سال به وجود آمدهاند در عرض چند هفته و با یک بازی اجتماعی و چالش از بین نمیرود به علاوه پذیرفتن مسئولیت اجتماعی توسط مردم، وظایف مهم دولتی را سلب نمیکند. در زمینه پسماند، وظایف مهمی بر عهده دولت گذاشته شده است که اجرای آنها برای بی زباله شدن لازم و ضروری است.
مدنی ادامه میدهد: از نیروها و ظرفیتهای موجود استفاده کردیم. آنچه اتفاق افتاد محصول مشترک نیروهای موجود سازمان بود. تغییرات در ترکیب تیم ما رخ داد، اما نیروهای خارجی کمی به مجموعه تزریق شدند. این نکته درس بزرگی به ما داد و آنکه تغییر ترکیب تیمی و تبیین راهبردهای مدیریتی میتواند کیفیت مجموعه را بدون نیاز به تزریق نیروهای خارجی به مجموعه تغییر دهد. شاید برخی بر این باور بودند که “از این نیروها هیچ چیز در نمی آید” اما توانستیم با احترام به توانایی های “این نیروها” و تکیه بر تجربیات ارزشمند و کارهای قبلی آنها، این گروه را به یکی از فعال ترین، پویا ترین و کارآمد ترین بخش های سازمان تبدیل کنیم و البته توانستیم به موازات، نقاط ضعف عملکرد گذشته را با نگاهی منصفانه شناسایی و اصلاح کنیم. در این مسیر آنانی که خوب کار کردند رشد کردند و ارتقاء یافتند و کسانی که روحیه تیمی نداشتند جابجا شدند تا یاد بگیریم در خدمت تیم باشیم و باور کنیم در صورت خوب کار کردن می توانیم پیشرفت کنیم.
بوروکراسی موجود در نظام اداری ضعف ما بود
به اعتقاد وی بوروکراسی موجود در نظام اداری یکی دیگر از نقاط ضعف ما بود که توانست بر عملکرد ما اثر جدی بگذارد. فقدان دستورالعملهای مشخص و عدم شفافیت در فرآیند عقد قرارداد و کاغدبازی های گمراه کننده، از مواردی بودند که انرژی زیادی از ما گرفتند و توانستند سرعت اجرای برنامه ها را کند کنند. در نتیجه عدم تزریق بهموقع منابع مالی، برخی از اقدامات در زمان بندی مورد نظر اجرا نشد که امیدواریم این دسته از اقدامات در سال جاری با تأمین منابع مالی اجرایی شوند.
مدنی میافزاید : فقدان شاخصهای مناسب برای بررسی اثرپذیری آموزش و مشارکت یکی از چالشهای موجود در کل کشور است که تیم ما را نیز به فکر وا داشته است. با بررسی عملکرد گذشته دریافتیم که کیفیت آموزش و مشارکت با استفاده از شاخصهای مورد استناد و استفاده در اسناد بالادستی حاکمیتی نظیر تعداد ساعات آموزشی و تعداد رویدادها و تعداد سمنهای ثبت شده قابل بررسی و اندازه گیری نیستند. حل این مشکل نیاز به پژوهش تفصیلی دارد و یکی از مسائلی است که در حال حاضر و در آینده روی آن تمرکز می کنیم. درست است که برنامه صد روزه با محوریت زباله به پایان رسیده است اما فعالیتهای سازمان و معاونت آموزش و پژوهش در این حوزه ادامه پیدا خواهد کرد. چالش بی زباله نیز یک چالش مردمی است که توسط سازمان آغاز شده است اما میتواند تا زمانی که مردم علاقه دارند ادامه پیدا کند. تالاب، آب، انرژی و آلودگی هوا، اولویت های موضوعی ما در فصول مختلف سال ۹۷ خواهند بود.
وی ضمن آرزوی افزایش میزان اعتماد مردم و فعالان محیط زیست به سازمان و معاونت آموزش و پژوهش آورده است: خروجیهای به دست آمده از صد روز فعالیت برنامه محور، محصول یک کار گروهی و مشارکتی بوده است بنابراین از مردم دغدغه مند، فعالان محترم محیط زیست، ستارگان هنری و ورزشی، همکاران محترم در نهادهای دیگر اجرایی و تک تک همکاران خود در حوزه آموزش و پژوهش سازمان در سراسر کشور، معاونان محترم سازمان و مدیران کل استانی تشکر کرد.