یادداشت احمد مازنی درباره حوادث امروز مجلس؛ مامتحدیم

    کد خبر :32423

امروز یکی از روزهای خاص مجلس دهم بود.
مجلس مورد حمله تروریستی قرار گرفت.
حال و هوای صحن و نمایندگان جالب بود.
روحیه نمایندگان ملت بسیار بالا بود.
همه خطر را در نزدیکی خود احساس می کردند اما من در چهره هیچ نماینده ای ترس ندیدم.
اغلب با هم مزاح می کردند، خیلی ها از شهادت سخن می گفتند، خبرنگارها آخرین وضعیت را از ما می پرسیدند، ما هم با لبخند و شوخی همراه با تبادل خبر به آن ها روحیه می دادیم و از آن ها روحیه می گرفتیم.
برنامه مجلس آن قدر عادی پیش می رفت که انگار پشت درب پارلمان هیچ خبری نیست!
دستورها اعلام و مخالف و موافق اعلام نظر می کردند، ناطقان نطق می کردند، تذکرات کتبی و شفاهی اعلام می شد، نوبت به حاجی دلیگانی رسید گفت مرگ بر آمریکا نمایندگان هم اولین واکنش را به این حادثه بروز دادند و همه فریاد زدند
مرگ بر آمریکا، و دکتر پزشکیان که رییس جلسه بود با لبخند گفت مگر چه شده، یعنی اتفاق مهمی نیفتاده.
رضا انصاری در گوشه ای بغض کرده بود همراه با دکتر عارف رفتیم کنار او و با او هم دردی کردیم، نگران همسرش بود که در دفترنمایندگان در حصر مهاجمان بود، خانم محمودی برای همسرش نگران بود و اشک می ریخت.
تماس های تلفنی از منزل، اقوام، دوستان و احوال پرسی از طریق پیامک برای همه جریان داشت.
دکتر لاریجانی آمد و مدیریت جلسه را بر عهده گرفت، من هم رفتم محل هیات رییسه و نامه یکی از فرزندان شهدا را به ایشان دادم، گفت پیگیری می کنم.
سه نماینده جدید سوگند نمایندگی را ادا کردند.
خبر ها حاکی از شهادت مراجعین، کارکنان و مجروحیت تعدادی از مردم عادی بود.
چند بار از درب جنوب به خارج از صحن رفتم، پاسداران مسلح با سرعت و قدرت در حال رفت و آمد بودند.
در آستانه اذان ظهر و طبق رویه معمول، ختم جلسه و زمان جلسه بعد توسط رییس مجلس اعلام شد، نمایندگان یک بار دیگر شعار دادند مرگ بر آمریکا.
بعد دو سه دقیقه جلسه غیر علنی بود، دکتر لاریجانی در مورد نحوه خروج و همکاری با ماموران و پرهیز از اقدامات فردی تذکر داد.
نماز ظهر و عصر را به جماعت داخل صحن اقامه کردیم، آقای سالک امام جماعت، من، آقای سلیمی، آقای ذوالنور و…در صف اول و آقای آزادیخواه مکبر، می گفت قد قامت الصلواه….آخرین نمازتان را اقامه کنید و همه خندیدند و …
بهترین لحظات امروز لحظاتی بود که یا د شهیدان تجدید می شد، یاد شهداء هفتم تیر، بهشتی، رجایی، باهنر و …
و شیرین ترین دقایق برای من و همکارانم دقایقی بود که به شهادت می اندیشیدیم.
نسل ما نسل شهادت و ایثار است.
نسل ما از میان دریای خون عبور کرد، نسل ما با غسل شهادت از خانه خارج می شد، ما هشت سال با پدر جد داعش جنگیدیم، ما با جلادهای دهه شصت تن به تن جنگیدیم، آن روزها با هر شهادتی ملت بیدار تر می شد و پیر ما می گفت: ” بکشید ما را ملت ما بیدار تر می شود” امروز هم چیزی عوض نشده، دشمن از همین می ترسد ما امتحان پس داده ایم، جنگ، ترور، تحریم و… اگر ایران به خطر بیفتد، اگر اسلام و ارزش های ما مورد تعرض فرار بگیرد، ما همگی در یک صف همانند صف انتخابات پشت سر رهبری خواهیم بود.

ما متحدیم…

0
نظرات
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد نظرات حاوی الفاظ و ادبیات نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد

دیدگاهتان را بنویسید