سه دلیلی که بازی «آتش و خشم» ترامپ در برابر ایران را محکوم به شکست می کند!
در حالی که در ماه ها و هفته های اخیر تنش و جنگ لفظی میان ایران و ایالات متحده به اوج خود رسید، دونالد ترامپ در یک هفته گذشته سه بار از تمایل خود برای دیدار با مقامات ایرانی سخن گفت.
به گزارش تابناک؛ بسیاری از ناظران و تحلیلگران، تهدید شدید ترامپ علیه ایران و در ادامه تمایل او برای دیدار با مقامات ایرانی را بخشی از بازی «آتش و خشم» ترامپ می دانند که با هدف امتیازی گیری از ایران انجام شده است.
به نظر می رسد، تهدید توییتری ترامپ خطاب به حسن روحانی مبنی بر اینکه «…در غیر این صورت پیامدهایی را خواهید دید که کمتر کسی در تاریخ دیده است» یادآور تهدید او با جمله «خشم و آتش» علیه کیم جونگ اون است.
مقایسه این دو توییت نشان میدهد که ترامپ قصد دارد از همان تاکتیکی که در رابطه با «کیم» استفاده کرد، برای ایران نیز استفاده کند. در مورد کرهشمالی او نخست تلاش کرد، با بیان این ادعا که دولت اوباما باعث ایجاد شرایطی خطرناک در کرهشمالی شده است، یک بحران را ایجاد کرد و پس از آن نیز با برگزاری دیدار و امضای چند بیانیه مدعی شد که توانسته با کرهشمالی به پیشرفتهای چشمگیری دست یابد.
در واقع، لحن این پیام، یادآور پیام تهدیدآمیز «آتش و خشم» است که دقیقا یک سال پیش علیه «مرد کوچک موشکی»، کیم جونگ اون، گفته بود. این پیام ها باعث شد ـ یا حداقل ترامپ این گونه فکر می کند ـ کیم بترسد و رفتار متعادل تری پیش بگیرد و به سرعت سر میز مذاکره بنشیند؛ بنابراین، شاید ترامپ این ذهنیت را داشته باشد که شاید این پیام تأثیری مشابه بر مقامات ایران داشته باشد.
در همین زمینه، پایگاه آمریکایی opednews در یادداشتی به بازی «آتش و خشم» ترامپ در برابر ایران پرداخته و نوشته است که این بازی رئیس جمهور آمریکا که در برابر کره شمالی اجرا شد، به سه دلیل مشخص نمی تواند در برابر ایران کارساز باشد؛
دلیل نخست؛ ایران قانون را نقض نکرده است
کره شمالی قطعنامه های شورای امنیت در مورد برنامه های موشکی هسته ای و بالستیک خود را نقض کرده است و توافق گسترده ای وجود دارد که برنامه تسلیحات هسته ای کره شمالی تهدیدی روشن و جاری علیه صلح و امنیت بین المللی است. در حالی که لفاظی خصمانه ترامپ در برابر کیم جونگ اون تنها سیاست آمریکا بود، او یک اجماع جهانی را همراه خود داشت که تهدید زرادخانه هسته ای کره شمالی دیگر قابل قبول نبود. کره شمالی ناقض قطعنامه ها و قوانین بین المللی بود و ترامپ نیز به خوبی این را می دانست.
با این حال، ایران با توافقنامه هسته ای با پنج عضو دائم شورای امنیت سازمان ملل، آلمان و اتحادیه اروپا مذاکرات موفقیت آمیزی را داشته است و امروز برنامه هسته ای، در انطباق کامل با شرایط این موافقتنامه عمل می کند. شورای امنیت قطعنامه ای را به تصویب رسانید که همه قطعنامه های تحریمی علیه ایران تا پیش از توافق هسته ای را لغو کرد. ترامپ به دلیل سیاست های داخلی آمریکا از برجام خارج شد، نه به این دلیل که ایران تهدیدی علیه امنیت و صلح بین المللی است.
به سادگی می گویم، هیچ روایت قانع کننده ای وجود ندارد که بتوان گفت ایران فعالیت هایی خارج از چهارچوب برجام انجام داده است.
دلیل دوم: ایران برای برنده شدن نیاز به پیروزی ندارد!
جنگ بین ایالات متحده و کره شمالی، در حالی که به طور بالقوه برای کل منطقه ویرانگر بود، فقط یک نتیجه مطمئن داشت – پیروزی کلی آمریکا (با هزینه بسیار زیاد) و نابودی مطلق رژیم کره شمالی.
به طور خلاصه، اگر کیم جنگ با ایالات متحده را انتخاب کند، او خودکشی خواهد کرد و میلیون ها تن دیگر را نیز با خود به کشتن می دهد. هدف نهایی کره شمالی این است که از انزوای بین المللی که بر آن تحمیل شده رها کند. سلاح های هسته ای راهی برای رسیدن به این نتیجه بود. اجلاس سران در سنگاپور و جلسات به مقامات کره جنوبی و… به دلیل ابتکارات کره شمالی به وقوع پیوست. کیم جونگ یونگ مجبور به رفتن به سنگاپور نبود – دیدار با رئیس جمهور آمریکا همیشه هدف نهایی او بود.
در مقابل، حکومت ایران تمایلی برای گفت وگو به ایالات متحده ندارد و نمی خواهد خود را به روابط دیپلماتیک با آمریکا متعهد کند.
این بدان معنا نیست که دو ملت نمی توانند با هم موجودیت مسالمت آمیز داشته باشند- آنها می توانند و ایران نیز به اندازه ای این تمایل را دارد. با این حال، یک معامله بزرگ با ایران که باعث شود این کشور از توانمندی هسته ایش دست بکشد، خیالی موهوم و محض است که امکان تحقق آن بسیار بعید است. به همین ترتیب، هر گونه تلاش برای مجبور کردن ایران به متعهد کردن دیپلماتیک آن از طریق تهدید آن به جنگ، محکوم به شکست است. ایران درس های جنگ حزب الله را با اسرائیل و به ویژه جنگ سال 2006 را به خوبی فرا گرفت.
برای پیروزی در جنگ، حزب الله نیازی به شکست دادن اسرائیل نداشت. این فقط برای اطمینان از این بود که اسرائیل آن را شکست ندهد. این همان جاه طلبی است که ایران دنبال می کند. ایران می تواند تنگه هرمز را ببندد، اقتصاد جهانی را فلج و هر گونه پاسخ نظامی آمریکا را دفع کند.
در نهایت، ایالات متحده به فشار بین المللی تسلیم خواهد شد و به دنبال توافقی مبتنی بر مذاکره با ایران خواهد بود. ایران تنها به این دلیل پیروز خواهد شد که جان سالم به در خواهد برد. ایران این نتیجه را به یک پیروزی دیپلماتیک سخت به مانند برجام ترجیح خواهد داد.
دلیل سوم: مردم سالاری دینی
کره شمالی یک دیکتاتوری مطلق است – کیم جونگ اون تنها باید به توافق با دایره درونی خود دست یابند تا بتواند به سمت تغییر سیاست های خود مانند بهبود روابط با ایالات متحده حرکت کند. پس از آن، هر گونه مخالفت در برابر این سیاست ها می تواند خیلی زود خاموش شود.
این در حالی است که سیاست در ایران مسأله بسیار پیچیده ای است که به سادگی نمی توان تغییرات فوری مانند بهبود روابط با آمریکا را در آنجا شاهد باشیم. در واقع، در ایران یک شخص یا گروه تصمیم گیرنده نهایی در مورد این مسأله نیست و گروه های داخلی بعد از مباحث فراوان تصمیم گیری خواهند کرد؛ تصمیماتی که هیچ اجماع درونی در مورد آن ها وجود ندارد.