سروده‌ شهریار در وصف امام خمینی

    کد خبر :551071

دیوان شعر شهریار پر است از سروده‌هایی که شاعر در آن از ارادت خود به امام(ره) و انقلاب سخن گفته است. پرداختن او به مناسبت‌های مختلف، شخصیت‌‌های تأثیرگذار بر جریان انقلاب و … از جمله موضوعاتی است که او در این زمینه به آن پرداخته است.

محمدحسین بهجت تبریزی، متخلص به شهریار، در سال 1285 در تبریز به دنیا آمد. پدرش «حاج میرآقا بهجت تبریزی» نام داشت که در تبریز وکیل بود. شهریار پس از پایان دوره راهنمایی در تبریز، در سال 1300 برای ادامه تحصیل از تبریز عازم تهران شد و در مدرسه دارالفنون تا سال 1303 و پس از آن در رشته پزشکی ادامه تحصیل داد. او شاعری با قریحه‌‌ای توانا و زبانی فاخر بود که گاه مایه رشک هم‌عصران نیز می‌شد.

شهریار در شعر علاوه بر تأمل و مطالعه شاعران و سرآمدان ادب فارسی، از مطالعه اشعار سرایندگان ترک‌زبان و آذری نیز غفلت نکرد؛ همین موضوع سبب شد تا شاعری در آذبایجان ظهور کند که نه تنها در شعر فارسی که در ادبیات ترکی نیز آغازگر سبکی جدید باشد. اولین دفتر شعر او در سال 1310 با مقدمه ملک‌الشعرای بهار و پژمان بختیاری منتشر شد. شهریار پس از آن منظومه «حیدر بابایه سلام» را در سال 1330 منتشر کرد و با این اثر در ادبیات آذری ماندگار شد.

دیوان شعر شهریار پر است از سروده‌هایی که شاعر در آن از ارادت خود به امام(ره) و انقلاب سخن گفته است. پرداختن او به مناسبت‌های مختلف، شخصیت‌‌های تأثیرگذار بر جریان انقلاب و … از جمله موضوعاتی است که او در این زمینه به آن پرداخته است. ارادت شهریار به انقلاب تا آنجاست که زنده‌یاد اصغر فردی، از شاگردانش، در خاطره‌ای از او می‌گوید: از شهریار در برنامه‌‌ای رادیویی پرسیدند که به نظر شما به عنوان بزرگترین غزل‌سرای معاصر، بهترین غزل چیست؟ گفت غزل «خدایا خدایا، تا انقلاب مهدی خمینی را نگه دار».

به مناسبت چهاردهم خردادماه،‌ سالروز ارتحال امام خمینی(ره)، سروده‌هایی از شهریار منتشر می‌شود. او در سروده‌ای در وصف امام(ره)، به استقبال بیت «حسنت به اتفاق ملاحت جهان گرفت/ آری به اتفاق جهان می‌تـوان گرفت» رفته و چنین می‌سراید:

آبی که خاک کشور ما در میان گرفت
خاکش جواهری است که در پرنیان گرفت

بنشان غبار فتنه که این نوبهار عشق
چون ابر انقلاب به سر سایبان گرفت

جان‌بخش بود باد بهارش به کوه و دشت
هر جا گذشت سبزه بجنبید و جان گرفت …

سیمرغ دین به کوری اسفندیار کفر
پرورد رستمی که کمین و کمان گرفت

خواهم شدن به‌نعره، به خاک حکیم طوس
کان ژنده پیل زنده شد و هفت خوان گرفت

این «رهبر کبیر»، «خمینی بت شکن»
خط امان خود از «امام زمان» گرفت

سر پنجه «ولی» است کزین آستان برون
بیخ گلوی فتنه آخر زمان گرفت …

0
نظرات
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد نظرات حاوی الفاظ و ادبیات نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد

دیدگاهتان را بنویسید