سئوالاتی که نباید از دیگران بپرسیم
شاید نیتی جز برقراری ارتباط نداشته باشیم اما متأسفانه سؤالات نامناسبی را مطرح کنیم. بدتر آنکه ممکن است در حالی که فقط سعی داریم مهربان و کمکی برای دیگران باشیم، باعث رنجش خاطرشان شویم. چند سؤال متداول هستند که می توانیم از مطرح کردن آن ها خودداری کنیم چون ممکن است ضرر آن ها بیشتر از فایده شان باشد.
۱- «چرا هنوز … ؟»
پرسیدن این سؤال از یک شخص که چرا هنوز ازدواج نکرده، شاید یک تعریف به نظر برسد، بخصوص اگر بعد از اشاره به خوب یا خوش چهره بودن آن شخص مطرح شود، اما کماکان می تواند احساس بسیار بدی به آن شخص درباره ی خودش دهد. این سؤال تعمیم بخشی های منفی ای را درباره ی مجرد بودن مطرح می کند و می تواند شخص مقابل تان را پیش خودش زیر سؤال ببرد. در حقیقت، هر گونه سؤالی از نوع «چرا هنوز …؟» می تواند این حس را به دیگران دهد که شما از آن ها درباره ی اینکه چرا زندگی شان در وضعیت بخصوصی ثابت مانده، توضیح می خواهید.
۲- «چرا انقدر خسته ای؟»
ممکن است صرفاً نگران حال آن شخص باشید، اما ممکن است اینطور به نظر برسد که دارید به او می گویید که ظاهر بدی پیدا کرده. اگر صمیمیت زیادی با آن شخص ندارید، بهتر است از پرسیدن این سؤال خودداری کنید، چون ممکن است این خستگی به دلیل مشکلی باشد که او تمایلی به صحبت درباره ی آن نداشته باشد یا ممکن است او صرفاً همیشه به این شکل باشد. در غیر اینصورت، شخص مقابل تان ممکن است احساس کند برای مقبول بودن باید حتماً ظاهر بخصوصی داشته باشد.
۳- «شغلت چیه؟»
شاید یک سؤال عادی برای شکستن یخ بحث به نظر برسد، اما پرسیدن اینکه «شغلت چیست؟» می تواند شخص مقابل تان را معذب کند. این سؤال می تواند فرصت طلبانه به نظر برسد، انگار که صرفاً با نیت خاص و منفعت طلبانه ای با او وارد صحبت شده اید. و اگر آن شخص اخیراً وضعیت شغلی دشواری پیدا کرده باشد، به طور حتم این موضوع بحث خوشایندی برای او نخواهد بود. اگر می خواهید کسی که تازه با او آشنا شده اید را بشناسید، می توانید به جای آن، از علائقش بپرسید.
۴- «چند سالته؟»
اگر فرهنگ جایی که هستید اینگونه نیست که نحوه ی صحبت کردن تان با دیگران باید بر اساس سن و سال آن ها باشد، لزومی ندارد در یک موقعیت اجتماعی از دیگران درباره ی سن آن ها سؤال کنید. شاید به این خاطر باشد که وقتی پا به دوران بزرگسالی می گذاریم، سن دیگر صرفاً یک عدد نیست و تبدیل به معیاری می شود برای ارزیابی اینکه تا آن زمان چقدر پیشرفت کرده ایم و چه دستاوردهایی داشته ایم. بنابراین ممکن است اینطور به نظر برسد که دارید آن شخص را با این سؤال ساده قضاوت می کنید.
۵- «کدوم دانشگاه درس خوندی؟
این سؤال و اینکه «مدرک تحصیلی ات چیست؟» این پیش فرض را در خود دارد که شخص مقابل تان به دانشگاه رفته است. اما اگر آن شخص به هر دلیلی به دانشگاه نرفته باشد، این سؤالات ممکن است باعث شود او احساس کند که مثل بقیه نیست. اگر هم به دانشگاه رفته باشد، باز هم ممکن است تمایلی به صحبت درباره ی آن نداشته باشد، چون ممکن است احساس کند که به دانشگاه خوبی نرفته یا مدرک تحصیلی تحسین برانگیزی ندارد.
۶- «ورزش می کنی؟»
اگر کسی که او این سؤال را از او می پرسید، اهل ورزش نباشد، ممکن است به او بربخورد و تصور کند که دارید او را تمسخر می کنید. اگر اهل ورزش باشد، ممکن است احساس کند که دارید او را به خاطر ورزش زیاد قضاوت می کنید. حتی اگر قصدتان تحسین تلاش و سختکوشی آن شخص باشد هم ممکن است احساس کند که او را صرفاً به خاطر ظاهرش تحسین می کنید.
۷- «اهل کجایی؟»
شاید شما در اصل صرفاً در مورد پیشینه ی آن شخص کنجکاو باشید، اما ممکن است اینطور به نظر برسد که شما فکر می کنید او شبیه کسی که اهل کشورتان باشد نیست و در نتیجه رفتارتان تبعیض آمیز به نظر برسد. این سؤال می تواند هویت آن شخص را پیش خودش زیر سؤال ببرد و اینطور به نظر برسد که سعی دارید آن شخص را در قالب مشخصی قرار دهید.
۸- «چرا بیشتر بیرون نمیری؟»
شما نیت خوبی از این سؤال دارید چون می خواهید شخص مقابل تان را تشویق کنید که چیزهای جدیدی را امتحان کند. اما این سؤال می تواند باعث دلخوری شود چون طوری است که انگار دارید به آن شخص توصیه می کنید که باید بیشتر در جامعه حضور داشته باشد یا اینکه آدم جالبی نیست. به علاوه اگر او خود مایل به بیشتر بیرون رفتن باشد اما استطاعت مالی هزینه های آن را نداشته باشد، پرسیدن چنین سؤالی بی ملاحظگی خواهد بود.
۹- «لاغر کردی؟»
اگر منظورتان از این سؤال تعریف و تحسین باشد، ممکن است شخص مقابل احساس کند که اگر دوباره وزن اضافه کند، از طرف شما قضاوت خواهد شد. حتی اگر صرفاً از کنجکاوی برایتان سؤال پیش آمده باشد، ممکن است آن شخص را معذب کنید، بخصوص اگر به خاطر تجربه ی چیز ناخوشایندی وزن کم کرده باشد که مایل به صحبت درباره ی آن نباشد.
۱۰- «چی شده؟»
معمولاً صرفاً یک سؤال بی ضرر است که از روی کنجکاوی پرسیده می شود. اما اگر اتفاق تراژیکی برای شخص مقابل تان رخ داده باشد، پرسیدن چنین سؤالی تا حدی بی ملاحظگی خواهد بود. ممکن است صرف فکر کردن به آن، شخص را اذیت کند و مرور دوباره ی آن برای دیگران می تواند انرژی روانی او را تحلیل ببرد. شاید بهتر باشد که صرفاً به او بگویید که هر چه رخ داده متأسفید و اجازه دهید که اگر و هر زمان که آمادگی صحبت درباره ی آن را داشت، به شما بگوید.