خودم هم مجذوب «حضرت والا» شدم
بازیگر نقش حضرت والا در سریال «بانوی عمارت» بیان کرد که در همان مرحله خواندن فیلمنامه مجذوب پیچیدگیهای این شخصیت شده بود.
صالح میرزاآقایی درباره نقش جهانبخش میرزا و حضرت والا در سریال «بانوی عمارت» که آخرین قسمت از آن به کارگردانی عزیزالله حمیدنژاد به تازگی روی آنتن رفت، گفت: بازخوردهایی که من از این سریال گرفتم تقریبا با بازخوردهای نقش داوود در سریال «گمگشته» برابری میکند که سال ۸۰ از تلویزیون پخش شد و شاید من بعد از حدود ۱۷ سال دوباره با چنین حجمی از واکنشها و محبت مردم مواجه شدهام.
این بازیگر اضافه کرد: آن زمان هم بازی در نقش «گمگشته» سروصدا به پا کرد و باعث شد نقشهای بسیاری به یک جوان ۳۱ ساله پیشنهاد شود.
وی درباره نقشهای مختلفی که در این سالها بازی کرده است، بیان کرد: من بازیگری هستم که از ایفای نقشهای متفاوت به شدت استقبال میکنم چون این تفاوت نقشآفرینی، گریمهای گوناگون را با خود به همراه دارد و الگویم در دنیای بازیگری در اینگونه تمایزها، رابرت دنیرو است؛ بازیگری که به شدت روی من تاثیرگذار بوده و هست.
نظر مردم درباره استفاده از سبیل دوران قاجار
این بازیگر با اشاره به گریم خود در این سریال عنوان کرد: خوشبختانه صورت من برای هر نوع گریمی انعطافپذیر است و گریم خود در این سریال را هم بسیار دوست داشتم. این گریم با آن فرم سبیل و سالک روی صورت و موهایی به سبک قاجار توسط مجید اسکندری طراحی شد که آنقدر برای مخاطب باورپذیر و جالب بود که بسیاری میگفتند از همان هیبت و سبیل در زندگی روزمرهام استفاده کنم. این چهرهپردازی و هیبت در عین اینکه قرار بود برای نقش حضرت والا و جهانبخش میرزا کاریزماتیک باشد از طرف مردم هم پذیرفته شده بود.
همه عوامل این سریال با رقمهای پایین کار کردند. درحالیکه بودجه این سریال را باید براساس بودجه یک پروژه الف ویژه محسوب میکردند چون تلاش زیادی برای آن صورت گرفت و کار پرخرجی بودوی با اشاره به چگونگی حضورش در «بانوی عمارت» توضیح داد: من رلهای متفاوت و ضدقهرمانهای زیادی در سریالهای «مختارنامه»، «کلاه پهلوی» و… بازی کردم و در هر یک از این آثار سعی کردم به نوع متفاوتی نقش ایفا کنم. فکر میکنم اتفاق خوبی که در «بانوی عمارت» رخ داد به قانونی مربوط میشود که در سالهای اخیر کشف کردهام و آن قانون شکرگزاری است و اینکه مدام خدواند را به دلیل نقشها و انسانهای خوبی که در مسیر زندگیام قرار میدهد، شکر میکنم.
همان ابتدا مجذوب پیچیدگیهای این کاراکتر شدم
میرزاآقایی اضافه کرد: من دوستی قدیمی به نام حسام نورانی دارم که سال گذشته اواخر اجرای نمایش «اعتراف» به کارگردانی شهاب حسینی به دیدن این نمایش آمد و بعد از آن مرا به دفتر عزیزالله حمیدنژاد دعوت کرد. من به دفتر وی رفتم و حمیدنژاد از همان ابتدا درباره جذابیت و پیچیدگیهای شخصیت جهانبخش میرزا و حضرت والا برایم صحبت کرد و من در همان جلسه نخست مجذوب این کاراکتر شدم.
بازیگر سریال «مختارنامه» با اشاره به بودجه پایین «بانوی عمارت» توضیح داد: متاسفانه من برای ایفای این نقش با تهیهکننده و رقم پیشنهادی آنها به توافق اولیه نرسیدم، البته این را باید گفت که همه عوامل این سریال با رقمهای پایین کار کردند. درحالیکه بودجه این سریال را باید براساس بودجه یک پروژه الف ویژه محسوب میکردند چون تلاش زیادی برای آن صورت گرفت و کار پرخرجی بود. با این حال دوباره حسام نورانی با من تماس گرفت و در صحبتهای بعدی بود که متقاعد شدم در این کار حاضر شوم و خدا را شکر میکنم که این نقش را پذیرفتم.
خواندن فیلمنامه را در ۲ شب تمام کردم
وی درباره بازی خود در این مجموعه اظهار کرد: من بازی خود در این مجموعه را خیلی دوست داشتم و از همان ابتدا مسحور متن و قصه احسان جوانمرد شدم که از دیالوگهایی در نهایت ظرافت و روان شناختی شخصیتها برخوردار بود. متن فیلمنامه کامل سریال را هم در حدود ۲ شب تمام کردم چراکه اصلا نمیتوانستم آن را بر زمین بگذارم و برایم مثل یک رمان جذاب بود.
بازیگر «سرزمین کهن» همچنین درباره تعامل خود با عزیزالله حمیدنژاد کارگردان سریال عنوان کرد: دکوپاژ، ظرافتهای نقش و حس زیبایی شناسی برای حمیدنژاد اهمیت زیادی داشت و او به خوبی بازیگرانش را رصد و هدایت میکرد. من برای این نقش زحمت بسیار کشیدم و این شخصیت را از لحظه ای که فیلمنامه را خواندم و بعد در اجرا طراحی کردم که تمایز بین شخصیت جهانبخش میرزا و حضرت والا مشخص شود و سعیم همواره بر این بود که رفت و برگشتی درونی بین ۲ شخصیت داشته باشم.
دوست داشتم چهره حضرت والا دیرتر آشکار میشد
وی اضافه کرد: البته خیلی دوست داشتم چهره حضرت والا دیرتر آشکار میشد و مردم را تشنهتر میکرد و فکر میکنم رازآلودگی این نقش هم مردم و هم من را به خود مجذوب کرده بود.
بازیگر نقش حضرت والا در پایان یادآور شد: باید تاکید کرد که این سریال خروجی یک کار تیمی است که حضور تکتک افراد در شکلگیری این کار تعیین کننده بود. در انتها خرسند و شادمانم که این سریال توانست خانوادهها را در شبهای سرد زمستان در کنار هم پای تلویزیون بنشاند.