جاذبههای نوشتن رمان پلیسی
کتاب «در جستجوی ورمیر» اثری نیست که خودش به تنهایی داستان را پیش ببرد و معما را حل کند، بلکه تلاش دارد مخاطب کنجکاو و تیزهوشِ خود را نیز گام به گام همراه خود کند.
محمدرضا مرزوقی منتقد و فعال فرهنگی همزمان با انتشار کتاب «معمای ورمیر» در قالب یک یادداشت به این اثر داستانی نگاهی انداخته است.
متن این یادداشت به شرح زیر است:
نوشتن رمان پلیسی-معمایی همیشه با جاذبههایی همراه است که میتواند هر نویسندهای را وسوسه کند برای یکبار هم که شده در این ژانر ادبی طبعی بیازماید. خلق معما در صورتی که خود خالق معما از ذهنی منسجم و تیز برخوردار باشد طبعا میتواند بر جذابیتهای یک اثر معمایی بیفزاید. امروزه آثار معمایی و ژانر معمایی تغییرات عمدهای با زمانی کردهاند که آثاری چون شرلوک هولمز در صدر این دسته آثار بودند. البته زمانهی ما هم با دورانی که آن شاهکارهای ادبیات پلیسی و معمایی خلق شدند تفاوت زیادی کرده است. چون معما با ریاضیات و علم اعداد آمیخته شده و آثار معمایی کدگذاریهایی دارند که صرفا در جهان امروز قابل بررسی و مطالعه هستند. طبیعی است که خلق معما در هر دوره ویژگیهای خودش را دارد. آگاتاکریستی معما را گاه با شاه بیتهای شکسپیر خلق میکرد و کلید حل معما را نیز در یکی دیگر از شاه بیتها یا صحنههای نمایشی او میگنجاند. امروزه اما معما را باید در دنیای دیجیتال خلق کنی. دنیایی که مردم از مرز دیجیتال عبور کردهاند و در دهکدهی جهانی سر میکنند. دهکدهای که با تمام تفاوتهای فرهنگیاش، میتوان با یک کلیک از شرق به غرب رفت.
ژانر معمایی برای مخاطبان نوجوان و به اصطلاح تینایجرها همیشه جذاب بوده. شاید دلیلی که بخش مهمی از ادبیات پلیسی توسط این قشر خوانده میشود و در میان این طیف سنی طرفدار دارد نیز همین باشد. به همین دلیل هم بخشی از ادبیات نوجوان به این ژانر ادبی تخصیص داده شده. با این تفاوت که برای این طیف سنی بیشتر تاکید نویسنده بر خلق معما است و از قتل و جنایت پرهیز میکند.
کتاب «در جستجوی ورمیر» نوشته بلو بیلیت که آرزو احمی ترجمه کرده و توسط نشر پرتقال به بازار کتاب عرضه شده از این جمله آثار ژانر معمایی است. تابلوی «بانوی نویسنده» ی ورمیر، نقاش بزرگ قرن هفدهم توسط سارقی ربوده شده که در یاداداشتهایش مدعی است نگران این اثر ورمیر بوده و به همین دلیل بهتر دیده آن را بدزدد. خبر بلافاصله در تمام جراید پخش میشود. دو نوجوان به نامهای «پترا آندلی»، دختری با ذهنی دقیق و «کالدر پیلی» پسری که همکلاسی پترا و بسیار عملگرا است، در جریان این سرقت قرار میگیرند و از آنجا که توسط خانم معلمشان بسیار جذب هنر شدهاند به دنبال یافتن تابلو میروند. آنها باید با کشف رمزهایی موفق به پیدا کردن تابلو شوند. نویسنده تلاش داشته با طرح معماهای ریاضی و رمزهایی که توسط علم اعداد قابل بازگشایی است شخصیتهایش را به سمت و سویی ببرد که موفق به پیدا کردن رد و اثر تابلو میشوند و در نهایت سرنخهایی پیدا میکنند و…
شخصیتپردازی قابل قبول نویسنده که از دو شخصیتش دو شاگرد متفاوت از ابتدا خلق میکند کمک کرده که خواننده در بزنگاههایی که پترا و کالدر سرنخها را پیدا میکنند تیزهوشی آنها را باور کند. در عین حال چون داستان برای نوجوانان نوشته شده طبعا از خون و جنایت در کتاب خبری نیست و صرفا با هنر و جادوی رنگ و مهمتر از همه آشنایی با یکی از مهمترین نقاشان هلندی یعنی ورمیر سر و کار داشته باشد.
ورمیر نقاشی تاثیرگذار در عصر خود بود که عمر چندانی نداشت. از این زندگی کوتاه هنری ۳۵ تابلو به جا مانده است. بلو بیلیت همچنین با استفاده از یکی از سرگرمیهای مهم بچههای باهوش یعنی «پنتومینو» که ابزاری ریاضی است و از دوازده قطعه تشکیل شده و هر قطعه شبیه یکی از حروف انگلیسی است سعی کرده ذهن مخاطب نوجوان را به چالشی ریاضیوار دعوت کند. این چالش وقتی جدیتر میشود که تصویرگر کتاب، «برت هلکوییست» در هر تصویری که برای کتاب کشیده پیامی مخفی گذاشته که مخاطب نوجوان با دقیق شدن در تصویر و کشف این پیام، میتواند گام به گام همراه پترا و کالدر به کشف معما نزدیک و نزدیکتر شود.
میتوان گفت کتاب در جستجوی ورمیر اثری نیست که خودش به تنهایی داستان را پیش ببرد و معما را حل کند، بلکه تلاش دارد مخاطب کنجکاو و تیزهوشِ خود را نیز گام به گام همراه پترا و کالدر به سمت حل معما سوق دهد. چه بسا مخاطبی که تیزبینتر باشد و خیلی دقیق تصاویر را از نظر بگذراند بتواند قبل از شخصیتهای داستان به نیات سارق و حتی شاید خود شخصیت سارق پی ببرد.
انتشارات پرتقال کتاب در جستجوی ورمیر را در قطع رقعی و ۲۲۵ صفحه و شمارگان هزار نسخه با قیمت ۱۳ هزار تومان چاپ و منتشر کرده است.