برگ برنده ایران در مذاکرات برجام سوخت/ چه کسی رابرت مالی را فروخت؟

  • سیاسی
  • سه شنبه ۱۰ مرداد ۱۴۰۲ ۱۱:۰۸
    کد خبر :1012184
رابرت مالی و ماموران امنیتی - برگ برنده ایران

بحث‌های مربوط به کنار گذاشتن ناگهانی و غیرمتعارف رابرت مالی، نماینده آمریکا در امور ایران همچنان محل سوال است. ابتدا گفته شد که وی به مرخصی رفته و بعدها معلوم شد که دولت بایدن،رابرت مالی را از امور مربوط به ایران و مذاکرات برکنار کرده است.

به گفته مقامات آمریکایی، دپارتمان امنیت دیپلماتیک، مجوز صلاحیت امنیتی وی را تعلیق کرده است. آنچه تاکنون به صورت عمومی منتشر شده، مبهم و ناقص بوده است. منابع آمریکایی می‌گویند این دیپلمات ۶۰ ساله در حفاظت از اطلاعات طبق قانون عمل نکرده است. البته و بنا به اطلاعات منتشر شده، هنوز مشخص نیست این سهل‌انگاری عمدی بوده یا سهوی.

البته مالی اولین دیپلماتی نیست که صلاحیت امنیتی او تعلیق می‌شود و پیش از این نیز چنین موردی سابقه داشته است. اینکه منابع امنیتی متوجه درز اطلاعات امنیتی از اشخاص می‌شوند نکته تازه‌ای نیست اما موضوع برکناری رابرت مالی و نحوه برکناری وی بسیار متفاوت است.

روزنامه سازندگی در گزارشی با بررسی نقش کاسبان تحریم و افراطیون داخلی و خارجی در برهم خوردن مذاکرات ایران و آمریکا نوشته است که از ابتدای کار رابرت مالی، امیدواری‌هایی در ایران وجود داشت که نگاه مثبت وی به مذاکرات و حل مسائل ایران از طریق دیپلماسی می‌تواند روزنه امیدی برای احیای مذاکرات باشد. اگرچه تیم تازه‌کار در دولت جدید نتوانست مذاکرات وین که همه چیز آن آماده بود را به سرانجام برساند و دولت بایدن نیز مذاکرات هسته‌ای را از اولویت خارج کرد.

مدت‌ها پس از این تحولات با میانجی‌گری برخی از کشورهای منطقه توافقاتی بر سر آزادی برخی شهروندان آمریکایی زندانی در ایران در ازای برخی امتیازات مطرح شد و در هنگامه مذاکرات در عمان خبر رسید که مک گورک از شورای امنیت ملی و نزدیک به جیک سالیوان، هدایت مذاکرات را به جای رابرت مالی بر عهده خواهد داشت.

تحولی که اگرچه آمریکا آن را به عنوان تحولی مثبت و رو به جلو نامید اما واقعیت پنهان دیگری در برداشت و آن حذف مذاکره‌کننده‌ای بود که برخی آن را افشا کرده بودند که اطلاعات مذاکرات و نتایج را از پیش در اختیار تهران می‌گذارد. در واقع برگ برنده تهران در مذاکرات سوخته بود. حال بعد از مدت‌ها از این واقعه دم خروس بیرون زده و به‌زعم برخی از سیاسیون بیش از گذشته نقش کاسبان تحریم داخلی در این ماجرا هویدا شده است.

مسیح مهاجری، مدیر مسئول روزنامه جمهوری اسلامی در گفت‌وگو با خبر آنلاین با اشاره به نقش گروه‌های فشار و مخالفان برجام در مذاکرات هسته‌ای می‌گوید: «بعد از آنکه مذاکرات برجام سر گرفت، گروه فشار تلاش کرد به کمک ترامپ، صهیونیست‌ها و ارتجاع عرب، آمریکا از برجام خارج شود. ترامپ به تنهایی بنا نداشت از برجام خارج شود بلکه درست آن است که بگوییم او را از برجام خارج کردیم. یعنی همین گروه فشار ما، آمریکا را از برجام خارج کرد.»

مسیح مهاجری در ادامه با تاکید بر نقش گروه‌های فشار در برکناری رابرت مالی گفت: «اخبار منابع داخلی و خارجی رسانه‌ای نشان می‌دهد مسائل رابرت مالی را کاسبان تحریم لو داده‌اند تا منافع‌شان تامین شود. رابرت مالی مذاکراتی با بعضی افراد ایرانی داشته به نحوی که مسائل داشت به جایی می‌رسید که شاید حتی برخی از مقامات آمریکایی هم تا آن حد مطلع نبودند، اما تندروهای داخلی و کاسبان تحریم اطلاعات مربوط به مذاکرات را لو دادند تا مذاکرات به جایی نرسد». وی افزود: «گروه‌های فشار حتی زمانی که دولت روحانی دوباره داشت برجام را احیا می‌کرد، جلویش را گرفتند و در دو سال اخیر هم اجازه ندادند، برجام به سرانجام برسد».

سوال اینجاست که اگر این گزاره که انتقال اطلاعات از داخل کشور بوده است، درست باشد واقعاً چه کسانی پشت پرده آن بوده‌اند؟ با فرض درستی این پیش‌فرض بدیهی که کسانی می‌توانسته‌اند در آن دخیل باشند که منافعی از آن می‌برند و کسانی که به عنوان کاسبان تحریم هم تعریف می‌شوند، یک گزینه است که اگر کار این جماعت باشد، نشان از آن دارد که دولت رئیسی در یک میدان جنگ داخلی نامرئی گرفتار آمده است.

طبیعتاً اطلاعات محرمانه‌ای از این دست در اختیار افراد مشخصی است که سطح معینی از دسترسی به اطلاعات طبقه‌بندی شده را دارند و حال اینکه بخشی از این افراد باید در داخل وزارت خارجه باشند و بخواهند علیه این وزارتخانه اقدام کنند، امری است که باید مورد توجه باشد که اگر چنین باشد، می‌توان حدس زد کلا در دولتی که بخشی از آن علیه بخشی دیگر عمل می‌کند و منافع ملی هم برای آنان نه تنها اهمیت ندارد، که منافع فردی و جناحی و رای منافع ملی قرار می‌گیرد چه اغتشاشی حکمفرماست و این دولت با چنین ترکیبی قرار است چگونه کشور را اداره و از این ورطه خارج کند؟ اما گزینه دوم این است که این کار می‌تواند، کار نفوذی‌هایی باشد که تا بالاترین سطوح امنیتی و دیپلماتیک کشور رخنه کرده‌اند که البته بار منفی این از گزینه پیشین هم بیشتر است. آن چه از ظواهر پیداست، حکایت از آن دارد که نوعی تفکر افراطی که باعث حذف هر نوع تفکر انتقادی دیگر شده، مجال را برای نفوذی‌ها باز کرده است.

آنهایی که گمان می‌برند باید جریان‌های منتقد را از میدان خارج کرد، میدان را در اختیار کسانی قرار می‌دهند که می‌توانند با ظاهرسازی در هیبت تندرویان خود را در صف آنان جا بزنند. اتفاقاً منتقدین کمترین احتمال نفوذی بودن را دارند چراکه کمترین کارکرد انتقاد، دعوت به تفکر و سنجش عواقب عملکردهاست. در شرایط ریزش بدنه اجتماعی و نیروهای وفادار، امکان تصفیه افراد متعهد براساس ظواهر اتفاق می‌افتد که همین کار نفوذ را آسان می‌کند. از سوی دیگر با نحیف شدن بدنه وفادار یا همه در مظان اتهام هستند یا هیچ‌کس که خود امری است خطیر و اینجاست که آسیب چنین رویکردی بیش از هر زمان دیگری خود را نشان می‌دهد.

0
نظرات
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد نظرات حاوی الفاظ و ادبیات نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد

دیدگاهتان را بنویسید