اهالی موسیقی مطالباتشان را از دولت دوزادهم بیان کردند
نهمین نشست گفتمان ضرب اصول با موضوع “بررسی مطالبات اهالی موسیقی از دولت دوازدهم” شب گذشته (شنبه ۲۴ تیر) با حضور جمعی از اهالی موسیقی در فرهنگسرای ارسباران برگزار شد.
به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، نهمین نشست «گفتمان ضرب اصول» با موضوع «بررسی مطالبات اهالی موسیقی از دولت دوازدهم» شب گذشته شنبه 24 تیر 1396 با حضور جمعی از اهالی موسیقی در فرهنگسرای ارسباران برگزار شد.
براساس اعلام پیشینِ برگزار کنندگان «گفتمان ضرب اصول»، حجتالله ایوبی (رئیس ستاد هنرمندان حسن روحانی در دوازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری)، حمیدرضا نوربخش (مدیرعامل خانه موسیقی)، خشایار اعتمادی (خواننده موسیقی پاپ) و نگار خارکن (نوازنده کمانچه و آهنگساز) مهمانان این برنامه بودند؛ اما از این میان تنها نگار خارکن به این نشست آمده بود.
به همین دلیل از میان حاضران در سالن پروفسور منوچهر صهبایی(موسیقیدان و رهبر ارکستر)، علی جعفری پویان (نوازنده ویلن) ، رضا فرهادی (صدابردار و مدیر استودیو کرگدن)، کیوان فرزین (منتقد و نوازنده سنتور) و سیدمهدی قادری (تهیه کننده موسیقی) نگار خارکن را در بیان مطالبات اهالی موسیقی از دولت دوازدهم همراهی کردند. همچنین رضا مهدوی نیز به عنوان کارشناس مجری این نشست، ضمن بیان مطالبی، این نشست را اداره کرد.
چرا ترکیب میهمانان ضرب اصول تغییر کرد؟
رضا مهدوی کارشناس و مجری این برنامه به نمایندگی از برگزارکنندگان «گفتمان ضرب اصول» در آغاز این نشست متن کوتاهی را به این شرح قرائت کرد: در جریان انتخابات گذشته وعدهها و قولهایی به هنرمندان داده شد و همانطور که در جریان بودیم ستادی ویژه هنرمندان هم تشکیل شد. طی مدت مبارزات انتخاباتی, هنرمندان تمام قد از دولت دفاع کردند و به بهانههای مختلف رأی خود را به سبد آقای روحانی ریختند. بهانه ما هم برای تشکیل این جلسه بیان مطالبات بر حق هنرمندان بود و بس. از همینرو سعی کردیم تا با رئیس ستاد هنرمندان دکتر روحانی مذاکره کنیم و از ایشان دعوت به عمل بیاوریم تا مطالباتمان را به واسطه او به گوش رئیس جمهور محترم برسانیم. دعوت از آقای ایوبی اولین قدم برای برگزاری این مراسم بود که متأسفانه با بیمهریهایی مواجه شدیم و برخی فشارها باعث شد تا ایشان از اساس اطلاع و حضور در این برنامه و حتی دعوت ما را کتمان کنند. اما فشارها به همینجا ختم نشد؛ دوستانی از وزارت ارشاد با برخی دیگر از هنرمندان مدعو ما تماس گرفتند و آنها را هم از حضور در این جلسه، علیرغم پذیرش قبلی پشیمان کردند. تنها نیت ما در گفتمان ضرب اصول از برگزاری این جلسه بیان مطالبات و خواستههای اهالی موسیقی از دولت آینده بوده است. علیرغم تمام این اتفاقات ناخوشایند و فشارها تصمیم گرفتیم به احترام اهالی موسیقی تحت هر شرایطی این جلسه را برگزار کنیم. هرچند انتظار ما از دولت جدید با توجه به وعدههای انتخاباتیشان چیز دیگری بود.
موسیقی دستمایه منازعات سیاسی شده است
رضا مهدوی پس از قرائت این متن از نگار خارکن نوازنده کمانچه و مدرس موسیقی دعوت کرد تا روی سن بیاید و مطالبات خود را از دولت آینده بیان کند.
نگار خارکن در ابتدا ضمن انتقاد از غیبت مسئولان دولتی در این جلسه گفت: همیشه شاهد هستیم که در مواقع انتخابات به سراغ هنرمندان میآیند و از آنها توقع حمایت دارند. هنرمندان هم در این مسیر بنابه دغدغه و یا اعتقاداتی که دارند وارد میشوند و کمک میکنند اما هنگامی که موقع پاسخگویی فرا میرسد هیچکس حاضر نیست تا صدای ما را بشنود. درگیری که امروز در دنیای موسیقی شاهد آن هستیم بیشتر یک چالش سیاسی و جناحی است تا یک موضوع هنری و خیلی از محدودیتهایی که در این حوزه اعمال میشود به خاطر دعواهای سیاسی است و موسیقی به نوعی دستمایه منازعات سیاسی شده است.
نگار خارکن در ادامه ضمن اشاره به روشن نبودن تکلیف اهالی موسیقی گفت: با وجود اینکه سالیان سال در این عرصه فعالیت کردیم هنوز نمیدانیم دقیقاً خط قرمزها چه موضوعاتی هستند. من به عنوان موزیسین خانم نیاز چندانی نمیبینم که از سختیهای کارم بگویم. چرا که بسیار مشخص و واضح است. من سئوالم اینجاست که چرا به ما نمیگویند که چه کار میتوانیم بکنیم یا چه کار نمیتوانیم بکنیم؟
وی ادامه داد: مثلاً همه ما میدانیم که تکخوانی بانوان ممنوع است اما تبصرهای گذاشتند که با حضور خواننده مرد به صورت همخوان میتوان کار را انجام داد. اما مسئله زمانی بغرنج میشود که براساس همین متدها و تبصره ها عمل میکنیم اما وقتی اثرمان به ارشاد میرود باز با همان مسائل مواجه میشویم. یعنی براساس همان پارامترهای اعلام شده حرکت کردیم اما باز به در بسته خوردیم.
کنسرت ویژه بانوان یک توهین است
وی افزود: ما نمیدانیم در کدام شهرستان میتوانیم اجرا کنیم و در کدام شهرستان نمیتوانیم. ارشاد هم در این میان پاسخ درستی به ما نمیدهد. یا موضوع دیگر این است که من به عنوان یک نوازنده نمیدانم عضو کدام صنف هستم و هنوز شغل موسیقی در جایی مانند وزارت کار تعریف نشده است. ما شمار زیادی محصل موسیقی خانم در هنرستان و مؤسسات تربیت میکنیم اما برای کار آنها هیچ فکری نداریم. بسیاری از کسانی که در این حوزه فعالیت میکنند نمیدانند که بعد از پایان تحصیلشان اصلاً اجازه کار دارند یا نه. در این میان کنسرت بانوان را به عنوان راه حلی معرفی میکنند اما به اعتقاد من کنسرت ویژه بانوان یک توهین است. مثل این است که در کنسرت بگوییم فقط افراد سنی 40 تا 50 سال اجازه حضور دارند یا اینکه در فلان نمایشگاه نقاشی فقط بانوان اجازه ورود دارند. برخوردهای اینچنینی خواه ناخواه هنرمندان زن را منزوی میکند. همانطور که بسیاری از هنرمندان خواهرانه و برادرانه در انتخابات شرکت کردند و رأی دادند ما هم فقط توقع داریم که صدای ما را بشنوند.
زمان انتخابات همه به دنبال هنرمندان هستند
کیوان فرزین (منتقد و نوازنده سنتور) نیز در ادامه این نشست گفت: یادم هست زمانی که جلسه اول ضرب اصول برگزار شد با مشکلات اینچنینی مواجه شدیم و جلسه اول بعد از اینکه توسط دوستانی لغو شد در محلی دیگر برگزار شد. اما شاید عدم حضور مسئولانی که می بایست پاسخگو می بودند در آن جلسه، و در ادامه موجی که این جلسات به راه انداخت به اعتقاد من در تاریخ موسیقی ما بینظیر بود و توانست سرآغاز اتفاقات جمعی و صنفی خوبی باشد. مانند جمعآوری امضا از 7 هزار اهالی موسیقی در اعتراض به موضوع لغو کنسرتها.
وی افزود: بعد از اینکه آقای روحانی پیروز شد با بسیاری از دوستان و اهالی موسیقی و بزرگان مشورت کردیم و سپس نامهای را برای رئیس جمهور فرستادیم و انتظار داشتیم که نسبت به مطالبات اهالی موسیقی توجه شود. موقع انتخابات که میرسد همه به دنبال هنرمندان هستند اما دریغ که وقتی کار از کار گذشت حضور مسئولان منتفی میشود و حتی حاضر نیستند سخنان ما را بشنوند.
این منتقد موسیقی ادامه داد: ما باید به قانون احترام بگذاریم اما باید منتقد هم باشیم. جامعه موسیقی باید تلاش کند که محدودیتها را کم کند. اما متأسفانه نه در صنف ما و نه در میان مدیران دولتی ما این جسارت وجود ندارد که مطالبات را به روشنی بیان و پیگیری کند. اما شاید بتوان گفت تمام مشکل ما به خاطر عدم وجود یک صنف منسجم است. نهادی که خود از دولت و دیگر نهادها پول میگیرد میترسد و جسارت بیان خود را از دست میدهد. وقتی ما این حمایتها را میگیریم گمان می شود باید زبان خود را هم نگه داریم. ما کسی را میخواهیم که بیاید و از حق ما دفاع کند نه اینکه تا تلفنی از وزارتخانه و فلان مدیر شد سریع پا پس بکشد و حتی حاضر نشود مطالبات را بیان کنیم.
نگاه فرهنگی شکست خورده است
سید مهدی قادری (تهیه کننده موسیقی و کنسرت گذار) نیز در بخش دیگری از این نشست با اشاره به اینکه نباید به موسیقی صرفاً به چشم سرگرمی نگاه شود، گفت: مهمترین مشکلی که به اعتقاد من موسیقی امروز کشور ما با آن مواجه است جدی نگرفتن و سرگرمی دانستن موسیقی است و اینکه فکر کنیم موسیقی برای این به وجود آمده که اوقات فراغت ما را پر کند. متأسفانه شاهد هستیم که تنها موسیقی را برای ایجاد نشاط و شادی میخواهند و به دیگر وجوهات آن فکر نمیکنند یا شاید اصلاً نمیدانند که موسیقی یک هنر متعالی است.
وی افزود: تا وقتی نگاه اینچنینی حاکم باشد نمیتوان به آینده چندان امیدوار بود. دولت باید بداند که موسیقی چیست آیا موسیقی تنها باید فقط ایجاد نشاط کند؟ مگر همین نگاه نبود که باعث شد موسیقی غالب جامعه ما همین باشد و صرفاً نگاه تجاری به آن شود و امروز هم شاهد هستیم که موسیقی جدی به طور کلی کنار رفته و در واقع نگاه فرهنگی شکست خورده است.
رئیس جمهور و وزرا بدانند که کارمند مردم هستند
منوچهر صهبایی (رهبر ارکستر) نیز در این نشست گفت: 35 سال خارج از کشور زندگی کردهام و وقتی به ایران برگشتم تازه متوجه شدم که هنر ما با چه مسائل عجیبی و غریبی دست و پنجه نرم میکند و این وزارتخانه فرهنگ ما چقدر برای خود دردسر درست میکند. همه دولتها به هنر یک نگاه حمایتی دارند و از هنری که به درد جامعهشان میخورد حمایت میکنند همین و بس. اما در کشور ما همه در ریز مسائل هم دخالت میکنند. بله همه ما میدانیم که باید به قانون احترام گذاشت. اما آیا واقعاً نمیشود تغییری در یک قانون غلط ایجاد کرد؟
وی افزود: رئیس جمهور، وزرا و معاونان باید بدانند که کارمند مردم هستند و وظیفهشان این است که به کار مردم رسیدگی کنند و برهمین اساس باید جوابگو باشند و کار کنند. این روحیهای که من رئیسم و مؤظف به پاسخگویی نیستم غلط است.
نامه به رییس جمهور بی پاسخ ماند
این رهبر ارکستر ادامه داد: وقتی آقای روحانی رئیس جمهور شد همه انتظار داشتند که اندکی وضعیت مردم چه به لحاظ اقتصادی و چه به لحاظ اجتماعی و فرهنگی بهتر شود. اما حداقل تا به امروز هیچ تغییری نکرده است. 2 سال پیش من به مهمانی افطاری ایشان دعوت شدم و چند کلامی را هم از دغدغهها و مشکلات جامعه موسیقی گفتم. ایشان هم به من گفتند که نامهای بنویسم و به دفتر ایشان تحویل بدهم. من نامه را نوشتم و فرستادم اما هیچ اتفاقی نیفتاد. داشتن یک پست دولتی فقط استفاده از آن نیست. این مسئولیت بزرگ و خطیری است که بر دوش آنها است و بر همین اساس باید به مردم پاسخگو باشد.
کشورهای همسایه قدر میراث فرهنگی ما را بیشتر از خودمان میدانند
در ادامه این نشست فایل صوتی از سید فواد توحیدی (اتنوموزیکولوگ و پژوهشگر موسیقی نواحی) که در کرمان ساکن است برای حاضران در سالن پخش شد؛ فواد توحیدی در این فایل با اشاره به وضعیت موسیقی نواحی ایران گفت: با توجه به اینکه نزدیک به دو دهه است در روستاها و شهرهای کشورمان کار پژوهشی می کنم از نزدیک با مشکلات هنرمندان و وارثان فرهنگ شفاهی کشورمان آشنا هستم و فکر میکنم اگر راهکارهای اساسی برای حل مشکلات آنها در نظر گرفته نشود به زودی زود چیز زیادی از دانش آنها برای ما باقی نخواهد ماند. متاسفانه اکثر بزرگان فرهنگ شفاهی مسن هستند و فرزندان و افراد محلی برای فرا گرفتن هنر آنها تمایلی ندارند.
فواد توحیدی در ادامه افزود: این وضعیت در میان افراد محلی چند دلیل مهم دارد؛ نخست اینکه فرهنگ وارداتی چنان اذهان آنها را مشغول کرده که اعتقادی به داشتههای فرهنگی خودشان ندارند. این به دلیل کم کاری هایی است که متولیان فرهنگی در مناطق مختلف کشورمان داشته اند و نتوانسته اند جایگاه اصلی فرهنگ و هنر آن منطقه را در افراد محلی تبیین کنند. البته نقش رسانهها نیز در این میان بسیار ناامیدکننده است، وقتی صدا و سیمای ما هنوز در پخش آلات موسیقی هنرمندان آن دچار تردید و آشفتگی است کشورهای همسایه دارند داشته های مهمی از فرهنگ و اصالت های ما را به نام خودشان ثبت و ضبط میکند. آنها قدر میراث فرهنگی ما را بیشتر از خودمان میدانند.
هنرمندان بومی بیمه هم ندارند
وی همچنین عنوان کرد: دومین دلیل که بی ارتباط با دلیل قبلی نیست این است که هنرمندان اصیل و بومی ما در ارائه هنر خودشان به شدت با مشکل مالی مواجه هستند و اکثر آنها بیمه ندارند. وقتی برای مثال به یک نوازنده سرنا برای یک شب اجرا 400 هزار تومان پرداخت می شود و این در حالیست که برای یک نوازنده معمولی کیبورد در یک شب اجرا بیش از یک میلیون و پانصد هزار تومان اجرت پرداخت می شود چطور انتظار داریم به پسر سورنانواز راه پدرش را ادامه بدهد؟ مسلما او به دنبال یادگیری کیبورد خواهد رفت.
باید داشته های مان را حفظ و احیا کنیم
این اتنوموزیکولوگ گفت: دلیل دیگری که می توان به آن اشاره کرد نداشتن پژوهشگر قدرتمند در حوزههای مختلف فرهنگی است؛ افراد محلی به دلیل مشکلات مالی و نداشتن اسپانسر حاضر نیستند عمرشان را صرف جمعآوری هنر بومی کنند. ما اگر نتوانیم هنر خودمان را ثبت کنیم با رفتن هر هنرمند قسمتی از فرهنگ خودمان را از دست می دهیم. به نظر شخص بنده سر و سامان دادن به وضعیت هنر بومی باید از اولویتهای مراکز فرهنگی باشد. ما کشور بی ریشه ای نیستیم و باید داشته های مان را حفظ و احیا کنیم و بعد در کشورهای دیگر به نمایش بکشیم. کم کاری های بسیار زیادی کرده ایم ولی هنوز دیر نشده است. قسمتی از نهادهای فرهنگی باید شعبههایی را در شهرستانها و روستاها دایر کنند که به مشکلات هنرمندان رسیدگی کنند وقتی ما به هنر آنها بها بدهیم مطمئناً افراد آن منطقه نیز قدر هنر خودشان را بیشتر خواهند دانست و خودشان برای احیاء آن وارد میدان خواهند شد.
توحیدی همچنین عنوان کرد: در کنار این مسائل میتوان گروههای پژوهشی را به صورت ضابطه مند به طور علمی وارد مسئله کنیم تا به جمعآوری آثار فرهنگی و هنری به صورت دقیق و حساب شده بپردازیم و گزیده های آن را منتشر کنیم. همچنین از حضور هنرمندان کشورمان در عرصه های کشوری و بین المللی استفاده کنیم. مطمئن باشید اگر چند سال این برنامه ها ادامه پیدا کند برای سالهای سالها هنر بومی ما بیمه میشود و افرادی از خود این مناطق به صورت متخصص پا به عرصه خواهند گذاشت و کارشان را ادامه خواهند داد.
نمیدانم چرا ضرب اصول را به گونه ای دیگر جلوه دادند
در بخش دیگری از این نشست علی جعفری پویان نوازنده ویولون به روی سن آمد و گفت: تا حرکتی اتفاق می افتاد حتما باید فاجعه ای متصور شود؟ من نمیدانم چرا در این چند روز گفتمان ضرب اصول را به گونه ای جلوه دادند که گمان کنیم گفتمان ضرب و شتم قرار است اتفاق بیفتد. آنچه من امروز اینجا دیده ام نشستی بسیار منطقی و صنفی بود.
وی در ادامه افزود: ما به عنوان موزیسین مشکلات بسیار زیادی داریم. وقتی حرفه شما موسیقی است و قرار است از آن پول در بیاوری دائم با خودت در جنگ هستی و می گویی که داری هنر خود را میفروشی؛ این جنگی روانی و عجیبی است که ما اهالی موسیقی داریم. من 20 سال از زندگی خود را نوازندگی ویولون کرده ام؛ امروز به جایی رسیده ام که گمان می کنم رویه فکری جامعه ما به سمت موسیقی تفننی می رود. یعنی به سمت موسیقی که بیشتر شبیه جنگ شادی است تا یک موسیقی جدی. در این میان افرادی هستند که یک شبه ره صد ساله می روند و نکته تلخ تر اینکه موزیسین هایی که کار جدی می کنند دیگر نمی توانند فعالیت کنند.
برخی هنرمندان از عهده هزینه های زندگی روزمره خودشان هم برنمی آیند
جعفری پویان همچنین عنوان کرد: از نظر روحی و روانی شرایط برای کسانی که کار جدی می کنند بسیار سخت شده و انگیزه این هنرمندان دارد به شدت کاهش می یابد چرا که از عهده هزینه های زندگی روزمره خودشان برنمی آیند. من پیشنهاد می کنم بهتر است صندوقی برای چنین موزیسینهای آبرومندی که از پس هزینه های زندگی شان بر نمی آیند تاسیس شود؛ صندوقی که بتوانند حاشیه امنیتی برای آنها ایجاد کند.
وی در ادامه افزود: من امروز احساس میکنم کارگری هستم که در موسیقی فعالیت میکند و عده ای به عنوان ارباب از نظر مالی و اعتباری تمام منافع فعالیت آن کارگر را از آن خود می کنند. این اتفاق تلخی است. ای کاش خواننده هایی که به یکباره به شهرت میرسند بخشی از درآمد خود را برای عوامل دیگر موسیقی اختصاص بدهند تا بخشی از همان درآمد ها صرف همان کسانی شود که کار جدی را در موسیقی کشورمان انجام می دهند.
تالارهای دولتی متعلق به هیچ یک از مدیران نیست
رضا مهدوی نیز در بخش دیگری از این نشست تاکید کرد: به نظر میرسد باید بنیاد رودکی نیز در روند فعالیتهای خود تجدید نظر کند. اینکه مدیران بنیاد رودکی شرکتی را به تالار وحدت می آورند و اتومبیلی را روی صحنه این تالار می برند از آن اتفاقاتی است که نباید روی دهد. تالارهای دولتی متعلق به هیچ یک از مدیران نیست و باید آنها را برای نسل های بعد حفظ کرد. این وظیفه مدیران بنیاد رودکی رودکی است که تاکنون مغفول مانده است.
تمام استدیوها تیر خلاص خوردند
رضا فرهادی یکی دیگر است حاضران در سالن بود که به عنوان صدابردار پشت تریبون قرار گرفت و گفت: اهالی جامعه موسیقی ما یا واقعا مشکلی ندارند و یا مانند بیماری شده اند که به دلیل پیشرفت بیماری شان هیچ انگیزه ای برای مراجعه به دکتر ندارد. جلسات گفتمان ضرب اصول برای من مانند همان چکابی است که وقتی به اینجا می آییم میزان و درصد مشکلات مان را بهتر می فهمیم. مسئولان نیز حکم همان دکتری را دارند که ظاهرا گمان میکنند کار مریض از این چکاب ها گذشته و دیگر نمی توانم برای او کاری کرد. شاید به همین دلیل است که امروز آن کسانی که مسئول هستند حضور ندارند. البته نگاه شخص بنده است.
این صدابردار در ادامه افزود: اگر فرهنگ را از یک جغرافیا جدا کنیم چیزی از آن نمی ماند. موسیقی نیز بخش مهمی از این فرهنگ است که تمام احساسات بشر را تحت تاثیر قرار میدهد؛ منتها در مملکت ما تلقی که از موسیقی داریم این است که یا باید باعث شود ما با تمام وجود زار بزنیم و یا اینکه باعث شود بدنمان به حرکت درآید. ما در موسیقی به همان اندازه ضعف داریم که در رانندگی و رفتار و اخلاق و صداقت مان دچار ضعف شده ایم. امروز ریتم زندگی ما به هم ریخته است. موسیقی اتفاقی درونی محسوب می شود که انسان را دچار تغییراتی می کنند و باعث رشدی می شود که هیچ چیز دیگر نمی تواند جای موسیقی را در این رشد بگیرد.
وی همچنین عنوان کرد: من 15 سال است که استودیو دارم و به جامعه موسیقی خدمت کرده ام. مدتی قبل می خواستم برای بزرگتر کردن فضای استودیوی خودم مکان دیگر را تهیه کنم؛ وقتی برای گرفتن مجوز این کار به وزارت ارشاد مراجعه کردم گفتند باید با شهرداری هماهنگیهای لازم را انجام بدهم. من هم همین کار را کردم منتهی در آخر این هماهنگی ها بودم که شورای شهر تهران مصوبه ای را در اسفند ماه 1395 ابلاغ کرد که طی آن تمام شرکت های فرهنگی دیگر حق استفاده از املاک مسکونی را ندارند و تنها آموزشگاه ها و مطبوعات هستند که میتوانند از املاک مسکونی استفاده کنند. با این مصوبه جدید شورای شهر تهران تمام استودیو هایی که 30 تا 40 سال قدمت دارند مانند استودیو پاپ صبا تیر خلاص خواهند خورد و صنعت موسیقی کشور ما به طور جدی دچار اختلال میشود. استودیوهای جوانتر مانند استودیوی خود من نیز به دلیل بالا بودن هزینه های اجاره اماکن اداری دیگر قادر به ادامه فعالیت نخواهند بود.
رضا فرهادی افزود من برای حل این مشکل با عبدالحسین مختاباد که نماینده شواری شهر تهران است تماس گرفتم و موضوع را با ایشان مطرح کردم اما آقای مختاباد گفت این مصوبه کاملاً درست و به جاست چون نمی توان در املاک مسکونی استودیو دایر کرد و باعث سر و صدا می شود. من هم در پاسخ به ایشان گفتم اگر استودیویی استاندارد باشد و مسائل آکوستیک در آن رعایت شده باشد به هیچ وجه باعث آزار هیچ فردی نمی شود و این موضوع بحث خیلی پیچیده ای نیست. البته برای حل این مشکل من به آقای نوربخش هم مراجعه کردم و ایشان ظاهرا پیگیر این اتفاق است.
در جامعه موسیقی نگاه صنفی وجود ندارد
منوچهر صهبایی در بخش دیگری از این نشست گفت: من وقتی از اروپا به ایران برگشتم اولین فکرم این بود که یک صنف و انجمن واقعی برای اهالی موسیقی کشورم راه اندازی کنم اما امروز احساس می کنم در جامعه ما نگاه صنفی به آن پختگی که در غرب دیده میشود وجود ندارد. برای مثال وقتی به بچه های ارکستر سمفونیک تهران گفتم که باید نمایندگانی انتخاب کنید تا از حقوق شما دفاع کنند کسانی که سن و سال بیشتری داشتند مدعی شدند که فقط قدیمی ها باید انتخاب شوند. وقتی چنین نگاهی در یک جامعه 120 نفره شامل ارکستر سمفونی و گروه کر وجود دارد کار صنفی کردن کمی مشکل به نظر خواهد رسید.
وی همچنین در ادامه افزود: کافی نبودن درآمد نوازندگان نیز یکی دیگر از مسائل و مشکلات ما محسوب می شود. در اروپا معمولاً درآمد یک نوازنده ارکستر به اندازه یک کارمند عالی رتبه در همان کشور است. اما در کشور ما اینگونه نیست.
باید شفافیت سرلوحه کار قرار بگیرد
کیوان فرزین در پایان این جلسه ضمن بیان مطالبات اهالی موسیقی از دولت دوازدهم گفت: ما اهالی موسیقی انکار عادت کرده ایم که در فضای مبهم و نامشخص حرکت کنیم. به عنوان نمونه در حال حاضر ارکسترهای ما یا جشنواره موسیقی ما و بسیاری از موارد دیگری شامل هیچ ضابطه خاصی نمی شود و هیچ آیین نامه یا شیوه نامه مشخصی وجود ندارد. باید شفافیت سرلوحه کار قرار بگیرد و قانون ها و ضابطه های روشن جای خود را به برخی روابط خاص دهد.
وی افزود: یکی دیگر از مطالبات ما اتخاب مدیر کاربلد و شجاع برای حوزه موسیقی است، اتفاقی که طی این سالیان کمتر رخ داده است. از طرفی دولت نباید وارد رقابت با بخش خصوصی است. دولت تنها باید در نقش حامی و کمک کننده ظاهر شود. همچینین دولت در حوزه هنر به هیچ وجه نباید به فکر درآمدزایی باشد. اتفاقهای ناراحت کننده ای که برای تالار های دولتی مانند وحدت افتاده، ماحصل همین نگاه صرف اقتصادی است.
مدیران دولتی فقط به فکر عدد و رقم و ارایه بیلان نباشند
فرزین ادامه داد: مدیران دولتی ما نباید فقط به فکر عدد و رقم و ارایه آمار باشند. این که ما در جشنواره فلان رقم بلیت فروختیم و فلان رقم درآمد داشتیم افتخار نیست. پس په اتفاقی برای نگاه فرهنگی افتاده است؟ موضوع دیگر بحث بودجه است. در حال حاضر نود درصد بودجه به تهران اختصاص می یابد و شهرستان های ما تنها ده درضد بودجه را دریافت می کنند. این نوع تقسیم بندی با توجه به ظرفیت بسیار استان های ما در حوزه موسیقی واقعا منصفانه نیست و باید فکری جدی در این حوزه کرد.
این منتقد بیان کرد: به اعتقاد من ممیزی هنری به طور کلی باید حذف شود و در حوزه شعر هم به حداقل برسد. اعزام گروه های موسیقی به خارج از کشور باید یک ضابطه درست و استاندارد تعریف شود. متاسفانه ما در حوزه دیپلماسی فرهنگی تنها به شعار ها و کارهای کوچک اکتفا کردیم. موضوع دیگر بحث آموزش است که کیفیت پایین آن در این روزها به یکی از چالش های اصلی اهالی موسیقی بدل شده است.
فرزین در پایان گفت: موضوع اشتغال در حوزه موسیقی نیر بسیار مهم است و توقع داریم از دولت آینده تا در این زمینه اقدماات موثری انجام شود. بال اخره باید فکری به حال فارغ التحصیلان بیکار این حوزه کرد. برای درک بهتر این موضوع باید پرسید که در حال حاضر در معاونت هنری و دفتر موسیقی و سایر نهادهایی که در این حوزه فعالیت می کنند، فردی هست که تحصیلات موسیقی داشته باشد؟