آیا معادله “احیای برجام” به تاریخ پیوست؟

پرونده توافق و سرنوشت احیای برجام، در بهترین حالت، ماهیتی راکد به خود گرفته و به این زودی ها نمی توان روی گزاره احیای برجام و آغاز مذاکرات سازنده میان ایران و غرب حساب باز کرد. از این چشم انداز، ایران نیز باید خود را آماده فضای بدون توافق کند و متناسب با مقتضیات این دوره، اهدف و منافع خود را دنبال کند.

بازتابدر روزهای اخیر مساله اعتراضات در کشورمان و طرح تحلیل و تفسیرهای مختلف در این رابطه، اصلی‌ترین موضوعی بوده که جریان های سیاسی و رسانه ای ایران به آن پرداخته و می پردازند. در این راستا سعی شده ابعاد مختلف این مساله از جمله ریشه ها و زمینه ها، و همچنین پیامدهای آن تحلیل و بررسی شود.

با این حال، یکی از موضوعات مهمی که در پی تحولات اخیر تا حد زیادی از اولویت و کانون اصلی توجه افکار عمومی خارج شده، مساله مذاکرات اتمی ایران و غرب با هدف احیای توافق برجام است. مذاکراتی که در بیش از یک سال و نیم اخیر در جریان بوده و تاکنون به نتایج ملموسی دست پیدا نکرده است. حال، وقوع تحولات اخیر در ایران نیز سبب شده تا کلاف مذاکرات و سرنوشت آن، بیش از پیش سردرگم شود.

در این نقطه، یک سوال اساسی مطرح می شود که توجه به آن کاملا ضروری است: آیا معادله برجام به تاریخ پیوسته و باید پرونده آن را مختومه دانست؟

به نظر می رسد جهت پاسخ به این پرسش باید چند مساله و به طور خاص تحولات اخیر در ایران را مد نظر داشت. اولا اینطور به نظر می رسد که طرف های غربی و به خصوص آمریکا و اروپا با توجه به اعتراضات اخیر در کشورمان، “سیاست صبر” را در پیش گرفته اند و در حال تنظیم فشارهای جدید خود علیه ایران با توجه به روند تحولات داخلی این کشور هستند.

از این رو، این قبیل بازیگران، کنشگری محتاطانه ای را در دستورکار قرار داده اند و می خواهند تا جای ممکن از مساله تحولات جاری در ایران، در راستای منافع خود اهرم‌سازی کنند. از این منظر، حداقل در شرایط کنونی چندان به  مذاکرات اتمی با ایران روی خوش نشان نمی دهند. مساله ای که در اظهارات اخیر آنتونی بلینکن وزیر خارجه آمریکا نیز نمود یافته است. در این راستا وی تصریح کرده که دستیابی به یک توافق با ایران در کوتاه‌مدت غیرممکن به نظر می رسد. جدای از این ها، ایران نیز به دنبال آن است که پس از سرو سامان دادن به شرایط داخلی، بار دیگر در مورد معادله مذاکرات اتمی با غرب بیندیشد.

در واقع، تفکر منطقی تهران این است که بدون تقویت مجدد بنیان های قدرت داخلی بهتر است کشور وارد مذاکره با بیگانگان نشود زیرا این مساله می تواند پالس های خاصی را به طرف های مقابل ارسال کند که این موضوع منجر به تضییع منافع ملی کشورمان خواهد شد. در عین حال، کشورهای اروپایی نیز با اقدامات اخیر خود نظیر ایجاد نوعی اجماع علیه کشورمان و تعریف یک بسته تحریمی علیه ایران، عملا به این نکته اشاره داشته اند که فعلا گزینه مذاکره با ایران در مورد مساله هسته ای این کشور را روی میز ندارند.

در این میان باید توجه داشت که در شرایط کنونی، فشارهای رسانه های غربی و افکار عمومی آن ها نیز علیه دولت های غربی سنگینی می کند و آن ها میدان مانور چندانی را جهت حضوری فعال در روند مذاکرات اتمی با ایران ندارند. البته که از چشم اندازی کلی باید توجه داشت که صِرف وقوع تحولات اخیر در کشورمان موجب شده تا فضای بی اعتمادی میان ایران و غرب، بیش از پیش تشدید شود و همین مساله نیز به خودی خود، امکان حصول توافق میان ایران و غرب در مورد معادله احیای برجام را تا حد زیادی تضعیف کرده است.

در این میان نباید فراموش کرد که اوج گیری پیوندهای ایران با قدرت های شرقی نظیر چین و روسیه نیز که در پی جنگ اوکراین تشدید شده هم عملا مساله مذاکرات اتمی ایران و غرب را به منازعه ای در سطح کلان تر در چهارچوب نظام بین الملل ارتقا داده که این موضوع، حل و فصل آن را با چالش های به مراتب گسترده تری رو به رو می کند.

در این شرایط، با در نظر گرفتن جمیعِ جهات می توان گفت که پرونده برجام و احیای آن، در بهترین حالت، ماهیتی راکد به خود گرفته و به این زودی ها نمی توان روی گزاره احیای برجام و آغاز مذاکرات سازنده میان ایران و غرب حساب باز کرد. از این چشم انداز، ایران نیز باید خود را آماده فضای بدون توافق کند و متناسب با مقتضیات این دوره، اهدف و منافع خود را دنبال کند.

0
نظرات
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد نظرات حاوی الفاظ و ادبیات نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد

دیدگاهتان را بنویسید