بازتاب بررسی کرد؛

روابط ایران و روسیه در سالی که گذشت، در سالی که آغاز شد/ آیا روسیه کمک خواهد کرد تا گره کور برجام باز شود؟

    کد خبر :795312

با آغاز به کار دولت بایدن، شاهد افزایش مواضع تند آمریکا علیه روسیه بوده‌ایم. از سوی دیگر ایران پرونده‌های باز مهمی با روسیه، از جمله برجام و مسئله سوریه دارد. «بازتاب» در گفتگو با «حمیدرضا عزیزی»، پژوهشگر مهمان در بنیاد علم و سیاست آلمان و کارشناس مسائل روسیه، به بررسی چشم‌انداز روابط روسیه با ایران و آمریکا و تأثیرات این مناسبات بر یکدیگر پرداخته است.

«بازتاب»؛ احسان صفار- به باور عزیزی، بخش بزرگی از موضوعات مطرح در روابط ایران و روسیه، بستگی به سرنوشت برجام و در واقع سرنوشت روابط ایران و آمریکا دارد؛ زیرا وضعیت کنونی برجام، ناشی از اختلافات ایران و آمریکا است و روسیه تا این جا، از مواضع ایران حمایت کرده است.

با این حال او تأکید می‌کند که باید به یاد داشته باشیم که روسیه مایل نیست که اختلافات در مسئله برجام، از سوی هیچ یک از بازیگران تشدید شود یا به یک بحران تبدیل شود. در واقع روس‌ها همانطور که خواستار گامی از سوی آمریکا برای لغو تحریم‌ها هستند، از ایران نیز می‌خواهند در مسیر کاهش تعهدات خود، از سطح مشخصی فراتر نرود.

مثلا موضوع بازرسی‌ها، اگر به جایی برسد که نظارت بر برنامه هسته‌ای به شکل قابل ملاحظه‌ای کاهش یابد، برای روس‌ها قابل پذیرش نیست؛ چون عدم اشاعه هسته‌ای را یکی از اصول سیاست خود می‌دانند و بر این باور هستند که از بین رفتن نظارت بر برنامه هسته‌ای ایران –یا هر کشور دیگر- با رژیم منع اشاعه در تعارض قرار دارد.

در واقع یکی از دلایل روسیه برای احیای برجام، مسئله منع اشاعه است و صرفا موضوعاتی مثل احتمال برخورد مستقیم ایران و آمریکا و ثبات منطقه نیست.

از نظر پژوهشگر مهمان در بنیاد علم و سیاست آلمان، موضوعاتی مثل خرید تسلیحات یا بازسازی نیروی هوایی ایران و حتی تا حدودی سوریه، به مسئله هسته‌ای و برجام ارتباط دارد؛ تحریم تسلیحاتی ایران رسما و قانونا طبق برجام، منقضی شده است و روسیه منعی برای مبادله تسلیحاتی با ایران ندارد؛ این یک واقعیت حقوقی است.

روسیه با تلاش‌های یک جانبه آمریکا برای تمدید تحریم‌های تسلیحاتی ایران، مخالف بوده و این موضع اصولی آن‌ها است.

انگیزه‌های اقتصادی برای روس‌ها نقش مهمی داشته است

به گفته وی، ارتباط این مسئله به برجام به توان مالی ایران برای ورود جدی به مبادلات تسلیحاتی بر می‌گردد؛ همواره انگیزه‌های اقتصادی در تجارت تسلیحات و همکاری‌های نظامی –دست کم بیرون از خارج نزدیک- برای روس‌ها نقش مهمی داشته است؛ انگیزه‌های استراتژیک و ژئوپلیتیک هم قطعا نقش داشته است، اما انگیزه اصلی، منافع اقتصادی بوده است. لذا در شرایطی که ایران به واسطه استمرار تحریم‌ها، اساسا امکان ورود به مبادلات کلان –خواه تسلیحاتی، خواه هر حوزه دیگری- را ندارد، چشم‌اندازی برای مبادله سیستم‌های پیشرفته نظامی یا جنگنده‌های پیشرفته وجود ندارد.

این کارشناس مسائل روسیه اشاره می‌کند که یک سری ملاحظات دیگر نیز در موضع تسلیحات، به خصوص تسلیحات تهاجمی وجود دارد؛ یکی از اصول سیاست خارجی روسیه، به خصوص در خاورمیانه، تلاش برای ایجاد توازن بین بازیگران مختلف و حفظ روابط مثبت با همه طرف‌ها است؛ بنابراین، با توجه به اینکه فروش تسلیحات تهاجمی به ایران، موجب نگرانی کشورهای عرب منطقه خواهد شد، روس‌ها چنین اقدامی نخواهند کرد.

بنابراین موضوع روابط تسلیحاتی ایران و روسیه –حالا در قالب فروش تسلیحات یا اشکال دیگر همکاری- تابع دو موضوع است؛ یکی احیای برجام به شکلی که ایران از منابع لازم برای بازسازی نظامی برخوردار باشد و دیگری نوع روابط ایران و کشورهای عرب منطقه؛ در این رابطه اگر تغییر مثبتی در روابط ایران و کشورهای منطقه رخ دهد و نگرانی‌های عمده کشورهای منطقه تا حدودی کاهش یابد، بر مناسبات تسلیحاتی ایران و روسیه –نه به شکل قابل توجه- تأثیرگذار خواهد بود.

به باور عزیزی، در بحث سوریه نیز، در سال پیش رو ماهیت روابط تغییری نخواهد داشت و چارچوب کلی همکاری در حوزه‌های نظامی-امنیتی و رقابت منافع اقتصادی ادامه خواهد یافت؛ در این پرونده نیز تا حدودی مسئله آمریکا نقش‌آفرین است؛ در واقع اگر آمریکا با روسیه وارد تعاملات معناداری شود، ممکن است منافع ایران در خطر قرار بگیرد. از طرف دیگر اگر تنش میان ایران و آمریکا افزایش یابد و سایر کشورهای منطقه را درگیر کند –در این حالت قطعا سوریه یکی از حوزه‌های برخورد است- روسیه با شرایط پیچیده‌تری روبه‌رو خواهد شد.

این پژوهشگر سیاست بین‌الملل در رابطه با چشم‌انداز روابط روسیه و آمریکا در سال پیش رو بر این نکته تأکید می‌کند که خود روس‌ها –به مانند بسیاری از تحلیل‌گران- این انتظار را داشتند که با کنار رفتن ترامپ، روابط با آمریکا دستخوش یک سری تحولات منفی بشود؛ این نکته به این معنی نیست که روابط دوجانبه در دوره ترامپ مثبت بود و چنان که شاهد بودیم آمریکا به فشار بر روسیه بر سر پرونده کریمه ادامه داد و با پروژه نورد استریم 2 به شدت مخالفت کرد؛ اما دست کم در سطح ریاست جمهوری –نه هسته سیاست خارجی- در دوره ترامپ حمایت بیش‌تری از بهبود روابط با روسیه انجام شد؛ اگر چه بدنه سیاست خارجی آمریکا –همان طور که برخی نظریه‌پردازان روابط بین‌الملل هم تأکید کرده‌اند- مانع از تغییر اساسی در روابط آمریکا با روسیه می‌شود و بنابراین همواره شاهد نوعی استمرار در این حوزه هستیم.

در دوره بایدن اما، شاهدیم که هنوز دو ماه نگذشته، روابط روسیه-آمریکا وارد یکی از تنش‌آمیزترین دوره‌ها شده است؛ قاتل نامیدن پوتین توسط بایدن، نشان‌دهنده سطح بحران است. در بحث نورد استریم با وجود تأکید آمریکا بر ضرورت احیای روابط فراآتلانتیک، می‌بینیم که آمریکا همچنان کشورهای اروپایی را به اعمال تحریم در صورت همکاری در پروژه تهدید می‌کند. در حوزه موضوعات حقوق بشری هم انتظار می‌رود فشارها بر روسیه افزایش یابد و شاهد افزایش تنش‌ها خواهیم بود.

علیرغم نکات بالا، عزیزی تأکید می‌کند که نباید فراموش کرد که در روابط قدرت‌های بزرگ، همواره برای مدیریت روابط تلاش شده است؛ در این شرایط در خاورمیانه امکان همکاری یا دست‌کم تعامل سازنده روسیه و آمریکا وجود دارد؛ قبل از روی کار آمدن بایدن هم این بحث مطرح بود که روسیه به یک بازیگر غیرقابل نادیده‌گیری در خاورمیانه تبدیل شده است و آمریکا باید این واقعیت را بپذیرد و با آن وارد تعامل شود؛ در این حالت امکان تأثیرپذیری مناسبات روسیه با ایران وجود دارد اما این موضوع تابع شرایط کلی رابطه آمریکا و روسیه است.

ایران، نقش مستقیمی در روابط روسیه و آمریکا بازی نمی‌کند

این کارشناس مسائل روسیه، بر این باور است که فاکتور ایران، نقش مستقیمی در روابط روسیه و آمریکا بازی نمی‌کند، بلکه یکی از چندین فاکتور دخیل است که در کنار و پس از بسیاری دیگر از موضوعات مانند رقابت و همکاری استراتژیک (مثل مذاکرات برای کنترل تسلیحات)، روابط روسیه-اروپا و موضوعات حقوق بشری اهمیت پیدا می‌کند، در واقع دست کم در این دوره ایران یک متغیر مستقل در روابط آمریکا-روسیه نیست که بخواهد تحول مهمی ایجاد کند.

بنابراین عامل ایران نقشی در روابط دو قدرت نخواهد داشت؛ بلکه ماهیت روابط آن‌ها است که می‌تواند درموضوع روابط ایران و روسیه نقش بازی کند. یعنی اگر در حوزه‌های تاکتیکی، منطقه و به خصوص حوزه‌های کلان و استراتژیک تفاهمی صورت بگیرد، دو طرف به سمت نوعی همکاری در موضوع ایران می‌روند که طبیعتا فشارها بر ایران را افزایش می‌دهد.

 حمیدرضا عزیزی معتقد است که امکان همکاری دو قدرت بزرگ در موضوعاتی مانند سوریه و افغانستان وجود و این تأثیراتی بر ایران هم خواهد داشت، اما نباید ایران را یک فاکتور دید که روابط روسیه و آمریکا را دچار تحول می‌کند.

این تحلیل‌گر در پاسخ به سوالی در مورد دیدگاه ایران به روابط روسیه و کشورهای عربی، تأکید می‌کند که این موضوع جدیدی نیست و از زمان مدودف روسیه در پی بهبود روابط با کشورهای عربی بود. یکی از اهداف اساسی روس‌ها از روابط مثبت با کشورهای عربی، انگیزه‌های اقتصادی مثل جذب سرمایه و گسترش تجارت بوده است. از سال 2015 که روسیه وارد سوریه شد و به نوعی نقش خود را به عنوان یک بازیگر امنیتی و ژئوپلیتیک هم باز تعریف کرد، یک جنبه دیگر هم به موضوعات اقتصادی اضافه شد.

به عنوان مثال نشستی که روس‌ها با قطر و ترکیه داشتند، مربوط به موضوع سوریه بود؛ به عبارت دیگر، روسیه چه به صورت کلی و چه در حوزه‌های خرد موضوعی با کشورهای عربی همکاری می‌کند و ایران هم از این موضوع آگاه است.

نگاه ایران به روابط روسیه با کشورهای عرب منطقه، موضوعیت ندارد

به گفته عزیزی نوع نگاه ایران به روابط روسیه با کشورهای عرب منطقه، اساسا موضوعیت ندارد؛ چون ایران گزینه زیادی ندارد؛ فرض کنید ایران از روابط روسیه و کشورهای شورای همکاری خلیج فارس ناراضی باشد، چه گزینه‌ای برای تغییر این شرایط دارد؟ در این حالت، ایران احتمالا با بهبود روابط خود با غرب می‌تواند روسیه را تحت فشار بگذارد، اما در شرایط فعلی تهران در وضعیتی قرار دارد که رویکرد ایران به انتخاب و اجبار، شرق‌محور شده است؛ بنابراین این امکان را ندارد که بتواند هدایت روابط دراز مدت خود با روسیه –و همین طور چین- را در دست بگیرد؛ در نتیجه حتی اگر ایران روابط روسیه –و چین- با کشورهای رقیب خود را تهدیدآمیز یا چالش‌برانگیز بداند، اهرمی برای تغییر آن در اختیار ندارد.

عزیزی اینطور جمع‌بندی می‌کند که تلاش روسیه این است که نه تنها به عنوان یک بازیگر ثبات‌ساز بلکه به عنوان یک میانجی بی‌طرف شناخته شود، این موضوع صرفا محدود به خاورمیانه هم نیست؛ مثلا شاهد برگزاری کنفرانس صلح افغانستان توسط روسیه هستیم یا در شمال آفریقا، روسیه تلاش می‌کند نقش‌آفرینی کند. این مسئله توسط بازیگران منطقه‌ای هم تا حدود زیادی پذیرفته شده است.

کشورهای عربی نقش روسیه را در سوریه پذیرفته‌اند و دیگر ما شاهد مواضعی که بر خروج روسیه از سوریه تأکید می‌کند، نیستیم؛ حتی از سوی کشورهایی که تندترین مواضع را علیه دولت سوریه دارند؛ بحث ضرورت خروج ایران از سوریه را مکررا شاهد هستیم ولی در مورد روسیه چنین دیدگاهی وجود ندارد. چون روسیه را به عنوان یک بازیگر موثر روی زمین به رسمیت شناخته‌اند و به علاوه باور بر این است که روسیه توان تغییر معادلات سیاسی، به شکلی که در جهت تأمین ثبات باشد را دارد؛ اگر نه مستقلا، دست کم در همکاری با سایر کشورها.

آمریکا و تا حد کم‌تری اروپا، همچنان مایل به پذیرش این نقش برای روسیه نیستند، اما به هر حال این واقیتی روی زمین است. با این وجود، این مسئله هم تحت تأثیر شرایط و ماهیت کلی روابط روسیه با غرب است و باید دید آیا این نقش برای روس‌ها در سطح گسترده‌تری مورد پذیرش قرار خواهد گرفت یا نه.

0
نظرات
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد نظرات حاوی الفاظ و ادبیات نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد

دیدگاهتان را بنویسید