عشق نافرجام زن و داستان ساختگی کودکربایی
زن جوان که به مرد همسایه علاقهمند شده بود زمانی که متوجه شد او قصد ازدواج با زن دیگری را دارد، نقشه یک کودکربایی را طراحی کرد تا او را به دردسر بیندازد.
مدتی قبل زن جوانی هراسان با پلیس تماس گرفت و از ربوده شدن پسر خردسالش خبر داد و گفت: چند سال قبل همسرم فوت کرد و من همراه پسر و مادرم در خانهای زندگی میکردیم که مردی مجرد به نام سیروس همسایه طبقه بالای خانه ما بود، اما بعد از مدتی با او بر سر موضوعی اختلاف پیدا کردم و مدتی بعد هم سیروس خودش به خانه دیگری رفت و خانهاش را به یک زن جوان که یک فرزند نیز داشت، اجاره داد.
او ادامه داد: من کمکم این موضوع را به فراموشی سپرده بودم که صبح امروز بچهام در کوچه در حال بازی بود که ناپدید شد. پرسوجو کردم و متوجه شدم که سیروس پسرم را با خود برده است. کینه قدیمی که او در دل داشت منجر به ربوده شدن پسرم شده است. از شما میخواهم پسرم را نجات دهید.
انکار آدمربایی
با شکایت زن جوان، پروندهای به دستور بازپرس عظیم سهرابی تشکیل شد و در نخستین گام، کارآگاهان اداره آگاهی سراغ سیروس رفته و مرد جوان را بازداشت کردند.
سیروس در تحقیقات اولیه منکر کودکربایی شد و گفت: من با فتانه، زن همسایه اختلاف خاصی نداشتم که بخواهم فرزندش را بدزدم. از طرفی او وضع مالی خوبی هم نداشته که بخواهم به خاطر پول دست به چنین کاری بزنم. مدتی قبل متوجه شدم که فتانه به من علاقهمند شده است و از آنجا که او را برای ازدواج مناسب نمیدیدم، به همین دلیل آپارتمانم را اجاره دادم و رفتم. در ماجرای ناپدید شدن بچه این زن نقشی ندارم و اصلاً زمانی که او میگوید من در محل دیگری بودم و شاهد هم دارم.
بهدنبال اظهارات مرد جوان، تیم تحقیق دریافت که سیروس واقعیت را بیان کرده است. از سویی مأموران دریافتند که پسر ناپدیدشده در خانه یکی از اقوام مادرش در شهرستان است و فتانه، خودش او را به آنجا منتقل کرده است.با برملا شدن این موضوع، فتانه برای تحقیقات به دادسرا احضار شد، زن جوان که دستش رو شده بود، گفت: مدتها بود که به سیروس علاقهمند شده بودم، اما او تمایلی به من نداشت. به خاطر علاقهام خودم پیشقدم شدم و پیشنهاد ازدواج دادم اما او مخالفت کرد و خانهاش را اجاره داد و رفت. مدتی بعد زن جوانی با فرزندش ساکن آن خانه شدند و من بعد از مدتی از صحبتهای زن جوان و رفتوآمدهای سیروس متوجه شدم که به هم علاقهمند شدهاند. از این موضوع خیلی ناراحت شدم و تصمیم به انتقام گرفتم و نقشه ربودن دروغین فرزندم را کشیدم. پسرم را به خانه یکی از اقوام بردم و به دروغ گفتم سیروس او را ربوده است. میخواستم او بازداشت شود و من برای آزادیاش و رضایت شرط بگذارم تا مجبور شود با من ازدواج کند.
با اعتراف زن جوان، ماجرای کودکربایی دروغین و اتهام به مرد جوان رنگ باخت و به دستور بازپرس شعبه نهم دادسرای امور جنایی تهران، تحقیقات در این خصوص ادامه دارد.