انتظارات بالا، نتایج اندک؛ چرا حاشیههای سفر رئیسی به مسکو زیاد است؟
سفر ابراهیم رئیسی به مسکو دستکم در سطح علنی نتوانسته است انتظارات از نتایج این سفر را برآورده کند. این مسئله زمینهساز برخی حاشیهها در خصوص سفر رئیسی شده است. در عین حال دیدار سه ساعته دو رئیسجمهور نشاندهنده تنوع موضوعات مورد علاقه دو کشور است.
«بازتاب»؛ سفر «ابراهیم رئیسی» به روسیه از اهمیت ویژهای برخوردار است. این اهمیت بیش از هر چیز به واسطه انتظاراتی بود که از این سفر شکل گرفته بود. رئیسی در آستانه سفر به مسکو ابراز امیدواری کرده بود که این سفر به نقطه عطفی در روابط دو کشور تبدیل شود.
از سوی دیگر، از زمان آغاز به کار دولت سیزدهم، این موضوع که در دولت رئیسی سیاست نگاه به شرق با قدرت پیگیری خواهد شد، به شدت تبلیغ میشود؛ آغاز فرایند عضویت دائم ایران در سازمان همکاریهای شانگهای و اعلام آغاز فرایند اجرایی شدن توافق جامع ایران و چین، به عنوان دستاوردهای بزرگ دولت سیزدهم در پیشبرد سیاست نگاه به شرق معرفی میشود.
با در نظر گرفتن این نکات، اما به نظر میرسد سفر رئیسی به مسکو دستاورد چندانی –دستکم در قیاس با انتظارات- نداشته است.
به گزارش «المانیتور»، ابراهیم رئیسی در گفتگوهای خود با «ولادیمیر پوتین» با اشاره به موفقیتآمیز بودن همکاریهای ایران و روسیه در سوریه، این تجربه را بستری برای توسعه همکاریها در حوزههای «اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، علمی، تکنولوژیک، نظامی، امنیتی و فضایی» دانست.
در مقابل پوتین هم با اشاره به تحولات افغانستان، برای گفتگو دوجانبه در این موضوع ابراز تمایل کرد. وی همچنین گفت «برای من بسیار مهم است که موضع شما در خصوص برجام را بدانم».
از سوی دیگر، ایران طی ماههای اخیر تلاش کرده است توافقی مشابه چین را با روسیه نیز شکل دهد؛ با این وجود دو طرف هنوز در خصوص این توافق که قرار است همکاریهای دو کشور را در دوره 20 ساله هدایت کند، به توافق نرسیدهاند.
در این راستا ابراهیم رئیسی در جریان دیدار خود با پوتین، متنی را برای بررسی در اختیار او قرار داده است که به باور نویسنده یادداشت المانیتور، عدم موافقت نهایی روسیه با آن، موجب ناامیدی تهران در شکلدهی به یک همکاری بلند مدت با مسکو خواهد شد.
علیرغم این نکات، تنوع موضوعات مورد علاقه دو کشور، منجر به برگزاری دیداری سه ساعته میان دو رئیسجمهور شد که البته از موضوعات مورد مذاکره و نتایج احتمالی آن خبری در دست نیست.
واقعیت آن است که ایران و روسیه در بسیاری از موضوعات مربوط به خاورمیانه با یکدیگر اختلاف نظر دارند و ارتقای سطح همکاریها –آن چنان که مد نظر مقامهای ایرانی است- مستلزم حلوفصل این اختلافات یا دستکم توافق در مورد سازوکارهایی است که سیاست دو کشور در منطقه را در تقابل با هم قرار ندهد.
اشتباه مقامهای ایرانی، بالا بردن انتظارات از سفر رئیسی به مسکو بود؛ هنگامی که با نادیده گرفتن تحریمها و محدودیتهای اقتصادی دو کشور، موضوعاتی مثل افزایش تبادلات اقتصادی به 10 میلیارد دلار مطرح میشود، عدم انعقاد قراردادهایی که روابط دو کشور را به شکل معنیدار تقویت کند، تبدیل به بهانهای برای شیطنتهای ژورنالیستی زیر تیتر «پوتین، رئیسی را لب چشمه برد و تشنه برگرداند» میشود.
در شرایطی که بر خلاف نظر تحلیلگران، مقامهای ایرانی مکررا از روسیه به عنوان «متحد استراتژیک» یاد میکنند، آنچه در یادداشت بیبیسی از آن با عنوان «نزدیکترین و گرمترین دوران روابط ایران و روسیه» و «بیثمر نبودن همکاریهای اقتصادی و همگرایی سیاسی-امنیتی با روسیه و چین برای ایران» یاد میکند، برای خواننده بیمعنی میشود.
به نظر میرسد تا زمانی که مسئولان قادر نباشند جامعه ایران را با روایت خود از رابطه با «شرق» همراه کنند و تصویر درستی از این روابط ارائه دهند، حاشیههای یک سفر سیاسی، همواره از متن آن بیشتر مورد توجه خواهد بود.