سفر به جنوب برای خلق زبانی متفاوت در یک رمان
نویسنده رمان «ماجراهای غریب و غمانگیز یک قاچاقچی در قشم» میگوید برای خلق زبان بومی جنوب در این رمان به جنوب ایران بارها سفر و در آن زندگی کرده است.
میتن ایزدی نویسنده رمان «ماجراهای غریب و غمانگیز یک قاچاقچی در قشم» در گفتگو با خبرنگار مهر با اشاره به سوژه این رمان که شرح زندگی یک قاچاقچی سوخت در جزیره قشم به شمار میرود، اظهار کرد: همیشه برایم این دغدغه وجود داشته است که چرا با توجه به سابقه فیلمنامه و بازینامه نویسی که در کشور ما به وجود آمده است، تعداد زیادی از تولیدات داستانی ما در فضای غربی شکل میگیرد در حالی که میشود آن را بومی بیان کرد. مثلا ما میتوانیم در ژانرهای وحشت و علمی تخیلی و یا ادبیات تریلر نیز داستانی در مختصات بومی خودمان خلق کنیم. به عبارت دیگر میشود نگارش ادبیات ژانری را جدی گرفت ولی ما اینکار را جدی نگرفتهایم.
وی ادامه داد: در بازیهای رایانهای یکی از تمهای مهم و پرمخاطب تم ماجراجویانه و قهرمانان شکل دهنده به آن است. چیزی مثل تن تن. من همیشه فکر میکردم اگر بخواهیم اثر داستانی اینگونهای خلق کنیم که همه عناصرش ایرانی باشد و همه کارکترها و لوکیشنش ایرانی باشد چگونه باید اینکار را انجام داد. تیپها و حتی شکل حرفزدن این آدمها با هم چگونه خواهند بود؟ پیدا کردن جواب برای این سوالها برایم این انتخاب را پیش آورد که این کارآکتر میتواند در قشم زندگی کند. قشم سحرآمیزی عجیبی دارد و میشود از رازآلودگی آن مکان برای تولید ادبیات بهره زیادی برد و در کنارش عقبه خوبی از حوزه دریانوردی در آنجا هست که میشود مبدا خلق اثری داستانی باشد.
ایزدی ادامه داد: داستان من در فضای یک گروه قاچاقچی در جزیره قشم میگذرد. به هر حال چه دوست داشته باشیم و چه نه، قاچاق یک پدیده در کشور ماست. اما با توجه به پیش فرض مخاطب برای این پدیده که امری بد است، قهرمان رمان من میخواهد از تشکیلات قاچاقی که داخل آن است بیرون بیاد اما ماجرایی که برای او رخ میدهد باعث نوعی کشمکش میشود که داستان را جلو ببرد.
این نویسنده در ادامه با اشاره به زبان ویژه بومی این رمان نیز گفت: من جنوبی نیستم اما شیفته فرهنگ جنوب هستم. به آنجا سفر و زندگی کردم تا در نهایت زبان آنجا را در رمانم ایجاد کردم. زبان این رمان باید چیزی میبود که آدمها و حتی قاچاقچیها قشم با آن صحبت میکردند. باورم این بوده و هست که اگر این افراد درست حرف بزنند این ژانر ادبی در کشور ما میتواند الگویی جهانی نیز خلق کند و نمونهای اعلا از آن پدید بیاورند.
وی همچنین با اشاره به خلق نوعی از بیان رئال در این داستان نیز گفت: یکی از ابزارهای رئالیسم جادویی که اساتید داستاننویسی از آن زیاد استفاده کردهاند این بوده که بشود عناصر واقعی را با اغراق زیاد فانتزی بیان کرد و البته به شرطی که بیان فانتری هم مبتنی بر واقعیت باشد. من سعی کردم عناصر واقعی جنوب ایران را که به نظرم دراماتیک است را در دل یک نوع بیان فانتری و رویابافانه قرار دهم. امیدوارم برآیندش حقیقی شده باشد و در این امر موفق بوده باشم.
یادآوری میشود رمان «ماجراهای غریب و غمانگیز یک قاچاقچی در قشم» را نشر نیماژ منتشر کرده است.