سناریوهای پیش روی دولت جدید ایران از نگاه «الجزیره»؛ آیا رئیسی به سمت اصلاحات ساختاری خواهد رفت؟
با پیروزی ابراهیم رئیسی در انتخابات ریاست جمهوری، بازار گمانهزنی در خصوص سیاست داخلی و خارجی دولت او در میان تحلیلگران گرم شده است. به باور یک تحلیلگر، سه سناریو را میتوان در این خصوص در نظر گرفت: حرکت به سمت اصلاحات اقتصادی و سیاسی داخلی؛ تلاش برای بهرهگیری از منافع برجام، بدون اصلاحات اساسی و تمرکز منابع در راستای یک سیاست منطقهای تندتر.
«بازتاب»؛ آرش صفار- شبکه خبری «الجزیره» در یادداشتی به قلم «مروان بشاره» به بررسی سناریوهای پیش روی تهران، پس از انتخاب سید ابراهیم رئیسی به عنوان رئیسجمهور جدید ایران پرداخته است.
نویسنده با اشاره به مذاکرات وین، بر این باور است که رئیسجمهور جدید ایران، فرصت احیای اقتصاد کشور، بهبود روابط دیپلماتیک و تقویت جایگاه ایران در خاورمیانه را دارد.
بنا بر یادداشت الجزیره، اینکه گروه پیروز در انتخابات چگونه اولویتهای خود را تعیین و دستاوردهای احیای توافق هستهای را مدیریت میکنند، تأثیر بسزایی در آینده ایران و منطقه خواهد داشت.
در رابطه با این موضوع، این استاد پیشین روابط بینالملل در دانشگاه آمریکایی پاریس، معتقد است که سه سناریو را میتوان در نظر گرفت.
در سناریو نخست، رئیسجمهور جدید ایران میتواند به سرمایهگذاری و اصلاحات اقتصادی اولویت دهد؛ در این شرایط او باید پیام روشنی در خصوص اینکه دولت وی در پی بهرهبردای از توافق هستهای برای بهبود وضع معیشتی مردم ایران است، ارسال کند.
با این وجود، از نظر نویسنده، اطمینان از موفقیت طرحهای تحول اقتصادی، بدون اصلاحات سیاسی که سرمایه اجتماعی جمهوری اسلامی را ارتقا دهد، ممکن نیست.
چنین رویکردی به معنای تغییر در سیاست خارجی و پرهیز در درگیری در پروندههای پرهزینه منطقهای به نفع تجارت و همکاری اقتصادی با همسایگان است.
در دومین سناریو مد نظر نویسنده، دولت جدید ایران با تکیه بر درآمدهای حاصل از فروش نفت و سرمایهگذاریهای خارجی پس از توافق هستهای، در جهت حفظ وضع موجود گام بر خواهد داشت و به سمت اصلاحات جدی سیاسی و اقتصادی حرکت نخواهد کرد.
در این سناریو سیاست خارجی ایران در جهت بهبود روابط با همسایگان و قدرتهای اروپایی حرکت خواهد کرد.
مطابق یادداشت، در این سناریو، ایران از نفوذ خود در یمن، عراق، سوریه و لبنان در راستای تقویت امنیت و صلح و ثبات این کشورها بهره خواهد گرفت.
همچنین در این شرایط، با توجه به کاهش تعهدات امنیتی ایالاتمتحده در منطقه، مانع اصلی بهبود روابط ایران و کشورهای خلیج فارس بر طرف خواهد شد؛ نویسنده بر این باور است که دولت جدید ایران مانعی در ارتباط با کشورهایی که روابط خود را با اسرائیل عادی کردهاند، نخواهد داشت.
با توجه به خروج نیروهای ناتو از افغانستان، آزمون جدی پیش روی دولت ابراهیم رئیسی در این سناریو، تلاش برای تقویت جایگاه و نقش ایران در افغانستان در برابر پاکستان و ترکیه خواهد بود.
در نهایت نویسنده معتقد است که در سناریو سوم، دولت جدید ایران درآمدهای حاصل از احیای توافق هستهای را در راستای تقویت یک سیاست خارجی تندتر و بهرهگیری از بیثباتی در یمن، عراق، سوریه و لبنان به کار خواهد گرفت.
نویسنده مدعی است پیشران این سناریو «فقدان بازدارندگی استراتژیک عربی» در برابر تهران، «اتحاد کوتهبینانه دو کشور کوچک خلیج فارس با اسرائیل» و تلاش تهران برای پر کردن خلأ ناشی از کاهش تعهدات امنیتی آمریکا به متحدان خود است؛ امری که تهران را به سمت مواضع سخت در سیاست منطقهای خود سوق میدهد.
در پایان نویسنده با اشاره به اینکه سیاست خارجی ایران بر اساس پویاییهای بینالمللی و منطقهای تعیین میشود و بنابراین همواره میتوان انتظار تغییر در آن را داشت، حرکت تهران در مسیر سناریو نخست را چندان محتمل نمیداند.
اگر چه نویسنده سناریو سوم را محتملترین گزینه ایران میداند، به نظر میرسد با توجه به مواضع اعلامی سید ابراهیم رئیسی در جریان کارزار انتخاباتی و نخستین کنفرانس خبری خود، شرایط وخیم اقتصادی و بسترهای شکل گرفته برای کاهش تنش های منطقهای در ماه های اخیر –از میان سناریوهای مطرح شده توسط نویسنده- رویکردی متناسب با سناریوی دوم، چندان دور از انتظار نباشد.