گامهای اساسی خروج از بحران آب در ایران
ایران با بحران جدی آب روبهروست. بحرانی که در شرف ایجاد مسائل و مشکلات امنیتی در بعد ملی و فراملی است.
در اغلب نقاط کشور به صورت مستقیم و غیرمستقیم زندگی مردم در معرض تهدید واقعی ناشی از کمبود آب و مشکلات زیستمحیطی است. به نظر میرسد قبل از آنکه بخواهیم با تهدیدات سیاسی و امنیتی خارجی در ابعاد کوچک و بزرگ مقابله کنیم، باید با تهدیدات ناشی از بحران آب مقابله کنیم. ممکن است جدی نگرفتن موضوع یا غفلت و بیتوجهی به تبعات اقتصادی، بهداشتی، سیاسی و امنیتی بحران آب فرصت فکر کردن و ارائه راهحل را از ما بگیرد. بیآبی نه تنها تبعات مستقیم بر زندگی ما دارد، بلکه تبعات غیرمستقیم آن و به ویژه ابعاد فرهنگی و اجتماعیاش در جامعهیی که اکثریت آن را روستانشینان متکی به کشاورزی سنتی تشکیل میدهند، به مراتب خطرناکتر است.
به گزارش بازتاب به نقل از تعادل ، خشکسالی اجتماعی-اقتصادی به دنبال خشکسالیهای هواشناسی، کشاورزی و هیدرولوژیکی باعث گسترش ناهنجاریهای اجتماعی میشود. در اثر مهاجرت گسترده کشاورزان بیکار متکی به آب به شهرهای بزرگ، انواع بزهکاریها نیز افزایش مییابد. در چنین جوامعی مجال رشد گروههای مافیایی و تروریستی افزایش مییابد. در این مطلب هدف واکاوی اثرات اجتماعی منفی بحران آب نیست، ولی عبرت گرفتن از دنیای پیرامون خویش را نیز نباید فراموش کرد. مهاجرت گسترده از مناطق کم آب به مناطق پرآب تعادل جمعیتی را برهم میزند و خود منشأ مشکلات بسیار بزرگی میتواند باشد. گسترش بیماریهای متعدد و بهویژه انواع سرطانها هزینههای بسیار زیادی از نظر مادی بر دولت و خانوادهها تحمیل نموده و آرامش فکری و ذهنی خانوادهها را برهم خواهد ریخت. گسترش ریزگردهای نمکی حوزه دریاچه ارومیه همراه با فلج کردن اقتصاد مبتنی بر کشاورزی مردم منطقه زمینه را برای چنین مهاجرتهایی فراهم خواهد ساخت. در ادامه سعی میشود به صورت کوتاه راهکارهای برونرفت از بحران آب ارائه گردد:
1. مدیریت حوزهای بر منابع آب
عدم تفکر سیستمی در ایران باعث شده که بخشی نگری در همه عرصههای اقتصادی و اجتماعی به وضوح ضربات جبرانناپذیری بر روند توسعه کشور داشته باشد. هر وزارتخانه و سازمانی ساز خود را میزند و هارمونی توسعه کشور شاهد بینظمیها و آشفتگیهای فراوان است. بهجای تصمیمات سیستمی تصمیمات فردی، باندی و جناحی در اغلب بخشها حکمرانی میکند. وضعیت اخیر در ایران نشان میدهد دوران مدیریت بخشی در منابع آب بسر رسیده و دوران مدیریت جامع منابع آب فرا رسیده است. مدیریت استانی بر منابع آب آنهم از طریق سازمانهای مختلف باعث آشفتگی و پریشانی در بخش آب و بیمسوولیتی فراوان شده است. زمان مدیریت حوزهای در بخش آب فرا رسیده است. ضرورت دارد برای هر حوزه آبریز مدیریت واحد و یکپارچه صورت گیرد. مدیریتی که بتواند با توجه به نیازهای بخشهای مختلف در حوضه آب را مدیریت و تخصیص نموده و در برابر ذینفعان مسوولیت پذیر باشد.
2. اتخاذ رویکرد فنی در انتقال آب و آبیاری
رویکرد فنی به علت ماهیت سختافزاری آن اگرچه هزینههای زیادی میتواند برای دولت داشته باشد، اما نتایج مقبول و مورد توجهی در این زمینه خواهد داشت. باید پذیرفت که آب کم اهمیتتر از نفت و گاز نیست. با توجه به این رویکرد میتوان با بهرهگیری از تکنولوژیهای جدید خطوط انتقال آب و پرهیز از کانالهای روباز تلفات آب را کاهش داد. به عنوان مثال میتوان با پوشاندن سطح کانالهای آب با صفحات خورشیدی ضمن تولید انرژی پاک برای مناطق روستایی تا حد زیادی از تلفات تبخیر جلوگیری نمود. مدیریت آب در مزرعه نیز باید ارتقا یابد. باید آب سر مزارع بهصورت حجمی به زارع تحویل داده شده و سیستم توزیع آب در مزرعه بر اساس روشهای نوین آبیاری قطرهای و بارانی باشد. باید برای جلوگیری از هدر رفت آب از روشهای کم آبیاری بهره جست. در یک کلام سیستم انتقال و توزیع آب کشاورزی باید کاملاً بر اساس روشهای نوین باشد. با توجه به اینکه این رویکرد هزینههای انتقال و توزیع آب را بالا میبرد، میتوان با افزایش تعرفه آب از اتلاف آن نیز جلوگیری نمود.
3. ارتقای فرهنگ مصرف آب
باید کلیه نهادهای مرتبط با مسائل فرهنگی دست در دست هم فرهنگ استفاده صحیح از آب را گسترش دهند. نهادهایی چون آموزش وپرورش، دانشگاهها، صداوسیما، رسانههای جمعی، روحانیت اقدام به فرهنگسازی نمایند. ارتقای فرهنگ مصرف آب باید در روستاها و مناطقی که اقتصاد آنها متکی به کشاورزی است، بهصورت جدی پیگیری شود. ضرورت دارد نهادهای مدنی در این خصوص فعالتر شوند. نقش روحانیت در این زمینه بسیار جدی است. بیشک روحانیت بیشترین نفوذ را در مناطق روستایی دارد و به عنوان یک نهاد پرنفوذ مذهبی در کنار کارشناسان آب میتواند کمک شایان توجهی به ارتقای فرهنگ مصرف آب بنماید.
4. صنعتی شدن و گریز از شعار توسعه کشاورزی
سهم ایران از منابع آب شیرین جهان نسبت به مناطق دیگر در سطح پایینتری قرار دارد. سهم آن از منابع آب شیرین جهان تنها 0.3درصد است، درحالی که یکدرصد از جمعیت جهان در ایران زندگی میکنند. با توجه به بالا بودن متوسط دما در ایران متاسفانه از مجموع 413 میلیارد مترمکعب بارندگی سالانه در کشور 66درصد آن پیش از رسیدن به رودخانهها تبخیر میشود.
بررسی آمار منتشره از طرف وزارت نیرو نشان میدهد کل منابع آب تجدیدپذیر داخلی سالانه برابر 128.5 میلیارد مترمکعب است و با احتساب 9 میلیارد مترمکعب منابع آب تجدیدپذیر خارجی، حجم سالانه منابع آب تجدیدپذیر واقعی برابر 137.5 میلیارد مترمکعب برآورد میشود. درحالی که متوسط حجم کل آب سالانه کشور رقم ثابتی است، تقاضا برای آب به علت رشد جمعیت، توسعه کشاورزی، شهرنشینی و صنعت در خلال سالهای اخیر، متوسط سرانه آب قابل تجدیدپذیر کشور را تقلیل داده است.
اگرچه متوسط میزان مصرف آب شیرین در دنیا در بخشهای شهری، صنعتی و کشاورزی به ترتیب برابر 12، 19 و 69درصد منابع مورد استفاده جوامع است، این در حالی است که این میزان در ایران برای همین مصارف به ترتیب 7، 1 و 92درصد است. آمار فوق نشان میدهد نزدیک 20درصد از منابع آب در جهان به بخش صنعت که دارای ارزش افزوده بیشتری است، تخصیص مییابد. این در حالی است که در ایران تنها یکدرصد از منابع آب به صنعت تخصیص مییابد.
از سوی دیگر، ارتقای استانداردهای زندگی در جهان و بهویژه بهداشت، باعث شده تا در جهان حدود 12درصد از منابع آب به شرب تخصیص یابد. تخصیص 7درصد از منابع آب به شرب در ایران بیانگر پایین بودن سطح و استیل زندگی و بهداشت در مقایسه با متوسط جهانی است.
تخصیص 92درصد از آب به بخش کشاورزی در ایران بیانگر وابستگی شدید ایران به بخش کشاورزی است که هم ارزش افزوده کمتری دارد و هم باعث میشود منابع آب، خاک و محیطزیست ایران شدیداً تحت تنش قرار گیرد. خشک شدن دریاچهها و تالابها در ایران در سالهای اخیر موید همین نکته است. این آمار و اطلاعات و شرایط اخیر کشور نشان میدهد، دوران تز و دکترین خودکفایی کشاورزی به هر قیمت به سر رسیده است. منابع آب و خاک ما قادر به تحقق این تز نیستند یا حداقل در شرایط فعلی چنین چیزی امکانپذیر نیست.
تاکید بیشتر بر موضوع خودکفایی محصولات کشاورزی نتیجهیی جز عمیقتر شدن بحران آب نخواهد داشت. چرا باید 92درصد کل آب کشور در بخش کشاورزی مصرف شود؟ چرا باید توسعه و پیشرفت کشور ما منحصراً مبتنی بر کشاورزی باشد؟ محدود شدن کشاورزی سنتی و گسترش صنایع میتواند به عنوان یک استراتژی جایگزین در سطح ملی مورد توجه قرار گیرد. صنایعی که لزوماً بزرگ و سنگین هم نیست. استفاده از پتانسیلهای هر منطقه جهت ایجاد صنایع در آن منطقه ضروری است. در کنار توسعه دیگر بخشها، بخش کشاورزی ما نیز باید مدرن و صنعتی شود. اگرچه با تاخیر چند صدساله ولی باید انقلاب صنعتی در ایران نیز آغاز شود. توجه به صنایع نوین و خدماتی چون گردشگری داخلی و خارجی نیز باید رونق یابد. آمایش سرزمین در حوزههای آبریز باید بر اساس پتانسیل هر حوزه باشد. اصرار بر تسخیر طبیعت حوزههای آبریز باعث تحت تنش قرار گرفتن منابع آب زیرزمینی و سطحی خواهد شد و خطرات جبرانناپذیری چون نشست دشتها را در پی خواهد داشت.
5. دیپلماسی آب در داخل و خارج کشور
مدیریت منابع آب و حفظ محیطزیست به خصوص در موضوع رودخانههای مرزی و بهرهبرداری مشترک از آنها نیازمند تعامل سازنده در چارچوب قوانین بینالمللی و احترام متقابل با کشورهای همسایه است. اگرچه قوانین بینالمللی در ارتباط با آب وجود دارد ولی صرف وجود قانون کارساز نخواهد بود. بلکه دیپلماسی سازنده میتواند ضمن ایجاد زمینههای همکاری مشترک شرایط استفاده بهینه و پایدار از منابع آب را در همه کشورهای ذیحق فراهم آورد. اگر خود بیتوجه به پروتکلهای بینالمللی آبهای موجود در مرزهای کشور را مهار کنیم نمیتوانیم انتظار داشته باشیم که کشورهای همسایه بعد از کسب اجازه از ما از منابع خود بهرهبرداری کنند.
در پرتو یک دیپلماسی سازنده میتوان همسایگان را ملزم به رعایت حقوق بینالمللی در مورد مصرف آب نمود. مطابق با پروتکلهای موجود تخصیص حقآبه پاییندست در سدهایی که توسط همسایگان ساخته میشود، ضروری است. از طرفی در داخل کشور و بین استانها نیز پرداختن به دیپلماسی فعال آب و گفتوگوهای چند طرفه ذینفعان ضروری است. جهت پرهیز از تنشهای بین استانی باید حقآبه استانهای پاییند است در طرحهای توسعه منابع آب از طرف استانهای بالادست رعایت گردد. بیتوجهی به حقآبهها قبل از اینکه تنش فراملی را سبب شود موجب گسترش تنشهای اجتماعی و سیاسی در داخل و در سطح ملی خواهد شد.
6. کاربردیتر نمودن علوم و مهندسی آب
در شرایط فعلی بیش از 30 دپارتمان علوم و مهندسی آب در دانشگاههای کشور فعال هستند. این دپارتمانها همه ساله هزاران دانشجو در مقاطع کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری جذب میکنند. اگرچه در حوزه مهندسی منابع آب دانشگاههای کشور جایگاه خوبی در جهان از نظر تولید مقاله دارند، ولی باید تحقیقات در زمینه مهندسی آب به کاربردی نمودن بیشتر این رشته معطوف گردد. در این دپارتمانها باید روشهای بهینه و موثر استفاده از منابع آب در کشور بررسی شود و کلیه ابعاد علمی، فنی، اقتصادی و اجتماعی مساله آب مورد توجه قرار گیرد. تحقیقاتی که منجر به بهرهوری و راندمان بیشتر مصرف آب نگردد، نمیتواند در مقام عمل گرهی از مشکلات آب کشور را باز کند. پایاننامهها و رسالههای دانشجویان باید در عرصه عمل بهکار گرفته شوند. سازمانها و شرکتهای آب منطقهیی، جهاد کشاورزی، آب و فاضلاب، محیطزیست و غیره باید در تعامل نزدیک با دانشگاهها بوده و با پرهیز از بخشینگری ارتباط واقعی بین علم و صنعت را برقرار نمایند. آب و صنعت آب و مدیریت آن در کشور در شرف تبدیل به یک بحران تمام عیار است. بحرانی که میتواند در درازمدت تبعات تمدنی زیادی نیز به بار آورد. بحران آب بحرانی فراتر از ایدئولوژیها و جناحبندیهای سیاسی است. بحرانی که پتانسیل زایش تنشهای اجتماعی، اقتصادی و امنیتی گستردهای دارد. در درجه اول برای مقابله با چنین بحرانی کشانیدن بحث به عرصه عمومی و برانگیختن عزم ملی در ساخت سیاسی و مدیریتی دولت از یک طرف و بخش خصوصی از سوی دیگر گریزناپذیر است. در اینجا با درک این ضرورت 6 رویکرد محتمل مقابله با این بحران مطرح شد. به این امید که مورد موشکافی و توجه کنشگران آب و محیط زیست واقع شود.