در «محله گل و بلبل» آتش به اختیار عمل کردیم

    کد خبر :77128

عوامل محله گل و بلبل با ابراز ناراحتی از نوع رفتار مدیران سازمان صدا و سیما با مقوله کودک، عنوان کردند اگر نگاه مسئولین به این موضوع تغییر نکند شاید برای همیشه عرصه کودک را رها کنند.

به گزارش خبرنگاران پویا،‌ سالها از دوران درخشش گروه کودک و نوجوان تلویزیون می‌گذرد. سالهایی که تولید برنامه برای کودکان، محلی برای دیده شدن و نشان دادن استعداد هنرمندان بود. افرادی مانند اکبر عبدی، حسین پناهی، آتیلا پسیانی، رضا رویگری، حسین محب‌اهری، حمید جبلی، رضا بابک و… در برنامه‌هایی نظیر «محله برو و بیا» یا «زیر گنبد کبود» توانستند خود را در دنیای تصویر اثبات کنند. اما امروز همه چیز تغییر کرده است. امروز به غیر از یکی دو برنامه موفق که سابقه زیادی در تلویزیون دارند، نمی‌توان یک برنامه مخصوص کودکان پیدا کرد که توانسته باشد نامی برای خود دست و پا کند. مسائل مالی هم که چند سالی است گریبان گیر رسانه ملی شده به همراه تغییر نگاه مسئولان تلویزیون در تعیین اولویت‌های رسانه ملی باعث شده است تا اوضاع برنامه سازی برای کودکان بیش از پیش آشفته شود و در حالی که هر روز تولید یک سریال جدید کلید می‌خورد، برنامه های باسابقه کودکان مانند «سلام کوچولو» از رادیو و تلویزیون حذف می‌شوند.

داریوش فرضیایی از کسانی است که در دوران طلایی برنامه سازی کودکان به تلویزیون رفت. او در سال 78 با مجموعه «تورنگ و پورنگ» توانست توجه‌ها را به خود جلب کند و در همان زمانها نام مستعار عمو پورنگ را برای خود انتخاب کرد که تا امروز هم بیشتر با همین نام شناخته می‌شود. در سال‌های اخیر او و گروه هنری‌اش با به روی آنتن بردن محله گل و بلبل سبک جدیدی از سریالهای مخصوص کودکان را ارائه دادند که با اقبال مخاطبان مواجه شد، تا آنجا که توانست به عنوان بهترین سریال سال 95 در نظرسنجی برنامه سین مثل سریال انتخاب شود. اما با وجود این موفقیت، محله گل و بلبل باز هم چندان مورد توجه مدیران صدا و سیما قرار نگرفته است! بر همین اساس شرایط حاکم بر حوزه کودک و نوجوان سازمان صدا و سیما را در نشستی با عوامل برنامه محله گل و بلبل مورد بررسی قرار دادیم. در این نشست صمیمانه داریوش فرضیایی (عمو پورنگ)، احمد درویش علیپور (کارگردان محله گل و بلبل)، محمد درویش علیپور (تهیه کننده محله گل و بلبل) و مسلم آقاجان زاده (تهیه کننده محله گل و بلبل) حضور داشتند. در قسمت اول این گفتگو معضلات سازمان صدا و سیما در مورد تخصصی کردن شبکه‌ها و همچنین  کم توجهی به امور کودک به خاطر سیاسی نبودن مورد بحث قرار گرفت.  قسمت دوم این نشست به نظر مخاطبان می‌رسد.

کودک در ایران حکم یک دهات دور افتاده را دارد. تا زمانی که دوربین خبرنگاری سمت آن نرود، مسئولان اصلاً متوجۀ نمی­‌شوند.

تسنیم: در تلویزیون این طور به نظر می‌رسد که کار کودک با کار بزرگسال مقایسه می‌شود. فکر می‌کنید این موضوع  چقدر به کار کودک لطمه می‌زند؟

محمد علیپور:دوستان من که نویسنده کار کودک هستند می‌­گویند نمی‌­توانیم کار کودک بنویسیم. همۀ آنها نویسندگان خوبی هم هستند، تقریباً می­‌توانم بگویم بخش عظیمی از تولیدات صدا و سیما را آنها می­‌نویسند اما معتقدند که در نگاه کلی رسانه ملی جایی ندارند. ما امسال در نظرسنجی‌ه­­ای که صدا و سیما انجام داد پربیننده­ ترین مجموعۀ شبکه دو بودیم. یعنی از سریال‌های ساعت 10 شب نیز ما پربیننده‌­تر بودیم. این درحالی است که نظر کودکان لحاظ نشده بود، یعنی تنها از بزرگسالان نظرسنجی شده بود. با این حال زمان قدردانی، عوامل آن سریال‌ها را صدا کردند و اصلاً به ما نگفتند و بعدها ما از طریق خبرگزاری­‌ها و تلویزیون متوجه شدیم آنها مراسمی گرفتند! امروز شما با هر کسی صحبت کنید می­‌گوید بحث کودک خیلی مهم است. اما کودک در ایران حکم یک دهات دور افتاده را دارد. تا زمانی که دوربین خبرنگاری نرود آن سمت مسئولان اصلاً متوجۀ آن نمی­‌شوند.

در اینجا باید اشاره کنم که ما با صحبتهای رهبری راجع به «آتش به اختیار» خیلی همسو بودیم.  چون ما محله گل و بلبل با این عظمت را از خودمان مایه گذاشتیم که انجام شود، نه اینکه به ما پولی بدهند بگویند بروید این کار را انجام دهید. همۀ ما از حق­مان گذشتیم که یک کار خیلی خوب انجام دهیم. ما راجع به موضوعاتی صحبت کردیم که باید در دنیای امروز از کودکی آموزش داده شود و البته مانند توصیه هایی مانند مسواک زدن و شب زود خوابیدن تکراری نبود.

در فاز اول به موضوعاتی مانند شهرداری، هوای پاک، آسمان آبی، رعایت خطوط سفید، بین دو خط رانندگی کردن، تفکیک زباله، کمتر زباله تولید کردن پرداختین. اصلاً کسی به بچه­‌ها چنین آموزشی نمی‌­دهد. در فاز دوم راجع به فضای مجازی چیزهایی را مطرح کردیم که حتی برای بزرگسال هم تا به حال مطرح نشده است. مانند فحش و ناسزا دادن زیر پست­‌های آدم­های معروف. من فکر میکنم این تعبیر همان فرمایش مقام معظم رهبری راجع به «آتش به اختیار» است.

آقاجان­زاده: ما برای اینکه قبح حرف بد را بین بچه‌ها رواج دهیم گفتیم کسانی که فحش می­‌دهند «کله گچی» هستند.

محمد علیپور:کسی به ما نگفت این کار را بکنید، این دغدغۀ ما بود. گفتیم 10 سال دیگر که این بچه بزرگ می­‌شوند، می‌­دانند که نباید فحش بدهد و یا زیر یک پُستی که خوششان نمی‌­آید کامنت بی ادبانه بگذارند. آن زمان دیگر می‌‌دانند چطور باید از تکنولوژی و فضای مجازی استفاده کنند، اینها دغدغۀ ما بود. کسی هم به ما نگفت چنین کاری بکنیم.

در فصل اول محله گل و بلبل پنج کلمه جادویی به بچه‌­ها یاد دادیم. واژه‌هایی که متاسفانه کمتر در جامعه استفاده می‌شود. کلمه «لطفاً» یکی از اینها بود. در زبان انگلیسی ما یاد می­‌گیرم در جملات از کلمه لطفاً استفاده کنیم، ولی در ایران اینگونه نیست. یک کلمۀ جادویی دیگر «نه» است. اگر ما به بچه­‌ها نه گفتن را یاد داده بودیم، شاهد خیلی از مسائل بغرنجی که در جامعۀ ما دارد اتفاق می‌افتد نبودیم. ما «نه گفتن» را به بچه یاد نمی‌­دهیم، سلام و  ببخشید را یاد نمی‌دهیم. در قسمت بعد آمدیم گفتیم این پنج کلمه چه کاربردی دارد، اینها هر کدام می­‌تواند برای ما هفت راه را باز کند.

برای جا انداختن این موضوع یک شخصیت منفی درست کردیم البته نه منفی ترسناک. چون دوست داشتیم بچه­‌ها بدانند این شخصیت منفی است و با او ارتباط برقرار کنند. مگر الان شخصیت­‌های منفی جامعۀ ما ترسناک هستند؟ مگر فضای مجازی ترسناک است؟ ولی می‌تواند بدترین شخصیتِ منفی هر خانه‌­ای باشد. ببینید همین فضای مجازی آمار طلاق را به کجا کشانده است! شب­‌ها همه را بیدار نگه می­‌دارد و هزار و یک اتفاق در فضای مجازی می­‌افتد. برفک (نام شخصیت منفی مجموعه محله گل و بلبل) از دل همین مسئله بیرون آمده است. یک شخصیتی که منفی است ولی می‌­تواند خیلی هم محبوب باشد و اصلاً  آن چهره ترسناک را هم نداشته باشد. در یکی از قسمت‌هاگفتیم نباید با این شخصیت مذاکره کرد چون ته مذاکره با چنین شخصیتی برای ما خوب نیست و زیر قولش می­زند.

آقاجان­زاده: باید در تکمیل صحبت‌ها عرض کنم که در برنامه نوروز و هفت قسمت پایانی محله گل و بلبل برخی مسائل روز جامعه را مطرح کردیم. موضوعاتی مانند اتحاد، مقابله با استکبار و دشمنان و نحوه صحیح مذاکره با دشمن. هیچ کدام از اینها را هم البته شعاری نگفتیم.

تخصصی کردن کار خیلی کار خوبی است اما یک شرط لازم دارد و آن وجود زیرساخت است.

تسنیم:به نظر می‌رسد در برنامه محله گل و بلبل معرفی سبک ایرانی ـ اسلامی جایگاه به خصوصی دارد. در این مورد توضیح دهید.

محمد علیپور:دقیقاً. ما نمی‌خواستیم  فقط برای کسانی که در تهران هستند برنامه بسازیم بلکه هدف ما همۀ ایران بود. چرا که همه امکانِ دیدن ماهواره را ندارند و تنها دلخوشی آنها این برنامه است، واقعاً وقتی بعضی از کامنت­‌ها را که سرشار از لطف مردم است را می‌خوانم می‌­گویم خودمان هم نمی‌­توانیم از این قضیه بگذریم. از یک طرف هم می­‌گویم چرا من که توانایی­اش را دارم که تبدیل به یک نویسندۀ خیلی بهتر شوم و کارهای بزرگسالانه بنویسم، چرا باید عمرم را برای کاری بگذارم که اصلاً قرار نیست دیده شود؟  اگر هم ما را می­‌برند در مبارزه، همیشه مبارزه­‌های سخت و نابرابر است. چرا باید با دورهمی و خندوانه و نود و یا سریالهای بزرگسال مقایسه شویم! دستمزدی که به من در مقایسه با دستمزدی که به نویسنده آن سریال‌ها دادند اصلاً قابل مقایسه نیست. البته خدا را شاکرم که مردم به ما رای دادند.

آقاجان­زاده: این در حالی است که سیاست قدیم تلویزیون این بود که از قدیم می‌­گفتند تلویزیون برای بچه­‌هاست. الان هم اگر در خانه‌­هابچه‌ها تعیین می­‌کنند کدام شبکه باشد.

تسنیم:شما به تفکیک شبکه­‌ها اشاره کردید و گفتید که این کار اشتباهی بود. می‌توانید در این مورد توضیح دهید؟

احمد علیپور:تخصصی کردن کار خیلی کار خوبی است اما یک شرط لازم دارد و آن وجود زیرساخت است. با توجه به کدام زیرساخت ما تعداد شبکه­‌ها را این‌قدر افزایش دادیم و الان چقدر تولید برای این شبکه­‌های تخصصی داریم و چقدر این شبکه‌ها بیننده دارند؟

ساده­‌ترین چیز برای فراهم کردن یک برنامۀ تلویزیونی، یک شو  و یک سریال تلویزیونی داشتن استودیو است. آیا ما قبل از تاسیس شبکه‌های جدید یک استودیو اضافه کردیم؟ تعداد استودیوهایی که قبلاً برای دو شبکه بوده است شده برای سه شبکه با ابتکار چهار شبکه و با خلاقیت پنج شبکه. و بعد یکدفعه 20 شبکه را با همین تعداد استدیو راه اندازی می‌کنیم! مگر می‌­شود؟!  تفکیک زمانی است که شما تولید برای آن داشته باشید، تولید برنامه ترکیبی، انیمیشن، سریال نمایشی نه اینکه یک سریال را هزار بار از شبکه­‌های مختلف پخش کنید! تنها شبکه‌­ای که الان تولید می‌­کنند  شبکه ورزش است آن هم به خاطر اینکه فوتبال را جای دیگری برگزار می­‌کنند و فیلمبرداری می­‌کنند ما فقط آن را پخش می­‌کنیم! مساله این است که باید تولید هم باشد و توجه داشت که خواستۀ بچه­‌ها فقط دیدنِ یک کار نمایشی و یک کار انیمیشن نیست. یکی از راه­­های اثرگذاری و پیام‌­رسانی شوهای تلویزیونی است. این گونه در همه جای دنیا جریان­‌ساز است.

آقاجا­ن­زاده: بحث اینکه ما باید شبکه تخصصی کودک داشته باشیم درست است و حتی خیلی هم دیر اقدام کردیم. ولی چرا ساختار شبکه یک و دو که از قبل یک شبکۀ عمومی بود را خراب کردیم ؟چرا گروه کودک شبکه یک را نابود کردیم؟ گروه یک تولید می­‌کرد، گروه شبکه دو تولید می‌­کرد، در ضمن یک شبکه پویا هم باید می­‌داشتیم. نه اینکه بگوییم مدام تخصصی. الان متاسفانه زمزمه‌­هایی وجود دارد که مدام می‌­گویند تخصصی تخصصی که همین را هم که داریم تولید می­کنیم می­‌خواهند تعطیل کنند. همه بیایند پویا، نباید اینطور شود، اصلاً اشتباه است.

تسنیم: حتی شبکه سه هم گویا قصد دارد گروه کودک راه اندازی کند.

آقاجا­ن­زاده: اتفاقاً خوب است. در همه جای دنیا بعضی از شبکه­‌های پربیننده که به صورت عمومی هستندهمه چیز دارند. باکس کودک دارند، باکس ورزش دارند و… اینها چیزهایی است که بیننده را جذب می­‌کند. مسئله اینجا است که به نام تخصصی کردن نباید گروه‌های شبکه­‌ها را تعطیل کنیم.  مگر الان که شبکه ورزش دارمی شبکه­‌های دیگر نباید ورزش پخش کنند؟ نه آن شبکه گسترده‌­تر است شاید همۀ مسابقات را پخش کند و دستش باز است و شبکۀ 3 مهمترین­­ ورزش‌­ها را پخش می­‌کند. متاسفانه زمزمه‌هایی به گوش می‌رسد که می‌خواهد گروه کودک شبکه یک و دو تعطیل شود و فقط شبکه پویا به امور کودکان بپردازد.

وقتی می­‌بینم فقط  در قالب شعار حرف می‌­زنند و در عمل چیزی تخصیص نمی­‌دهند، احساس می­‌کنم دارد با باورها و اعتقاداتم بازی می‌­شود.

فرضیایی: به نظرم من خوب صحبت کردن کاری است که همۀ دوستان دست ­اندرکار حوزۀ کودک می‌­توانند انجام دهند. اما کودک را دوست داشتن و در بطنش قرار گرفتن کار هر کسی نیست. کسی مثل من که مجری کودک است مطمئن باشید بعد از 15 سال با کار کودک آمیخته شده است. من نمی­‌توانم از کودک فاصله بگیرم اما وقتی می­‌بینم کسانی که دغدغه­‌شان کودک است فقط در قالب شعار حرف می‌­زنند و در عمل چیزی تخصیص نمی­‌دهند، احساس میکنم دارد با باورها و اعتقادات و وابستگی­‌های من بازی می‌­شود. اگر کودک را دوست دارید بروید در بیمارستان­‌ها آنها را ملاقات کنید. بچه مریض روی تخت بیمارستان با لبخند می­‌گوید عمو کِی برمی­گردی و کِی برنامه می­‌سازی؟ این یعنی دغدغه، این یعنی پایبندی به آن اعتقاداتی که در ارتباط با کار دارید. اما وقتی در جلسۀ عمومی می­‌بینید چیزی را تخصیص نمی‌­دهند و بچه‌­ها را در نهایت آخرین اولویت­‌ها قرار می­‌دهند، آنجا می‌­فهمید که آنها نه کودک را دوست دارند و نه قبول دارند.

بزرگترین فاجعه‌­ این است که کار کودک را می­‌آیند با کار بزرگسال مقایسه می­‌کنند. چرا من بروم با یک برنامه بزرگسالِ پربیننده مقایسه شوم؟ ضمن اینکه بچه­‌ها نمی­‌توانند پیامک بزنند و در این فضا باشند.این چه مقایسه­‌ای است؟! مقایسۀ غیراخلاقی و غیرعلمی است و باز هم افتخار می­‌کنم در آن مقایسه نفر سوم شدم. ما با  کمترین امکانات محله گل و بلبل را ساختیم، اما تا کجا می­‌توانیم از خودمان مایه بگذاریم؟  به نظر من وضعیت ما مانند این است که شما یک کودک را در یک اتاقی گذاشتید و درها را هم بستید برق­­‌ها را هم خاموش کردید و کودک دارد آنجا می­‌میرد.

شما به هیچ عنوان به کودک توجه نمی‌­کنید، کودک همان کسی است که 10 سال آینده پشت میز می‌­نشیند و برای من و شما تصمیم خواهد گرفت. می­‌تواند یک نماینده قضایی باشد، یک پلیس باشد، معلم باشد و یا پزشک باشد و خروجی کارهایی که ما می­‌کنیم آن زمان خودش را نشان می­‌دهد. اگر امروز به آنها بها ندهیم، دیگر در آینده نمی‌توانیم انتظاری از آنها داشته باشیم. چرا که باید فکر کنیم ببینیم در بچگی چه چیزی به او چه دادیم؟ چه عنصر فرهنگی به او دادیم؟

محله گل و بلبل با همه سختی­‌ها مورد توجه مردم قرار گرفت. من دست تمام دوستانم را در این پروژه می­‌بوسم. اما واقعاً چرا باید به اینجا برسیم که نویسنده من بگوید برای کاری که توسط مسئولین دیده نمی­‌شود دیگر شاید وقت نگذارد. ما زمانی که سال 80 شروع کردیم آمدیم یک ساختارشکنی کردیم و یک کار جدیدی تعریف کردیم. ولی چرا بچه­‌هایی که با ما بزرگ شدند با ما هم ذات­ پنداری می­‌کنند و خاطرات خوبی از ما دارند، چرا باید بگویند یاد آن روزها بخیر! ای کاش آن روزها برمی­‌گشت! آن بچه آن زمان پنج سالش بوده الان 18 سالش است، انگار دچار نوعی یاس و ناامیدی شده است. انگار فهمیده تلویزیون دیگر چیزی برای گفتن ندارد. برای مقابله با این بد اخلاقی که در جامعه حاکم شده یا می‌شود باید از کودک شروع کنیم. به نظرم بیشترین هزینه و بیشتری برآورد را باید به کودک اختصاص داد. ولی متاسفانه می‌­گویند بچه ­‌است ولَش کن!

علیپور به من می‌­گوید داریوش برای بلندمدت چه استراتژی درنظر گرفته‌­ای که از این داشته­‌ها و تجاربت را به دیگران منتقل کنی؟ اما قبل از پاسخ این پرسش باید توجه کرد این سیستم برای من و امثال من چه درنظر گرفته است؟ به رئیس سازمان در مراسم افطاری گفتم من خوشحال هستم که شما را برای اولین بار می­‌بینم، گفتم بالاترین مقام مملکت را چند بار زیارت کردم ولی شما را به عنوان مدیر فقط یکبار دیدم! به او گفتم باید  مانند برنامه‌­های دیگر به کار کودک بها داده شود. همانطور که به لوکشین­‌های دیگر سر می­‌زنید به برنامه کودک هم سر بزنید. یک پدر که بین فرزندان­شان تفاوت قائل نمی‌­شود. حضور شما موجب دلگرمی‌ میشود. ما که با کمترین شرایط و بودجه داریم کار می­‌کنیم، بزرگترین دلخوشی ما مردم هستند. اما شما به عنوان کسی که مدیریت می‌­کنید اگر بیایید ببینید که کمبودهای ما چیست و دردودل ما چیست ما با انگیزۀ بیشتری کار می­‌کنیم.

تسنیم: از مدیران سازمان کسی بازدید محله گل و بلبل نیامد؟

فرضیایی:مدیر شبکه دو و معاونت مالی سازمان آمدند ولی ریاست­‌های سازمان چه دوره قبل و چه دوره جدید کسی نیامد.

آقاجان­زاده: دو بار مورد لطف مقام معظم رهبری قرار گرفتیم اما یک بار نشد افراد دیگری کار ما را پیگیری کنند و بپرسند  چه شد به اینجا رسیدید و چه چیزی لازم دارید!

فرضیایی: من فکر میکنم این صحبت‌هایمان باز هم به جایی نمی­‌رسد چون ما در گذشته هم خیلی راجع به این موضوع صحبت کردیم و دوستان هم کار خودشان را می­‌کنند. شاید بعضی­‌ها هم موضع بگیرند ولی حرف دلم را گفتم نسبت به اینکه بچه‌­ها یک روزی از من و شما طلب خواهند کرد. من که دارم کارم را می‌­کنم، اما از شما که متصدی و صاحب منصب هستید سوال خواهند کرد برای ما چه کردید؟

0
نظرات
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد نظرات حاوی الفاظ و ادبیات نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد

دیدگاهتان را بنویسید