عواملی که گمان می رود در ترور شهید فخری زاده موثر بودند؛ مردم از مسئولان انتظار چه واکنشی دارند؟
محسن فخریزاده از مقامهای ارشد وزارت دفاع، روز جمعه در آبسرد دماوند هدف عملیات ترور قرار گرفت و به شهادت رسید؛ سرویسهای امنیتی خارجی و رسانهها برای فخریزاده نقشها و القاب مختلفی در نظر گرفتهاند؛ اما به واقع چه جریانی در پس عملیات آبسرد قرار دارد؟
بازتاب – گروه سیاسی: محسن فخریزاده، رئیس سازمان پژوهش و نوآوری وزارت دفاع که روز جمعه در یک عملیات ترور به شهادت رسید، یکی از پنج شخصیت ایرانی بود که نامش از سوی نشریه آمریکایی فارن پالیسی در فهرست پانصد نفره قدرتمندترین افراد جهان جای گرفته بود.
درباره نقش محسن فخریزاده در فعالیتهای هستهای و موشکی ایران، گمانهزنیهای بسیاری مطرح بوده است؛ نیویورک تایمز در سال 2014 نوشت که سرویسهای اطلاعاتی غربی، محسن فخریزاده را با رابرت اوپنهایمر، مدیر پروژه منهتن –پروژهای که به ساخت اولین بمب اتم منتهی شد- مقایسه میکنند.
در سال 2018، بنیامین نتانیاهو اعلام کرد که بر اساس اطلاعات موساد، محسن فخریزاده مغز متفکر برنامه هستهای ایران است. اگرچه برخی تحلیلگران اسرائیلی باور دارند که این منابع جعلی هستند.
مایکل مورولی، از مقامات پیشین پنتاگون در امور خاورمیانه، ترور محسن فخری زاده را «یک وقفه در برنامه هستهای ایران» دانسته است.
نیویورک تایمز در مقاله اخیر خود به این نکته اشاره میکند که محسن فخریزاده، مدتها هدف شماره یک موساد محسوب میشده است. یوسی ملمن، تحلیلگر امور نظامی-امنیتی اسرائیل در توئیتی مدعی شد که فخریزاده چند سال پیش هم هدف عملیات ناموفق ترور موساد قرار گرفته بود.
جدای از اینکه سرویسهای امنیتی، رسانهها و تحلیلگران چه نقشی را برای فخریزاده قائل شدهاند، مسئله اصلی این است که این ترور توسط چه کسی و با چه هدفی انجام شده است؟
به نظر میرسد اجماعی میان مسئولان و تحلیلگران ایرانی و خارجی در مورد نقش موساد در این ترور وجود دارد. در کنار این اجماع، برخی بر این باورند که ترور آبسرد، ممکن است توسط برخی گروههای داخلی انجام شده باشد؛ بر این اساس ضربههای اخیر نهادهای امنیتی و اطلاعاتی ایران در ماههای اخیر، سبب تلاش این گروهها برای ترور فخریزاده، به عنوان یک عملیات انتقامی شده است.
با این حال به نظر میرسد، محسن فخریزاده نمیتواند انتخاب گروههای داخلی باشد. نقش و جایگاه فخریزاده به گونهای نبوده است که او را به هدف ترور یک گروه داخلی تبدیل کند؛ این گروهها معمولا اهداف عملیات ترور خود را از میان افرادی تعیین میکنند که تأمینکننده منافع تبلیغاتی آنها باشد؛ با این حساب انتخاب فردی همچون شهید فخریزاده که در داخل ایران کمتر شناخته شده بود، نمیتواند منطقی باشد.
از سوی دیگر این عملیات را نباید جدا از ترور دانشمندان هستهای ایران در دهه گذشته و انفجار تأسیسات هستهای ایران در نظر گرفت. همچنین به نظر میرسد این عملیات ترور را باید در کنار تشدید حملات اسرائیل به مواضع متحدان ایران در سوریه در روزهای اخیر و دیدار بنیامین تنانیاهو و محمد بن سلمان در شهر نئوم عربستان تفسیر کرد.
موضوع دیگری که از اهمیت برخوردار است، انتظارات داخلی از نهادهای امنیتی برای پاسخ به این ترور است. اگرچه فرماندهی سپاه پاسداران اعلام کرده است که انتقام در دستور کار قرار گرفته است و مجید تختروانچی هم در نامه به دبیر کل سازمان ملل بر حق ایران برای پاسخگویی تأکید کرده است؛ تجمع دیشب در میدان پاستور، نشاندهنده این است که دست کم بخشی از جامعه ایران، خواهان اقدامات سخت در برابر ضربههای امنیتی به کشور است. ضربههایی همچون ترور شهید سلیمانی، اقدامات خرابکارانه در برخی تأسیسات غیرنظامی ایران، انفجار مرکز هستهای نطنز و ترور آبسرد.
با توجه به شرایط حساس منطقه، هر گونه عملیات انتقامی باید با هوشمندی کامل، پیشبینی پیامدهای احتمالی آن و آمادگی کنترل این تبعات باشد؛ انتظارات داخلی میتواند با فشار بر نهادهای تصمیمگیرنده، دقت در تعیین چگونگی برخورد با ترور شهید فخریزاده را کاهش دهد.