چکناواریان:‌ خودم را زندانی کرده‌ام و شب و روز آهنگ می‌سازم!

    کد خبر :744254

وضعیت ارکستر سمفونیک تهران پس از خداحافظی شهرداد روحانی در یکم خرداد و نداشتن رهبر مشخص تاکنون، همچنین شرایط رسیدن این ارکستر به سطح قابل قبول کیفی، پرسش های دیگری بود که در گفت وگو با لوریس چکناواریان مطرح شد.

کرونا نگذاشت برای معرفی هنر کشورم به جهان سفر کنم

او در ابتدا درباره دریافت جایزه ویژه «کتاب‌های صلح»‌ سال ۲۰۲۰ می‌گوید: سال ۱۳۹۸ این افتخار را داشتم که بتوانم سفیر صلح باشم ولی به خاطر شیوع کرونا نتوانستم فعال باشم و با سفر به نقاط مختلف دنیا کشورم را از لحاظ فرهنگی و هنری به جهان معرفی کنم. متأسفانه به خاطر شیوع ویروس کرونا امکان رفتن به رم را برای دریافت این جایزه ندارم.

ساخت آهنگهایی بر اساس آثار هدایت، کامو و کافکا در قرنطینه

چکناواریان درباره فعالیت های خود در دوران شیوع کرونا توضیح می‌دهد: شیوع کرونا برای من از لحاظ آهنگسازی اتفاق خوبی بود؛ چون فرصت این را داشتم که داوطلبانه خودم را در منزل زندانی کنم و شب و روز مشغول آهنگسازی شوم. در این مدت نزدیک به ۲۰ اثر مختلف نوشتم که البته بیشتر آثارم را براساس آثار ادبی نویسندگانی همچون صادق هدایت، کامو، کافکا و … ساختم و داستان‌های مختلف را به موسیقی تبدیل کردم. این اواخر نیز اثر «عاشورا» که سال‌ها روی آن کرده بودم و اثر «سیاوشون» را تمام کردم. البته پروژه‌های دیگری نیز دارم که باید روی آنها کار کنم.

مشکلات ارکستر سمفونیک را از چشم نوازندگان نبینید

در ادامه بحث ارکستر سمفونیک را پیش کشیدیم و از این رهبر ارکستر درباره مشکل اصلی ارکستر سمفونیک تهران سوال کردیم. او می‌گوید: ارکستر سمفونیک تهران با مشکلات زیادی مواجه است. نوازندگان ارکستر سمفونیک می‌خواهند که پیشرفت کنند و به نتایج بهتری برسند ولی برای این کار اول از همه باید از لحاظ مالی تأمین شوند و حقوق خوبی دریافت کنند تا مجبور به کار کردن در جاهای دیگر نشوند، به خصوص در ارکسترهای موسیقی سنتی با کُرن سوری نزنند. نباید اینگونه باشد که صبح در ارکستر تمرین کنند و تا شب چند جای دیگر هم برای کار بروند. همچنین در ارکستر سمفونیک تهران سازهای خوبی نداریم و این سازها باید خریداری شود؛ ۴۰ سال پیش در ارکسترهای درجه یک امریکا اگر نوازنده‌ای ساز زهی ارزانتر از ۱۰۰ هزار دلار داشت، نمی‌توانست در ارکستر حضور پیدا کند. ولی در ایران نوازندگان ما پول چنین سازهایی را ندارند و حمایتی هم نمی‌شوند.

او ادامه می‌دهد: زمانی که بوریس یلتسین پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در روسیه به ریاست جمهوری رسید، چندصد میلیون دلار هزینه کرد و بهترین سازها را برای نوازندگان خرید؛ چون که نوازندگان خودشان نمی‌توانند از پس چنین هزینه‌هایی بربیایند. در ایران هم وزارت ارشاد باید کمک کند تا نوازندگان با سازهای خوب روی صحنه بروند.

این آهنگساز بیان می‌کند که یکی دیگر از دلایل پیشرفت نکردن ارکستر سمفونیک تهران، نداشتن معلم‌های باتجربه و با تعداد کافی برای آموزش هر ساز ارکستر است.

او می‌گوید: در هنرستان‌های موسیقی دنیا برای هر ساز چندین استاد دارند. پرخرج‌ترین دانشگاه‌های دنیا، برای رشته‌های طب یا معماری نیست، بلکه برای موسیقی است. در حال حاضر ارکستر سمفونیک تهران استاد ندارد که این مشکل اساسی این ارکستر است. از طرفی امکان حضور رهبرهای مهمان خوب در ارکستر سمفونیک تهران وجود ندارد؛ چون برای هر بار دعوت یک رهبر خوب باید ۵ تا ۱۰ هزار پوند یا یورو هزینه شود. به قول قدیمی‌ها هر چقدر پول بدهی آش می‌خوری.

او اضافه می‌کند: بنابراین نباید مشکلات ارکستر سمفونیک را از چشم نوازندگان دید؛ چون به آنها کمکی نمی‌شود که بخواهند سطحشان را بالا ببرند و توان واقعی خود را نشان دهند.

تاکید بر آموزش آکادمیک موسیقی

او در پاسخ به این پرسش که مشکلات ارکسترهای ما تا چه اندازه به وضعیت آکادمیک برمیگردد؟ توضیح می‌دهد: تمام هنرستان‌ها و دانشگاه‌های موسیقی دنیا، ارکستر خودشان را دارند و هنرجویان در همان جا قطعات مختلف را اجرا می‌کنند، با آنها آشنا می‌شوند، یاد می‌گیرند و سپس وارد ارکستر می‌شوند. یادگیری زبان موسیقی یکی از طولانی‌ترین رشته‌ها است؛ زیرا هنرجو از کودکی یادگیری یک ساز را آغاز می‌کند، پس از آن وارد هنرستان می‌شود و سپس وارد دانشگاه. مدتی هم باید در ارکسترهای درجه دو و سه بنوازد و اگر خیلی خوب باشد شاید در سن ۴۰ سالگی موفق به ورود به ارکسترهای درجه یک شود.

چکناواریان اضافه می‌کند: هنرستان عالی موسیقی باید ارکستر سمفونیک داشته باشند تا نوازندگان در آنجا بتوانند آثار مهم آهنگسازانی همچون بتهوون، موتسارت، باخ و … را یاد بگیرند و سپس وارد ارکسترهای حرفه‌ای شوند.

مقایسه ارکستر سمفونیک با تیم ملی فوتبال

چکناواریان با بیان اینکه باید همانگونه که برای تیم ملی فوتبال مربی‌های خوبی می‌آورند، برای ارکستر سمفونیک تهران نیز به همین گونه عمل کنند، می‌گوید: در کشور ما فرهنگ و هنر دغدغه نیست. ما همانند کشور اتریش یا آلمان بر موسیقی تعصب نداریم. آنها در هر شهر کوچکی اپرا و ارکستر دارند و مردم برای فرهنگ مالیات اضافی می‌دهند. آنها بدون فرهنگ و هنر نمی‌توانند زندگی کنند. ویترین کشورهای معتبر دنیا ارکستر سمفونیک، اپرا و باله آنها است.

او ادامه می‌دهد: باید از رهبرهای با تجربه‌ای که سابقه رهبری با ارکسترهای سطح بالای اروپایی دارند و دارای رپرتوار هستند برای ارکستر سمفونیک استفاده شود. تنها رهبر ایرانی‌ای که تجربه زیادی برای همکاری با ارکسترهای خارجی دارد، علی رهبری است و رهبرهای دیگر شاید با ارکسترهای درجه دو و سه دنیا کار کرده باشند. جالب این است که برخی از رهبرهای ما که در رشته رهبری تحصیل نکرده‌اند، در ایران تدریس می‌کنند! مانند کوری که عصاکش کور دیگر می‌شود.

ترکیب اعضای ارکستر ملی و سمفونیک غلط است

این رهبر ارکستر در بخش دیگری از صحبت‌های خود درباره ارکستر ملی بیان می‌کند: در ایران دو ارکستر سمفونیک و ملی را تشکیل داده‌ایم و اعضای این دو با هم ترکیب هستند. گرچه سبک اجرای آنها با هم متفاوت است و اعضای آن کاملا باید جدا باشند. در ارکستر ملی کُرُن سوری و دستگاه‌های موسیقی ایرانی را می‌نوازند ولی در ارکستر سمفونیک کرن سوری وجود ندارد. پس وقتی نوازنده در ارکستر ملی کرن سوری می‌زند در ارکستر سمفونیک هم اثر موتسارت را با کرن سوری می‌نوازد. نوازنده این دو ارکستر اصلا نباید با هم ترکیب شوند. موسیقی ایرانی دارای حال و هوا و سبک دیگری است و نحوه اجرای آن بسیار متفاوت است. آب گرم و سرد نیست که با هم قاطی کنیم.

او ادامه داد: افرادی که مدیریت ادارات موسیقی را در ایران بر عهده دارند، سواد موسیقایی ندارند و اصلا نمی‌دانند موسیقی چیست.

ارکستر سمفونیک تهران بهتر می شود اگر ...

این هنرمند در بخش پایانی درباره راهکارهای پیشنهادی برای بهبود وضعیت ارکستر سمفونیک تهران می‌گوید: افراد مناسب برای رهبری باید شناسایی شوند، آنها را برای تحصیل به خارج از کشور بفرستند و برایشان هزینه کنند تا در آنجا به خوبی مهارت کسب کنند. در حال حاضر دو خانم رهبر ارکستر حرفه‌ای در خارج از کشور فعالیت می‌کنند. یکی از آنها خانم آقاخانی بود که اولین بار ۱۰ سال پیش ارکستر سمفونیک تهران را رهبری کرد.

چکناواریان تصریح می‌کند: در ایران برخی گمان می‌کنند موسیقی یعنی مطربی؛ به صورتی که یک خواننده می‌آید و آهنگ‌های مجلس گرم کنی می‌خواند، البته این هم بخشی از موسیقی است ولی نمی‌شود گفت که به خاطر این بخش به دنبال موسیقی نرویم. مانند این است که بگوییم زبان فارسی را یاد نگیریم؛ زیرا حرف‌های رکیک خواهیم زد؛ زبان فارسی حافظ و سعدی هم دارد.

او ادامه می‌دهد: زمانی که پس از جنگ به آلمان رفتم، مردم بسیار خشنی بودند. راه حل روان شناس‌ها برای این مردم این بود که موسیقی وارد مدارس آنها شود و بچه‌هایشان ماهی یک بار پای اپرا و ارکستر می‌نشستند و من به چشم خودم دیدم که با یکی دو نسل تغییر کردند.

 

0
نظرات
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد نظرات حاوی الفاظ و ادبیات نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد

دیدگاهتان را بنویسید