در منزل خودم کلاس فیلمنامه نویسی با حضور بیضایی برگزار کردم
پیمان قاسمخانی شب گذشته (۱۴ مردادماه) میهمان چهارمین قسمت از سری جدید برنامه زنده اینترنتی سیوپنج بود.
به گزارش ایلنا ،پیمان قاسمخانی در پاسخ به این سوال که آیا در فضای سیاسی و در جریان اخبار مربوط به تغییر وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی هست یا خیر ، گفت: «من سیاست را از همیشه دیدگاه فرهنگ نگاه میکنم و طبعا طرفدار گروهی هستم که به فرهنگ بهای بیشتری بدهد. واقعیت این است که من بیشتر سیاستگذاری فرهنگی مملکت را دنبال میکنم. همیشه اهالی فرهنگ تحت فشارهایی بودند، ما همیشه سانسور شدیم. تصورم این است که ما کمی به فضای بیشتری برای تنفس و اعتماد بیشتر احتیاج داریم.
وی در پاسخ به این پرسش که سینمای کمدی چقدر نیاز به فضای آزاد دارد، گفت: «سینمای کمدی به اندازه سایر ژانرها نیاز به آزادی دارد، اما ما محدودیت زیادی برای شوخی با اقوام، اصناف و شغلهای مختلف را هم در کنار سانسورهای رایج و خطوط قرمزی که میشناسیم و سعی میکنیم به طرف آنها نرویم، داریم. تعمیم یک شخص یا کاراکتر در یک فیلم به یک قوم و صنف یکی از مشکلاتی است که ما داریم. ما در همین جامعه زندگی میکنیم و خطوط عرفی جامعه را میشناسیم، طبیعتا با حفظ اصول و خطوطی که خودمان به خوبی از آنها اطلاع داریم متنهایمان را مینویسیم.
نویسنده فیلمنامه فیلم ورود آقایان ممنوع در ادامه درباره مسئلهای با عنوان کمدی مبتذل گفت: «من اعتقاد دارم که کمدی مبتذل وجود دارد؛ نوعی از کمدی که به هر قیمت میخواهد تماشاگر را بخنداند که به نظرم خنده ارزشمندی نیست
وی با اشاره به علاقه اش به بیضایی گفت :«یک دوره ۱۰-۱۲ جلسهای را با بهرام بیضایی در خانه خودمان برگزار کردیم. پیشنهاد برگزاری این دوره با حمید امجد بود. جلسات خوبی بود آقای بیضایی بیشتر از کارگردانی میگفت اما من بیشتر دنبال نوشتن بودم. تصاویری که از او دیدم و تسلطش روی ادبیات ایران آدم را شگفتزده میکرد، اما فکر میکنم آن کلاسها قدری برای من زود بود، شاید الان بیشتر به دردم میخورد. متاسفم که اینجا نیستند.»
قاسمخانی در ادامه درباره شروع بازیگریاش داد: «وقتی وارد کار فیلمنامهنویسی شدم روی این حرفه خیلی متعصب شدم و همیشه در مقابل پیشنهاد برخی افراد که میگفتند بازی کن، میگفتم من بازیگر نیستم فیلمنامهنویس هستم. آقای داودنژاد بهاره را در فیلم دیگری دیده بود و قرار بود در فیلم عاشقانه بازی کند. ما آن زمان نامزد بودیم. آقای داودنژاد خیلی اصرار کرد که نقش مقابل بهار را خودم بازی کنم اما من قبول نمیکردم تا اینکه پس از حدود دو هفته به من گفت این فیلم یک فیلم بسیار عاشقانه است و هر پسری جایت بازی کند کلی دیالوگ عاشقانه به نامزدت میگوید و همین حرفش باعث شد که بازی در فیلم «عاشقانه» را پذیرفتم و با پول آن هم عروسی گرفتیم»
سرپرست نویسندگان مجموعه پاورچین درباره ورودش به تلویزیون و همکاری با مهران مدیری گفت: «همکاری با مهران مدیری با سریال «پاورچین» و از یک تلفن از طرف محسن چگینی و برادران گلیان آغاز شد. آنها درباره ایده مهران برای ساخت یک مجموعه از یک جنسی از کمدی روشنفکرانه گفتند. در ۱۰-۱۲ قسمت اول این مجموعه ماجرای برره در میان نبود. کار خوبی شده بود اما هیچ ماجرایی در جامعه ایجاد نکرد تا اینکه داستان برره به ذهن ما رسید. آن زمان سمت سرپرست نویسندگان وجود نداشت در واقع من و مهراب بودیم و من سرپرست مهراب بودم. پس از مدتی قرار شد تعداد قسمتهای این مجموعه افزایش یابد. تعدادی از دوستان مثل ناظرفصیحی و منصور ضابطیان به جمع ما اضافه شدند و چند قسمت را نوشتند. طرح اولیه متعلق به مهران بود اما از آن نتیجهای که مد نظرمان بود، به دست نیامد و طرح نهایی کار مشترکی از من و مهران بود. ساختن فضای ابزورد کار هر کسی نیست، مهران آن فضا را درست میکرد و حتی آن را ابزوردتر میکرد. ما بستر را به مهران مدیری میدادیم و او پاس گل را خیلی خوب میگرفت، بهترین گلها را میزد و نتیجه بسیار خوب از آب در میآمد. ما در زمان نوشتن متنهای پاورچین شبها با مهراب مینشستیم و کلمات و اسامی را اختراع میکردیم چند روز بعد همه مردم از این کلمات استفاده میکردند. مثلا یک چیزهایی در رابطه با زبان بررهای نوشته شده بود اما مهران مدیری و جواد رضویان خیلی از حرفها را بداهه میزدند و همینطور جلو میرفتند.»
او درباره اختلافش با مهران مدیری بیان کرد: «اختلاف من و مهران از آنجایی شروع شد که دیگر حرف مشترک با هم نداشتیم و جنس کارهایی که انجام میدادیم نزدیک هم نبود. من دوست داشتم در سینما کار کنم و از سریال خسته شده بودم. مهران دوست داشت من بمانم و خودم هم در یک مقطعی دوست داشتم که برگردم اما بعدها اخلافات و مسائلی پیش امد که ترجیح دادیم دوست بمانیم اما با هم کار نکنیم، اتفاق خاصی هم نیفتاده هنوز هم سلام و علیکمان را داریم و همه چیز خوب و خوش است.»
وی ادامه داد: اسم مهران همیشه روی پیشانی من هست و هر جا میروم مجبورم توضیحاتی درباره او بدهم. واقعا برایش آرزوهای خوب میکنم و امیدوارم فیلمش خیلی زیاد بفروشد. به هر حال او صاحب سبک است و به گردن کمدی ما حق دارد. مهران مدیری به عنوان کارگردان و بازیگران مجموعه چیزی به کار اضافه میکردند که من احساس میکردم نتیجه خیلی بهتر شده است.
قاسمخانی درباره مصاحبهای که چندی پیش انجام داده و گفته بود شماره مهران مدیری را ندارد، توضیح داد: «واقعا شماره مهران مدیری را ندارم. بیتعارف ما دوست صمیمی هم نیستیم و ارتباطی با هم نداریم. منظور و لحن خاصی نداشتم.»
پیمان قاسمخانی درباره فیلم «خوب، بد، جلف» و ایده آوردن آدمهای واقعی در یک داستان تخیلی گفت: «این ایده در ابتدا از سریال «پژمان» شکل گرفت زیرا آن کار هم بر اساس زندگی پژمان جمشیدی گفت. ما سالها با هم دوست بودیم و من اولین بار او را در باشگاه انقلاب دیدم که یک بی.ام. و کروکی داشت و من هم به عنوان یک پرسپولیسی از دیدن او بسیار خوشحال شدم. من پژمان جمشیدی را از دوران اوجش دیدم تا زمانی که تیمش را عوض کرد و دچار افول شد و به تدریج مردم کمتر و کمتر او را در خیابان میشناختند. در تمام این مدت من همراه او بودم و تمام آنچه شما در سریال «پژمان» به صورت کمدی دیدید، ما به صورت جدی دیدیم که بسیار تلخ بود. من هر بار به او میگفتم این اتفاقها و خاطراتت را بنویس، ممکن است یک روزی بتوان یک فیلم یا سریال کمدی از آن ساخت.»
او افزود: «پس از اتفاقی که در بانک برای پژمان افتاد و هیچ کس او را نشناخته بود به صورت جدی تصمیم گرفتیم فیلمنامه سریال «پژمان» را بنویسیم. فیلمنامه را به تلویزیون ارائه دادیم مورد قبول واقع شد اما آنها معتقد بودند که شاید پژمان نتواند نقشش را به خوبی ایفا کند اما اعتقاد من بر این بود که جذابیت ماجرا به ایفای نقش توسط خود او است. به اندازه ساخت دو قسمت به ما فرصت دادند که در همان دو قسمت پژمان تواناییاش را نشان داد و موافقت شد که سریال ساخته شود. کم کم ما همه آدمهای واقعی را وارد قصه کردیم و در ادامه آن در «خوب، بد، جلف» هم باید این واقعنمایی انجام میشد.»