یک دلال نوزاد: قیمت بچه رو به گرانی است!
سخت بود، خیلی هم سخت بود، من چگونه میتوانستم خریدار یک نوزاد باشم؟! دست و زبانم میلرزید، اما باید نقشم را خوب بازی میکردم… بوق سوم که میخورد، آقای «دلال» پاسخ میدهد؛ بله، بفرمایید در خدمتم.
(راستی نگفتم که با چه دلالی گفتگو میکنم، با یک دلال خرید و فروش نوزاد)
– سلام آقا، خوبید؟ وقتتون بخیر! میتونم چند دقیقه مزاحمتون بشم؟!
بله بفرمایید در خدمتم…
– من و همسرم مشکلی داریم و صاحب فرزند نمیشیم، پیگیریهای زیادی هم برای درمان انجام دادیم که تقریبا به نتیجه نرسیدیم. چند وقتی هست که به فکر افتادیم از بهزیستی بچه بگیریم که اون هم هنوز به دلیل پیچوخمهاش نشده… یکی از دوستانم گفت: با شما تماس بگیرم، نمیدونم شماره رو درست گرفتم؟
(صریح به موضوع خرید و فروش نوزاد اشاره نمیکنم، مثلا پلیسبازی در میآورم و در ابتدا موضوع را گنگ مطرح میکنم تا اگر آقای دلال خودش هست، به من اعتماد کند؛ نوع واکنشش برای ادامه گفتگو برایم مهم بود…)
آها بله متوجهام، من در خدمت شما هستم…
– پس درست گرفتم، خودتون هستید که…
بله در خدمتم.
– ببینید من همسرم خیلی حساس هست روی این موضوع. یک نوبت هم از بهزیستی اقدام کردیم، ولی خب کار کمی سخت پیش میره… میشه بگید شرایط شما چی هست؟ ما چطور میتونیم با واسطه شما فرزنددار بشیم؟
ببینید خیلی صریح بگم، شما شرایط مالیتون باید خیلی مناسب باشه، یه جورایی دستتون باید خیلی به دهانتون برسه…
– آها متوجهام. من مشکل مالی ندارم… فقط یک سؤال؛ نوزادهایی که شما برای «فروش!» دارید، سنوسالشون چقدر هست؟ و اینکه موضوع شناسنامه بچه چی میشه؟
خب ببین این کار ما هم غیرقانونیه، ولی خب شبیه روال بهزیستی هست. منتها بهزیستی پروتکلهایی گذاشته که کار رو سخت کرده، ولی با سیستمی که ما داریم خیلی راحت شما صاحب بچه میشی…
برای شناسنامه هم چند مدل هست، اینکه خودت پیگیری کنی تقریبا هشت ماه زمان میبره، اگر بدی به وکیل ۲۰ میلیون میگیره برات یک ماهه شناسنامه رو درست میکنه. یک مدل دیگه هم هست که ولادت محوره؛ یعنی از همون بیمارستان کار انجام میشه و من قانونی برات کار رو درست میکنم (آقای دلال خیلی دقیق و جزئی روشهای دریافت شناسنامه و هویت نوزاد را توضیح میدهد…).
– سنوسال بچهها رو نگفتی…
آها، معمولا زیر یک ماه. از دوسه روز بگیر تا یک ماه. اونایی که بالای یک ماه هستند، احتمالا پدرومادر دیر به فکر فروش افتادند یا نتونستند مشتری پیدا کنند…
– ببخشید مبلغی که من باید پرداخت کنم چقدره؟
ببین گفتم که باید دستت خیلی به دهانت برسه…
– میتونم بپرسم چقدر؟ در ضمن من دوست دارم دختر داشته باشم…
(آقای دلال تن صدایش را احساسی میکند)ای جانم، ولی خب دختر معمولا قیمتش بالاتره.
(بغضی خفیف به سراغم آمد اگر خودم را رها کنم، میترکد. به ذهنم آمد اگر گریهام گرفت و باعث تعجب آقای «دلال» شد، به بچهدار نشدن خودم و همسرم ربطش میدهم و احتمالا فضا احساسی میشود و دلال شک نمیکند…!)
-مبلغ رو نگفتید…
آره مشکلی نیست، ببین قیمت بچه رو به گرونیه… اگه میخوای اقدام کنی اصلا نباید معطل کنی، وضعیت بازار رو که میدونی چطوریه! سکه چطور پنج میلیون بود، الان شده هفت تومان؟! دلار هم همین طور…!
خلاصه این گرونیها قیمت بچه رو برده بالا. قیمت همین طور داره میره بالا مثل سکه و دلار و این چیزا… (به نظرم میآید آقای دلال برای اینکه قیمت را بگوید سعی میکند با مقدمهچینی ذهنم را آماده کند…)
– حالا چقدر هست…؟ قیمت پسر چند، دختر چند؟!
۳۵ تا ۴۵ میلیون.
(من در حال بازی یک نقش هستم و باید بتوانم جلو بغضم را بگیرم، مدام تصاویر خرید و فروش یک نوزاد چند روزه جلو چشمم رژه میرود.)
– ببخشید اول باید بیعانه بدم؟ روال کار چطور هست؟
ببین آقا هر جا دیدی و شنیدی در این کار «بیعانه بگیر» هست و ازت بیعانه خواستند، شک نکن که کلاهبرداریه!
– یعنی پول رو یکجا میگیرید؟ بعد چطور…
ببین داداش من! شما پول رو یکجا واریز میکنی به حساب، من بچه رو میذارم توی بغلت. به همین راحتی! شما میری دنبال زندگیت، پدرومادر بچه هم میرن دنبال کارشون.
-پس اول بیعانه نمیگیرید؟
نه. ببین شما چطور میری مغازه ماست بخری؟! پول رو میدی به ماست فروش، ماست رو میگیری. درسته؟
– بله، متوجه شدم…!
مبلغ که واریز بشه من بچه رو میذارم توی بغلت…!
-یک سؤال دیگه، ببخشید من از بین چند تا نوزاد، میتونم انتخاب کنم؟
(این سؤال را یکبار دیگر هم میپرسم، اما پاسخ صریح نمیدهد.)
-فقط یک نکته مهم، شما چطور تضمین میدید که ارتباط پدرومادر بچه با ما قطع میشه؟ یعنی ممکنه فردا روز پدرومادر پشیمون بشن بیان سراغ ما؟
اینکه اصلا و ابدا. اصلا چنین چیزی ممکن نیست من به اندازه اینکه از این مورد خاطر جمعم که دست اونها به شما نمیرسه، توی هیچ موضوع دیگهای از این ماجرا مطمئن نیستم. اصلا شما و پدر ومادر بچه همدیگه رو نمیبینید. ببین شما من رو هم نمیبینی…! یعنی «بچه» سه چهار دست میچرخه، خاطرت جمع باشه هیچ مشکلی پیش نمیاد… (نمیدانم بین خبرنگار بودنم، نقش بازی کردن و احساساتم بلاتکلیف ماندهام. تصورش هم برایم سخت است.)
– بالأخره این موضوع برام مهمه، نمیخوام بعد از بچهدارشدن استرس این رو داشته باشم که صاحب اصلی بچه بیاد سراغمون…
ببین اصلا یک چیزی بهت بگم که خیالت جمع باشه این سه چهار دست که این وسط واسطهاند، مدام خطهای تلفنشون رو عوض میکنند، ضمن اینکه با رابطههایی که دارند چهار تا پنج میلیون میدن و خطهای بدون نام برای خودشون میخرند. متوجهی چی میگم؟! خلاصه احتمال اینکه خانوادهای بخواد پیگیری کنه که به بچهاش برسه زیر صفره. یعنی مطمئنترین قسمت این ماجرا همین قسمته. من دست روی قرآن میذارم که کسی، کسی رو نمیتونه پیدا کنه. ببین حتی شما هم پشیمون بشید نمیتونید بچه رو به پدرومادرش پس بدید و پدرومادر اصلی هم پشیمون بشن، اصلا نمیتونن شما رو پیدا کنن.
(رسیدن به یک پاسخ برایم مهم بود؛ اینکه از این مبلغ ۳۵ تا ۴۵ میلیون چقدر به پدر ومادر اصلی میرسد؟ حالا باید طوری عنوان میکردم که آقای دلال پاسخم را بدهد.)
– راستش دلم روشنه که از طریق شما ما نتیجه بگیریم، ولی گفتم که همسرم حساسه و میخواد اون پدرومادر رضایت داشته باشن و اینکه واقعا اون پدرومادر امکان تربیت فرزندشون رو نداشته باشن و ما به جای اونها این کار رو انجام بدیم… میشه بدونم از این مبلغ چقدر دست اون پدرومادر رو میگیره؟ شاید خودم بتونم بیشتر کمکشون کنم، شاید این طوری دلم آرومتر بشه…
(آقای دلال که فکر میکردم من را با این پرسش بپیچاند، شفاف پاسخم را داد.)
ببین این چند وجه داره و عدد مشخصی نداره. شما میشید مصرفکننده، درسته؟
– بله درسته.
اگر من به عنوان واسطه مستقیم با پدرومادر مرتبط باشم، طبیعتا سهم اونها و من بیشتر میشه. یعنی این ماجرا خودش یک قیمت متعارف داره.
مثلا اگر من به شما قیمت بچه رو میگم ۴۳ میلیون، اگر من خودم از واسطه گرفته باشم، به من دو میلیون میرسه، ولی اگر از پدرومادر اصلی گرفته باشم، بیشتر از دو میلیون داره و بستگی به این داره که من با پدرومادر چقدر قرارداد کرده باشم. خلاصه اینکه عدد مشخصی نداره که چقدر به پدرومادر اصلی میرسه، یک وقت ممکنه از این حدود ۴۰ میلیون یا ۳۰ میلیون به خانواده اصلی برسه. یک وقت هم ممکنه ۱۰ میلیون برسه. یعنی میخوام بگم عدد مشخصی نداره.
– من چطور میتونم بچهها رو ببینم؟ امکان داره عکس بچهها رو برام بفرستی؟
آره، احتمالا بتونم عکس چند تا از بچههایی رو که قبلا واگذار شدن برات بفرستم. آره اصلا برات همینها رو میفرستم، موردهای جدید توی این عکسهایی که برات میفرستم نیست. در ضمن این رو هم بدون که همیشه تعداد متقاضیهای بچه از تعداد بچهها بیشتره. مگر اینکه شرایط خاصی پیش بیاد، مثل همین اسفند که همه درگیر کرونا بودند، متقاضی کم شده بود و قیمت حتی به ۲۵ میلیون هم رسید.
(آخرین لحظات گفت: وگوی من با آقای دلال، شاید دردناکترین بخش گفتگو بود. آقای دلال به موضوعی اشاره کرد که در پرسشهای من نبود و اساسا به آن فکر نمیکردم. شاید دلیلش این بود که من فقط میخواستم فرایند خرید و فروش نوزاد را بدانم، آن هم به بهانه دستگیری یک باند خرید و فروش نوزاد در یکی از استانهای شمالی، همین. اما آقای دلال که انگار وظیفه خودش میدانست تمام و کمال حجت «خرید فرزند!» را بر من تمام کند، این بخش آخر را هم به زبان آورد.)
ببین بذار درباره حلالزادگی بچه هم بهت بگم؛ عمدتا بچههای رابطههای نامشروع به تولد نمیرسند، این یک پیشفرض کلی هست. اما این بچهها بیشتر به خاطر فقر و نداری خانوادهها به فروش میرسند. واقعا ما خودمون هم نمیتونیم آمار دقیق بگیریم که این بچهها که خرید و فروش میشن وضعیتشون چطور هست، چون اون قدر واسطه توی واسطههاست که من هم به عنوان یک واسطه اصلا نمیدونم کی از کجا اومده.
(چند دقیقه بعد، آقای دلال چند عکس و فیلم از چند نوزاد برایم میفرستد. آن قدر دلش را ندارم که بتوانم به عکسها خیره شوم، اما حالا میتوانم بغضم را رها کنم و لعنت بفرستم به این دنیا…ای کاش بهزیستی و بخشهای مسئول دست از این سختگیریها بردارند تا پدرومادرهایی که صاحب فرزند نمیشوند، بتوانند راحتتر سرپرستی این نوزادان بیپناه را به عهده بگیرند… حتما اگر این مسیر سهل و آسان شود، دیگر هیچ نوزادی اینگونه خریدوفروش نخواهد شد، حتی اگر حقوق مادی پدرومادر اصلی فرزند هم لحاظ شود، اگرچه پاره تن انسان را نمیتوان با حق مادی و پول قیمتگذاری کرد.)
کودکان بیسرپرست قربانی سختگیری بهزیستی؟
تقریبا همه خانوادههایی که تاکنون پایشان به ماجرای فرزندخواندگی باز شده است، درباره اعمال سختگیریهای بهزیستی در این روند اتفاق نظر دارند. جالب است در لحظاتی که کارهای انتشار این گفتگو در حال انجام بود، یکی از همکاران ما به شوخی گفت که اگر میشود نشانی از آقای دلال به او بدهم که مشکل یکی از آشنایانش حل شود. او هم از سختگیریهای زیاد بهزیستی در این باره مصادیقی را بیان کرد.
آن سوی ماجرا بهزیستی است که بیان میکند: «سختگیریهای ما دوراندیشانه و در حدی است که بررسی کنیم خانواده متقاضی از شرایط روحی روانی مناسب، نداشتن سوءپیشینه و آسیبهای اجتماعی، نداشتن اعتیاد و سلامت جسمی در حدی که بتواند یک فرزند را نگهداری کند، برخوردار باشد. هم اکنون در برابر یک کودک ۱۰ متقاضی داریم و همین امر باعث طولانی شدن پروسه فرزندخواندگی شده است و شرایط بهزیستی دست و پا گیر نیست». شاید بهزیستی حق داشته باشد، اما گلایههای خانوادههای متقاضی را در کنار این اظهارنظر خضری، نماینده مجلس، بگذارید که پیش از این گفته بود: کودکان بیسرپرست قربانی سختگیری بهزیستی در روند فرزندخواندگی شدهاند. اگر نگاهی به شیوه فرزندخواندگی در کشورهای دیگر بیندازیم، میبینیم که واگذاری فرزند قوانین معمولی دارد، اما بعد از واگذاری، نظارت و بازرسیهای جدی از وضعیت کودک و شیوه نگهداری او به عمل میآورند.
منبع: خراسان