کرونا فرصتی برای یک آغاز در خاورمیانه
در میانه گسترش سریع کروناویروس در جهان، خاورمیانه سرنوشت متفاوتی را طی میکند. در ایران علی رغم میزان ابتلای بالا به کرونا، این کشور به تنهایی و با اندک کمک بین المللی در حال مبارزه با این اپیدمی است. در کشورهای عربی شورای همکاری خلیج فارس، تقریباً تمام امیدها به کشورهای غربی است و دیگر کشورهای فقیر نیز در کل امکاناتی برای تشخیص و درمان این بیماری ندارند. این در حالی است که این منطقه ثروتنمد و نفت خیر خاورمیانه حداقل میتواند در زمینه بهداشت عمومی سرمایه گذاری کرده و با توجه به ظرفیتهای موجود کاملاً متکی به خود باشد. خبرگزاری یورو نیوز طی گزارشی به این مسئله پرداخته است که چگونه اپیدمی کرونا میتواند سیستم بهداشت را در خاورمیانه و به ویژه منطقه خلیج فارس متحول کرده و آن را به سیستمی کارآمد در سطح جهانی بدل کند.
هفته گذشته یک مفسر سعودی در حالی که از اقدامات نامناسب و ناکامی برخی از همسایگان و رقبای منطقهای این کشور گلایه میکرد، واکنش عربستان به این اپیدمی را ستود. البته این ویروس فقط در نزاع دولتهای منطقه اسباب بهانه جویی نبود و حتی بزرگترین قدرتهای جهانی نیز از آن در متهم کردن رقیبان خود بهره جستند. به عنوان مثال، مایک پنس، معاون رئیس جمهور ایالات متحده، هفته گذشته مشغول ارائه نظریههای توطئهای بود که بر اساس آن چین در اوایل نوامبر ۲۰۱۹ از شیوع گسترده این ویروس خبر داشت. این البته ممکن است به سادگی تلاشی ضعیف برای منحرف کردن افکار از شکست سیاست داخلی دولت ایالات متحده، در کنترل این اپیدمی تلقی شود.
عربستان سعودی و کشورهای عضو در شورای تعاون خلیج فارس (GCC) با تکیه بر موفقیت قابل تحسین و تجربههای حاصل از تلاش در مورد مبارزه با شیوع MERS-CoV-۲ و تمرکز آنها روی سیستمهای بهداشتی و جوامع گستردهای که هنوز ضعیف هستند، میتواند وضعیت خود را بهبود دهند. اپیدمی COVID-۱۹ که همه جهان را فرو گرفته، به عنوان یک نقطه تأمل جهانی است که کشورها به وضعیت فعلی خود نگاه کنند و در نظر بگیرند که به کجا میخواهند بروند و چه کاری میخواهند انجام دهند. در واقع این فرصتی است برای پیشرفتهای عمده و سیستماتیک.
برای سعودیها و کشورهای عضو شورای تعاون خلیج فارس، یکی از برجستهترین نقاط ضعف سیستماتیک در جوامعشان، اختلاف فاحش در حقوق قانونی و اشتغال و دسترسی به خدمات بهداشتی و اجتماعی، بین اتباع آنها و نیروی کار مهاجری است که در واقع این کشورها را سرپا نگه داشته است. تعداد زیادی از این کارگران خارجی که اغلب درآمدهای متوسطی دارند، به دنبال برقراری قرنطینه، بیکار شده و در حال حاضر در مؤسسات خیریه و یا در اردوگاههای کاری خود مشغول گذران زندگی هستند. این در حالی است که در جریان بحران فعلی توزیع مواد غذایی و آشامیدنی برای عموم مردم در این کشورها، به طور کلی بسیار خوب بوده است.
از نظر فیزیولوژیکی، افراد بومی یا مهاجر، هر دو در برابر ویروس کرونا به یک اندازه آسیب پذیر هستند، اما هنگامی که فقط یک گروه دسترسی قابل توجهی به حمایتهای اجتماعی و مراقبتهای بهداشتی با کیفیت بالا از طرف دولت را دارد، نمیتوان از برقراری وضعیتی پایدار برای همه سخن گفت. تصاویر متعددی از کارگران مهاجر بدون امکانات بهداشتی- برای مثال در شرکت آرامکو عربستان سعودی- به همراه گزارشهای متعددی از سازمان عفو بین الملل و دیدبان حقوق بشر در این خصوص، انتقادات بسیاری را به دنبال داشته است.
اگر معیار سنجش چگونگی مراقبت از ضعیفترین و آسیب پذیرترین اقشار جامعه باشد، کشورهای شورای همکاری خلیج فارس با توجه به داشتن ثروت و منابع عظیم نفتی، به طور کلی عملکرد ناامید کنندهای دارند.
در موقعیتی مشابه به دلیل نابرابریهای قابل توجه و دسترسی متغیر به خدمات بهداشتی و درمانی در ایالات متحده، شیوع بسیار گستردهای در سراسر این کشور مشاهده میشود که در آن بیش از ۳۰ میلیون نفر یا بیمه درمانی ندارند و یا به طور کلی تحت پوشش هیچ نوع بیمهای نیستند. این افراد از ترس از هزینههای مالی، دسترسی به مراقبتهای بهداشتی را به تأخیر میاندازند و به این ترتیب هم خود و هم کسانی را که با آنها در ارتباط هستند را در معرض خطر ابتلا قرار میدهند.
پوشش عمومی بهداشت و رفاه اجتماعی برای همه ساکنان صرف نظر از وضعیت شهروندی باید به یک اولویت اصلی برای پیشرفت کشورهای شورای همکاری خلیج فارس تبدیل شود. چنین رویکردی با الگوهای مذهبی منطقه نیز همخوانی کامل دارد؛ پیامبر اکرم (ص) در خطبه وداع خود اظهار میدارد که: «همه بشریت از آدم و حوا هستند. یک عرب بر یک غیر عرب برتری ندارد و یک غیر عرب نیز برتری بر یک عرب ندارد. همچنین یک سفیدپوست برتری نسبت به یک سیاه پوست ندارد و همچنین یک سیاه برتری بر سفید ندارد، مگر در تقوا و عمل صالح».
شاید اکنون زمان آن است که این اصول دوباره در منطقه برقرار شوند و برای همه ساکنان – اتباع و مهاجران – اعمال شود، به ویژه که این اصول به نگرانیهای قانونی در مورد دسترسی به مراقبتهای بهداشتی، اشتغال و حمایتهای اجتماعی مربوط میشوند.
در حالی که سعودیها و همسایگان آنها در شورای همکاری خلیج فارس، عملکرد قابل پذیرشی در مبارزه با اپیدمی کرونا- همچون محدود کردن زیارتهای مکه و مدینه، به تعلیق درآوردن پروازها و انجام اقدامات فاصله اجتماعی و مواردی از این دست – نسبتاً خوب عمل کرده اند، اما به وضوح هنوز زمینه برای پیشرفت بیشتر در این زمینه وجود دارد. در این مسیر میتوان از دو رویکرد برای توسعه پایدار بهره جست؛ اول اینکه منطقه خاورمیانه به طور کلی دارای جمعیت جوان، پر جنب و جوش، تحصیل کرده و نیروی کار کافی برای خودکفایی لازم در جهت ایجاد آمادگی پایدار در برابر اپیدمی را دارد.
ثانیا، هیچ دلیلی وجود ندارد که تشخیص، توسعه واکسن و درمان و تولید بعدی آن نتواند در خود منطقه انجام شود. ابتکارات کارآفرینی همچون برنامه Tamkeen در بحرین میتواند در سراسر منطقه تنظیم و گسترش یابد. اتکای بیش از حد به متخصصان خارجی و گروههای مشاورهای کوتاه مدت برای مشاوره در مورد همه چیز، از برنامههای اپیدمی گرفته تا خدمات آزمایشگاهی، به معنای این است که ظرفیتهای پایدار به ندرت توسعه خواهد یافت که هیچ منافع طولانی مدتی در پی ندارند.
به عنوان مثال، علی رغم تعداد قابل توجهی از موارد ابتلا به کروناویروس در کل منطقه خاورمیانه، امکانات آزمایشگاهی محدودی وجود دارد که بتوان نمونههای مختلف بیماری COVID-۱۹ را در آن ذخیره و اقدامات لازم و ابتکاری در زمینه بهداشت عمومی و تحقیقات بالینی را پیشبرد. چه تعداد آزمایشهای بالینی درمانی یا واکسن COVID-۱۹ و پروژههای توسعه تشخیصی در این منطقه پر از نفت در حال انجام است؟ تحقیقات و نوآوری هسته اصلی آمادگی و مبارزه با اپیدمی است که در منطقه عملکرد نسبتاً ضعیفی دارد. به نظر میرسد بسیاری از سرمایه گذاریهای صورت گرفته در مورد خرید باشگاههای فوتبال اروپا و ایجاد مراکز خرید بزرگ برای فروش سرگرمی و کالاهای لوکس گران قیمت، به طور فزایندهای بی حاصل بودن خود را نشان میدهد.
علاوه بر این و شاید مهمتر از آن، خاورمیانه به شدت نیاز به یک نزدیکی بین قدرتهای منطقهای از هم جدا شده دارد، هم به دلیل قرار گرفتن در یک فضای جغرافیایی مشترک و هم به دلیل داشتن ارزشهای مشترک. شورای همکاری خلیج فارس باید چالشهای بزرگی را که ایران و ترکیه در طول این همه گیری با آن روبرو بوده اند، بشناسد. ایران دهها سال است که میزبان میلیونها پناهنده افغان بوده و زمینه اشتغال و دسترسی عادلانه به خدمات مراقبتهای بهداشتی اولیه و فرعی را برای آنها فراهم کرده است. این کشور علی رغم کمبود تجهیزات پزشکی و محافظتی بر اثر تحریمهای آمریکا، در حال مبارزه با اپیدمی کروناست. ترکیه نیز میزبان ۴ میلیون آواره سوری عرب و یک مرز جنوبی ناپایدار است که باید در بحبوحه اپیدمی کروناویروس نیز با آنها دست و پنجه نرم کند.
زمان آن فرا رسیده است که شورای همکاری خلیج فارس یک همبستگی منطقهای را گسترش دهد و از این بحران مشترک به عنوان فرصتی برای ساختن پلها و توسعه ظرفیت پاسخگویی به وضعیت اضطراری و همه گیر در منطقه استفاده کند. شاید نقطه شروع این امر، حمایت از برنامههای فعلی مبارزه با کرونا در کشورهای همسایه و در صورت لزوم ارسال تجهیزات و نیروهای متخصص به این کشورها باشد.
در دراز مدت نیز این کشورها میتوانند با سرمایه گذاری مشترک و با استفاده از نیروهای متخصص خود اقدام به تأسیس مرکزی برای کنترل بیماریهای همه گیر یا بحرانهای بهداشتی ایجاد کنند. مرکزی که بتواند با آموزش نیروهای متخصص منطقه، بهداشت عمومی را در همه زمینههای تخصصی همچون تشخیص، واکسیناسیون و راهکارهای درمانی، پیش ببرد. این مرکز همچنین میتواند با سازماندهی تحقیقات و نوآوری لازم، منطقه را به خودکفایی کامل در این زمینه هدایت کند. در این مرحله است که منطقه میتواند با افتخار ادعا کند که کمکهای ارزندهای برای آمادگی و پاسخ به اپیدمیهای جهانی دارد.