آیا نیازی به احیای سازمان ملی جوانان داریم؟
«سازمان ملی جوانان» نامی آشنا برای خیلی از دهه پنجاهیها و شصتیهایی است که حالا خیلیهایشان دیگر جوان نیستند. همان سازمانی که ١٧سال پیش با هدف حمایت از قشر جوان به صورت ملی و فراگیر تاسیس شد، اما در طول این سالها به دلیل تغییر دولتها و سیاستها از هدف اصلیاش دور ماند تا درنهایت با وزارت ورزش و سازمان تربیت بدنی ادغام شد.
حالا اما قرار است دوباره این سازمان احیا شود؛ سازمانی مخصوص جوانان تا دوباره به آن روزهای طلایی برگردد. همان روزهایی که جوانان داوطلبانه عضو این سازمان میشدند و برای شرکت در گفتمانها و برنامههای مختلف ثبتنام میکردند. تا اینکه پس از چندسال این تشکیلات کمکم به حاشیه رفت و از آن همه شور و شوق جوانی و جلسات گفتوگو و شوق دیدار با رئیسجمهوری دولت هشتم تنها یک کارت عضویت به جا ماند و باطل شد.
برداشت نخست
به گزارش بازتاب به نقل از شهروند ، با نزدیک شدن به پایان کار دولت یازدهم بحث تشکیل دوباره «سازمان ملی جوانان» یکی از برنامههای اصلی دولت دوازدهم است. با این حال، برخی از موافقان احیای دوباره این سازمان معتقدند سالهاست که جای نهاد مستقلی برای اداره امور جوانان خالی است و به همین دلیل احیای چنین سازمانی در شرایط کنونی کشور و با برنامهها و سیاست گذاریهایش میتواند برای قشر جوان جامعه انگیزه ایجاد کند. در کنار این دیدگاه، مخالفانی ایستادهاند که جوانان را قربانی این سازمان میدانند و معتقدند این طرح که در دهه گذشته شکست خورده، نتیجهای را عاید جوانان نخواهد کرد. این پرونده به دنبال این است که با بررسی عملکرد نیازهای امروز جوانان از جامعه و دولت به این پرسش که آیا این سازمان میتواند پاسخگوی نیازهای قشر جوان باشد یا خیر، پاسخ دهد.
برداشت دوم
این روزها تعدادشان بیش از پیش است. سرت را بچرخانی جوانی را خواهی دید؛ در کوچه، خیابان، پشت فرمان، پشت صندوق دکان، گروههای تلگرام، پیجهای اینستاگرام، مدرسه، دبیرستان، دانشگاهها و هر گوشه و کناری از کشور پر است از جوانان. همانهایی که یکسوم جمعیت کشور را تشکیل میدهند و این روزها به غیر از فضای مجازی، تریبونی برای بیان مشکلاتشان ندارند. براساس سرشماری سال ١٣٩٥ بیش از ٢٦درصد این جمعیت نیز بیکار هستند و در این شرایط رویای داشتن خانه و کار و ازدواج برای آنها آرزویی دور و دراز شده است. این روزها جوانان، جوانان دهههای گذشته نیستند؛ گذشت زمان و تغییرات در سبک زندگی مردم نیازهای جوانان این دوره و زمانه را هم بهروز کرده و حالا مشکلات و نیازها دیگر با چندسال گذشته قابل مقایسه هم نیست. با همه اینها «شورای عالی جوانان» نیز در دهه٧٠ با نگاه سروسامان دادن و رسیدگی به جوانان تشکیل شد و درنهایت درسال ٧٩ به«سازمان ملی جوانان» تبدیل شد. اما این سیر و تحولات که در ١٠سال بعد نیز با ادغام این سازمان با وزارت ورزش به شکل دیگری تغییر هویت داد، نتوانست خیال جوانان را برای جوانی و آیندهشان راحت کند.
برداشت آخر
خیلیها میگویند جوانان با سازمانهای ملی آشنایی ندارند یا تصور میکنند که سازوکار این سازمانها نیز مانند برخی از ادارات دولتی سخت و پیچیده است و درنهایت هم معلوم نیست چه خواهد شد! نگرشی که در دولت اول محمود احمدینژاد نسبت به سازوکار سازمان ملی جوانان به وجود آمد نیز همین بود و به همین خاطر نیز درسال ١٣٨٩ با وزارت ورزش و سازمان تربیتبدنی ادغام شد. پس از این ادغام نیز این بخش از وزارتخانه ورزش کارایی چندانی نداشت و به همین خاطر حالا پس از گذشت نزدیک به ٧سال تصمیم به جدایی و استقلال این سازمان گرفته شده است.
بنابراین با دستور رئیسجمهوری، لایحه تشکیل سازمان ملی جوانان تدوین شد و برای جمعبندی در اختیار ١٢ دستگاه دولتی قرار گرفت و سپس به مجلس تقدیم شد. لایحهای که طبق برآوردهای دقیق برای انجام کارهای شایسته در حوزه جوانان ١٠میلیارد تومان بودجه پیشنهاد داده است. با این تعریف حالا که در پیچوخم تصمیم مجلس و دولت برای احیای دوباره سازمان ملی جوانان قرار داریم، با موافقان و مخالفان این طرح گفتوگو کردیم که در ادامه میخوانید.
پیشینه
از کاخ تا سازمان جوانان
در هر دورهای از ایران معاصر، ایران از لحاظ جمعیتی جوان بوده است. بنابراین هر حکومت و دولتی در برابر جوانانش به چالش کشیده شده و به تبع برای رسیدگی به دغدغهها و نیازهای اجتماعی و فرهنگی جوانان، نهادها و سازمانهایی را ایجاد کرده است. در ادامه کارنامه رژیم پهلوی دوم و دولتهای پس از انقلاب اسلامی را در زمینه رسیدگی به امور جوانان بررسی میکنیم.
سازمان رهبری جوانان: در این دوران دغدغه جوانان مسأله پیچیدهای بود. در دوران رژیم پهلوی دوم به دلیل تفاوت بین باورهای بیشتر مردم با حاکمیت، جوانان یکی از اقشار تهدیدکننده برای رژیم شاه مخلوع ایران محسوب میشدند. در این شرایط حکومت تصمیم گرفت تا با الگوبرداری از غربیها برای سرگرم کردن جوانان راهی پیدا کند. همین هم شد که عدهای از درباریان راهی کشورهای غربی شدند تا از نزدیک با شیوه و نوع برنامههای جوانان آشنا شوند. درنهایت سال ١٣٤٠ و در دوره نخستوزیری علی امینی سازمانی با عنوان «سازمان رهبری جوانان» تاسیس شد. این سازمان که با تقلید صرف از غربیها در زمینههای ورزش، تئاتر، موسیقی و سخنرانی برای جوانان فعالیت میکرد، درنهایت پس از گذشت ٤سال از تاسیس، به دلیل عدماستقبال جوانان منحل شد و به یک باشگاه ورزشی تغییر کاربری داد.
کاخ جوانان: پس از انحلال سازمان رهبری جوانان، رژیم سابق که همچنان به دنبال راهی برای تزریق فرهنگ غرب و مبارزه با مذهبگرایی جوانان بود، به فکر تشکیل سازمان دیگری برای رسیدگی به امور جوانان ایران افتاد. یکسال بعد یعنی در سال١٣٤٥ با هدف تثبیت حکومت «کاخ جوانان» با هزینهای معادل ١٠میلیون تومان زیر نظر فرح پهلوی تاسیس شد. درواقع هدف اصلی ایجاد چنین فضاهایی این بود که جوانان به جای فعالیتهای سیاسی وارد فضاهای فرهنگی و همسو با تفکر حکومت وقت شوند. کاخ جوانان شامل کتابخانه، سینما، اتاقهای شطرنج و بیلیارد بود و در سالن اجتماعات آن انواع برنامههای سخنرانی، تئاتر و کنسرت برگزار میشد. با این تعریف اگرچه هدف از تاسیس این کاخ جذب دانشجویان و اقشار ضعیف جامعه بود، اما درنهایت به دلیل تغییرات سیاسی و تضاد اینگونه مکانها با جامعه مذهبی ایران این مکان نیز نتوانست حکومت پهلوی را به اهدافش نزدیک کند. سرانجام با اوجگیری مبارزات مردمی با رژیم پهلوی کاخهای جوانان که در آن دوران در بسیاری از شهرهای کشور نیز شعبه داشتند مورد حمله مردم انقلابی قرار گرفت و برخی از ساختمانهای آن نیز به آتش کشیده شد.
کانون اسلامی جوانان: پس از پیروزی با شکوه انقلاب اسلامی، توجه به نیازها و خواستههای جوانان و دانشجویان دینی و انقلابی کشور یکی از دغدغههای بزرگ کشور بود. به همین خاطر در اوایل انقلاب نیز سپاه پاسداران در ساختمانهای به جا مانده از این کاخ «کانون اسلامی جوانان» را تشکیل داد. در این کانون که با حمایت بخش فرهنگی سپاه تشکیل شده بود، برنامههای مذهبی اجرا میشد.
شورایعالی جوانان: بعد از پیروزی انقلاب اسلامی نهادها و سازمانهای زیادی در جهت حمایت از قشر جوان جامعه قدم برداشتند. بهعنوان مثال با آغاز جنگ تحمیلی عراق علیه ایران «بسیج دانشآموزی» با اهداف فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و علمی وظیفه رسیدگی به امور جوانان و دستاوردهای انقلاب اسلامی را برعهده گرفت. با این حال تا سال ١٣٧١ نهاد و سازمانی که بهطور مشخص وظیفه اداره امور جوانان را برعهده داشته باشد، وجود نداشت تا اینکه در ١٢ خردادماه سال ٧١ و در دولت مرحوم هاشمی رفسنجانی شورای وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ایده تشکیل شورایعالی جوانان را مطرح کرد. با موافقت شورایعالی انقلاب فرهنگی این شورا براساس اصول و آرمانهای انقلاب اسلامی در جهت حمایت و تامین نیازهای جوانان کشور تشکیل شد. این شورا در سال ۱۳۷۶ به مرکز ملی جوانان تغییر نام داد و بالاخره براساس قانون سوم توسعه، در سال ١٣٧٩ و در دولت اول سیدمحمد خاتمی، به «سازمان ملی جوانان» تغییر نام داد.
نظر موافق
آسیبهای جوانان نیاز به یک سازمان در سطح ملی دارد
رحیم عبادی، استاد دانشگاه و رئیس اسبق سازمان ملی جوانان| اگر قرار است سازمان ملی جوانان که در دهه٨٠ با سازوکار و اساسنامهای مشخص در حوزه جوانان فعالیت میکرد، دوباره احیا شود، نیاز به بازنگری در برنامهها و اهدافش دارد؛ چراکه امروزه به دلیل بزرگترشدن مشکلات اقتصادی و اجتماعی کشور، نیازها و انتظارات قشر جوان، همان انتظارات جوانان دهه٨٠ نیست. به همین خاطر در رابطه با سوژه گزارش امروز، به سراغ رئیس سابق سازمان ملی جوانان در دولت هشتم رفتیم. رحیم عبادی استاد دانشگاه و رئیس اسبق سازمان ملی جوانان در رابطه با احیای این سازمان در دولت دوازدهم میگوید: «احیای مجدد سازمان ملی جوانان امر پذیرفتهشدهای است. در این مدت تشکیل دوباره سازمانی مستقل برای اداره امور جوانان توسط دولت و نهادهای مدنی مورد ارزیابی قرار گرفته است. در این ارزیابیها و کارهای کارشناسی مشخص شد احیای دوباره این سازمان ارزشمند است. در نتیجه امروزه با توجه به تغییرات اجتماعی و سبک زندگی جوانان نسبت به یکدهه گذشته، میبایست توجه بیشتری نشان داد. در سالهای گذشته به دلیل غفلت دولتها نسبت به نیازهای طبیعی جوانان این نیازها نیز به مرور زمان انباشته شد و تبدیل به مطالبات اجتماعی شده است که همین موضوع ضرورت ایجاد یک سازمان مستقل در حوزه جوانان را تشدید میکند.»عبادی در ادامه با بیان اینکه درحال حاضر معضل و مشکلات جوانان در جامعه تبدیل به یک چالش بزرگ شده است، میافزاید: «در بعضی از حوزهها مانند آسیبهای اجتماعی وضع جوانان تبدیل به بحران شده است. وقتی در کشور بین ٢ونیم تا ٣میلیون فرد معتاد داریم یا آمار طلاق رو به افزایش است، نشان میدهد که مشکلات بهطور طبیعی در زمان خودش حل نشده و به همین خاطر در گذر زمان تبدیل به بحران شده است. بنابراین اگر سازمانی تشکیل شود که در سطح ملی به صورت فرابخشی روی حل مسائل و مشکلات جوانان متمرکز شود، نهتنها شرایط اجتماعی و اقتصادی کنونی را میتوان سروسامان داد بلکه میتوان به کاهش آسیبهای اجتماعی در حوزه جوانان نیز امیدوار شد.»چندی پیش یکی از روزنامهها اصولگرای «جوان» درخصوص احیای دوباره سازمان ملی جوانان گزارشی نوشت و درآن ادعا کرد که هدف واقعی تشکیل این سازمان جاندادن به فعالیتهای سیاسی و پنهانی دولت است؛ چراکه با استقلال این سازمان و تفکیک از وزارتخانه ورزش نظارت مجلس را از روی آن برمیدارد.رئیس سابق سازمان ملی جوانان با انتقاد از این نگاه بدبینانه اظهار میکند: «سازمان ملی جوانان مانند همه سازمانهایی که در دولت وجود دارند، یک سازمان حرفهای و تخصصی است. بنابراین چنین نگرشی به یک سازمان ملی، برداشتی اشتباه یا تهمت است. سازمان حرفهای و تخصصی سازمانی است که بنا بر وظایف و اساسنامهاش برنامهریزی میکند و در همان حوزه بهطور مشخص و شفاف ادامه حیات میدهد. سازمان ملی جوانان برای حل مسائل و مشکلات جوانان میتواند با همه طیفها و تفکرات سیاسی تعامل میکند و مختص به گروه خاصی نیست.»
نظر مخالف
تکرار اشتباهات گذشته ضعف مدیریتی کشور است
عباس سلیمینمین مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران| اگرچه لازمه نقد و بررسی هر موضوعی بررسی عملکرد و نتیجه حاصل از آن است اما یکی از دلایل مخالفان با احیای دوباره سازمان ملی جوانان این است که این سازمان در سالهای حیاتش فعالیت چشمگیر و تأثیرگذاری نداشته است، بنابراین نباید دوباره اشتباه گذشته را تکرار کرد. عباس سلیمینمین یکی از کسانی است که به این موضوع نقد دارد و دراینباره میگوید: «تجربهکردن دوباره اشتباهات گذشته و تکرار این موضوعات یکی از مشکلاتی است که متاسفانه به لحاظ مدیریتی گرفتار آن هستیم. یکی از همین موضوعات، بحث احیای سازمان ملی جوانان است. تکرار کارهای گذشته که نتیجه مطلوبی از آنها حاصل نشده است، موجب اتلاف انرژیهای فراوانی میشود.»سلیمینمین معتقد است؛ اینکه به راحتی یک دولت با اعمال سلیقه یک سازمان را به وزارتخانهای ادغام کند و دولتی دیگر آنها را تفکیک کند، بدون پژوهشهای دقیق و کارشناسی، قابل دفاع نیست و دراینباره میافزاید: «این کار در دورهها و دولتهای مختلف و به شکلهای متفاوت صورت گرفته و هرگز هم درس یا تجربهای برای دولتمردان و تصمیمگیرندگان نشده است. درصورتی که لطمههای زیادی از قبل این تصمیمات ناپخته متوجه مسائل ملی میشود. با این حال، من بهطورکلی نمیتوانم نظر کلی در رابطه با احیای دوباره سازمان جوانان بدهم؛ چراکه کارآمدی یا ناکارآمدی این سازمان در آینده مشخص خواهد شد اما چیزی که مشخصا در رابطه با این سازمان میتوان گفت، این است که با توجه به سوابق گذشته این سازمان، شاهد تأثیر عملکرد آن در بهبود شرایط اجتماعی و اقتصادی جوانان نبودیم.»سوالی که این روزها توجه منتقدان و کارشناسان این حوزه را به خود معطوف کرده، این است که آیا احیای دوباره سازمان جوانان به نفع جامعه جوان کشور است یا خیر؟ این کارشناس مسائل سیاسی به این پرسش اینگونه پاسخ میدهد: «قطعا مرکز پژوهشهای مجلس باید تحقیق مفصلی در این رابطه کرده باشد و افکار عمومی را قانع کند که تصمیم دولت گذشته درخصوص ادغام این سازمان با وزارت ورزش اشتباه بوده است. در واقع مرکز پژوهشها میبایست با آمار و ارقام و عدلهای که برای صاحبنظران قانعکننده باشد، به یک جمعبندی برسد و این موضوع که در گذشته ادغام این سازمان با وزارت ورزش امری اشتباه بوده است نیز، اعلام شود.»
سلیمینمین در پایان با تأکید بر اینکه آن چیزی که در سوابق این سازمان وجود دارد، جای تأمل دارد و باید مورد انتقاد جدی قرار بگیرد و دراینباره میافزاید: «ضمن پرهیز از اظهارنظر کارشناسی در این زمینه اصل این روند را درست و منطقی نمیدانم. حتی اگر بخواهیم برگردیم به تفکیک وزارتخانهها و سازمانها، باز هم باید بر طبق یک کار کارشناسی این کار انجام شود. گاهی اوقات دولتها برای یک شخص پست مدیریتی در نظر میگیرند و براساس آن، یک معاونت یا سازمان تشکیل میدهند. تمایلات فصلی و مناسبتی دولتها نباید با منافع ملی بازی کند و آنها را به خطر بیندازد. بنابراین لازمه احیای سازمانی مانند سازمان ملی جوانان نیازمند تحقیق و تفحص جدیتر نمایندگان و مرکز پژوهشهای مجلس است.»
نظر کارشناس
محمد کبیری، رئیس ستاد جوانان و دانشجویان دکتر روحانی| مدیریت و برنامهریزی یکی از اولویتهای تشکیل هر ساختاری است. با این برداشت، باید گفت؛ احیای دوباره سازمان جوانان به صورت مستقل نیاز به یک تحقیق و پژوهش دقیق دارد؛ چراکه تشکیل دوباره این سازمان در دهه٩٠ ساختار متفاوتتری را نسبت به دهه گذشته میطلبد. محمد کبیری رئیس ستاد جوانان و دانشجویان دکتر روحانی در رابطه با نیاز دوباره کشور به داشتن یک سازمان مستقل در رسیدگی به امور جوانان میگوید: «در دولت دوم محمود احمدینژاد با ادغام سازمان جوانان با وزارت ورزش بحث جوانان به حاشیه رفت، چراکه این سازمان به یکی از معاونتهای وزارت ورزش تبدیل شد و نتوانست کارایی مطلوبی داشته باشد. البته این موضوع طبیعی بود، چراکه حوزههای وزارت ورزش طیف گستردهای داشت و به همین خاطر هم نمیتوانست به صورت تخصصی و گسترده روی معاونت جوانان نیز متمرکز شود. با این حال، در دولت یازدهم و با تغییر مدیریت این معاونت وضع نسبت به دولت گذشته بهتر شد اما به هرحال باید قبول کرد که ظرفیت معاونتها به لحاظ ساختاری دچار محدودیت هستند و برای انجام کارهای بزرگ با مشکلاتی اعم از کمبود در منابع حوزه انسانی و کمبود بودجه روبهرو میشوند.»
کبیری معتقد است؛ این محدویت باعث میشود که این معاونت نتواند براساس قانون که شورایعالی جوانان را مکلف به امور جوانان کرده، پیگیریهای لازم را در حوزه سیاستگذاری از دستگاههای دیگر داشته باشد و دراینباره میافزاید: «به همین خاطر در رابطه با این مسأله کارهای کارشناسی زیادی انجام شده است و براساس مشکلات اقتصادی و اجتماعی جوانان در این دوران جای خالی یک سازمان مستقل درخصوص رسیدگی به امور جوانان بشدت احساس میشود.»
معضل اقتصادی و بیکاری در دهه گذشته مانند امروز نیست. در این دوران یکی از بزرگترین دغدغهها و نیازهای جوانان حل مسائل اقتصادی و اشتغال است، بنابراین رئیس ستاد جوانان و دانشجویان دکتر روحانی معتقد است؛ اگر مجلس به احیای دوباره این سازمان رأی مثبت بدهد، باید برای اداره امور این سازمان اولویتبندی کرد و دراینباره میگوید: «این روزها به غیر از بحث تفکیک سازمان جوانان از وزارت ورزش بحث تفکیک دو وزارتخانه دیگر نیز در مجلس مطرح شده است و به دلیل همین تداخل به نظر میرسد فعلا موضوع تفکیک سازمان جوانان از وزارت ورزش مسکوت باقی مانده و به ابتدای کار دولت دوازدهم نرسد، اما اگر مجلس با تشکیل دوباره این سازمان به صورت مستقل موافقت کند، باید برنامهریزی دقیقی برای اداره امور جوانان انجام شود. با این حال، یکی از مشکلات و معضلات قشر جوان نداشتن کار و تنگناهای مالی است. بنابراین میبایست یکی از اولویتهای این سازمان توانمندسازی، بسترسازی و کارآفرینی در حوزههای اقتصادی برای نیروی جوان کشور باشد. تحقیق و آنالیزکردن مشکلات جوانان کشور، فرصت اولویتبندی در حل مسائل و مشکلات را میدهد و میتوان بعد از رسیدگی به این امور درخصوص مسائل فرهنگی و اجتماعی و مشارکتهای مدنی قشر جوان در جامعه برنامههای متناسب با سبک زندگی جوانان امروزی برگزار کرد.»
تجربه دیگران
جایگاه جوانان در جهان
جوانان برای هر کشوری جزو سرمایههای ملی به شمار میروند. به همین خاطر تشکیل سازمانها و نهادهای حمایتی از قشر جوان یکی از اصلیترین سیاستهای دولتهای مختلف در همه کشورهاست. با این حال، برخی از این سازمانها با اهداف سیاسی نیز متمرکز میشوند. در زیر با کشورهایی که نهادها و سازمانهای بزرگی را با هدف کمک به بهبود شرایط جوانانشان تشکیل دادهاند، آشنا میشویم.
ایرلند: ایرلند کشوری جوان است، به همین خاطر حقوق جوانان در این کشور از اهمیت ویژهای برخوردار است.
Northern Ireland Youth Forum با علامت اختصاری (NIYF)یک سازمان جوانان در ایرلند است که در زمینه ترویج و مبارزه برای حقوق جوانان در ایرلندشمالی فعالیت میکند. تمام جوانان ایرلند شمالی که بین ١١ تا ٢٥سال دارند میتوانند در این سازمان عضو شوند. هدف اصلی این سازمان این است که با تشکیل جلسات مختلف اعتماد و آگاهی را در همه جوانان به وجود بیاورد تا بتوانند از حقوق خودشان همانگونه که در کنوانسیون حقوق کودک مطرح شده است، حمایت کنند.
انگلیس: انگلستان یکی از کشورهای برتر دنیا از لحاظ زندگی، کیفیت تحصیل و سرمایه است. در این کشور نهادها و سازمانهای سیاسی و اجتماعی زیادی در زمینه کمک به بهبود شرایط جوانان فعالیت میکنند. حزب کارگر در انگلیس یک حزب سیاسی است و به همین خاطر در کنار فعالیتهای این حزب سازمانی در جهت حمایت از جوانان عضو حزب کارگر تشکیل شد.
Young labour سازمان «حزب جوان کارگر» انگلیس است. اعضای این سازمان بین ١٤ تا ٢٦سال دارند و برای دخالت جوانان در حزب کارگر تاسیس شده است. مهمترین هدف این سازمان این است که آرمانهای جوانان برای سیاستهای کار در قدرت نشان داده شود. اعضای جوان کار میتوانند از طریق رویدادهای سیاست محلی، مبارزات انتخاباتی یا شرکت در رویدادها و اجتماعات اجتماعی، در حزب کارگر شرکت کنند.
آلمان: آلمانیها به پایبندی به قوانین و پرتلاش بودن در کار معروف هستند. به همین خاطر این کشور یکی از تاثیرگذارترین کشورها در فرهنگ اروپایی به شمار میرود و سازمانها و جنبشهای زیادی در جهت احقاق حقوق جوانان آلمانی فعالیت میکنند.
German Youth Movement یکی از سازمانهای مختص به جوانان در این کشور است. «جنبش جوانان آلمان» یک اصطلاح جمعی برای یک جنبش فرهنگی و آموزشی است که از سال ١٨٩٦ کار خودش را آغاز کرد. این انجمن شامل انجمنهای متعدد جوانان است که فعالیتهای فضای باز را تشکیل میدهند. بعد از جنگ جهانی اول و دوم گستره فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی جوانان عضو این جنبش بیشتر شد، بهطوری که امروزه این سازمان یکی از میراثداران تاریخ و فرهنگ این کشور محسوب میشود.