بنزین؛ یارانه یا عدمالنفع؟!
عدد 900 هزار میلیارد تومان یارانۀ انرژی در ایران رقمی بزرگ است اما آیا می توان «عدم النفع» را همان یارانه دانست یا نهایتاً یارانه پنهان است؟
«صدر نشینی ایران با پرداخت 69.2 میلیارد دلاری یارانۀ انرژی در سال -15.3 درصد از تولید ناخالص داخلی– در جدول یارانۀ انرژی در جهان»، موضوع مصاحبهها و گزارشها و تحلیل در رسانهها شده و احتمالا زمینهچینی است برای افزایش قیمت برخی از اقلام مرتبط با انرژی که از آن با عنوان «واقعی کردن» قیمت هم یاد میشود.
در این جدول آمده که ایران 69.2 میلیارد دلار پرداختی دارد و بعد مصر است با 26.7 میلیارد و سپس عربستان سعودی، اندونزی، روسیه، هند و چین به ترتیب با 44.7، 31.3، 37.2، 25.4 و 44.4 میلیارد دلار.
عصر ایران؛این ترتیب اگر ناموزون به نظر میرسد به خاطر نسبت با تولید ناخالص داخلی است. دلیل این که چین با 44.4 میلیارد دلار در رتبۀ هفتم قرار دارد در حالی که هند با 25.4 میلیارد دلار در رتبه ششم، این است که یارانۀ انرژی در چین سه دهم درصد تولید ناخالص داخلی است و در هند نُه دهم درصد تولید ناخالص داخلی.
این یادداشت در پی آن است که یادآور شود آنچه به عنوان یارانۀ انرژی و مشخصاً بنزین در ایران مطرح میشود، بیش از آن که یارانه باشد «عدمالنفع» است و این دو را نباید معادل شمرد.
جدول منتشره در روزنامۀ ایران
حداکثر این که از «عدمالنفع» به عنوان «یارانۀ پنهان» می توان یاد کرد. به عبارت روشنتر، دولت بابت بنزین «یارانه نمیپردازد». بلکه از نفع کلان خود صرف نظر میکند و این دو گزاره با هم متفاوتاند.
یارانه، آن است که در قانون بودجه دیده شده و عدد آن بیش از 100 هزار میلیارد تومان نیست.
یارانه، در واقع فاصله قیمت مورد نظر تولید کننده و قیمت مطابق با قدرت خرید مصرف کننده را پر میکند. به عنوان مثال تولید کننده شیر میگوید اگر هر لیتر شیر کمتر از 6 هزار تومان قیمت گذاری شود او دیگر قادر به ادامۀ تولید نیست و چون دولت، دغدغۀ اشتغال و سرپا ماندن واحدهای تولیدی را هم باید داشته باشد نمیتواند تولید کننده را موظف کند 4 هزار تومان بفروشد. از سوی دیگر مثلا قدرت خرید مصرف کننده بیش از 5 هزار تومان نیست. در اینجا دولت وارد میشود و پرداخت مابه التفاوت را بر عهده میگیرد.
دولت نوع دیگری از یارانه را نیز می پردازد که هر چند در قانون بودجه دیده نشده اما چون از منابع موجود در بخش عمومی مانند صندوق توسعۀ ملی، صندوق نوآوری و شکوفایی یا حساب هدفمندی یارانه یا شرکتهای دولتی است باز یارانه به حساب میآید منتها از آن با عنوان «یارانۀ فرابودجهای» یاد میشود.
این عدد هم بین 100 تا 150 هزار میلیارد تومان است. جمع دو عدد یارانۀ بودجهای و فرابودجهای 250 هزار میلیارد تومان میشود.
با این وصف این پرسش پدید میآید که عدد 900 هزار میلیارد تومان از کجا میآید؟!
اگر 900 را از 250 کسر کنیم به عدد 650 (هزار میلیارد تومان) میرسیم یا همان یارانۀ پنهان.
بنابراین اگر هم یارانه باشد یارانۀ پنهان است و با بودجهای یا فرابودجه ای تفاوت دارد. یارانۀ پنهان اما در واقع «عدمالنفع» است.
عدمالنفع یعنی چه؟ یعنی کالای تولید داخل را با قیمت پایینتر از قیمت قابل فروش در خارج از کشور بفروشیم.
مثال روشن این که هر لیتر بنزین 5 هزار تومان قیمت دارد اما به هزار تومان فروخته میشود و اگر روزانه 100 میلیون لیتر بنزین مصرف شود به ازای هر لیتر 4000 تومان عدم النفع، میشود 400 میلیارد تومان و ضربدر 365 روز سال میکنیم و به عدد بزرگی میرسیم.
چند نکته اما در این میان وجود دارد:
1. چنان که گفته شد یارانه همان عدمالنفع نیست یا هر عدمالنفعی یارانه نیست. فرض کنید شما باغ سیب دارید و هر ماه از باغتان 20 کیلو سیب به کارمندتان میدهید. آیا میتوانید به او بگویید 100 هزار تومان سیب به تو دادم؟
درست است که این 20 کیلو سیب 100 هزار تومان ارزش دارد یا می تواند دربازار این گونه بفروشد اما برای تولید کننده 5 هزار تومان تمام نشده است.
درست است که میتوانند بنزین را هر لیتر 5 هزار تومان بفروشند اما آیا قیمت تمام شده آن هم 5 هزار تومان است؟ در واقع نفعی نمیبرند نه این که یارانه بپردازند.
2. قیمت دلار از نظر دولت 4200 تومان است. آیا قیمت قابل فروش اقلام انرژی با این قیمت دلار محاسبه می شود یا دلار 10 یا 12 هزار تومان؟ این نیز مشخص نیست.
3. بخشی از صرف نظر کردن دولت از عدمالنفع در راستای ایجاد رفاه است. در اردیبهشت 84 خبرنگار یو اس تو دی که برای انتخابات ریاست جمهوری به ایران آمده بود با آقای هاشمی رفسنجانی مصاحبه کرد و در آغاز پرسید: متوسط درآمد ایرانیان 200 دلار است اما زندگی ها 1000 دلاری است. این تفاوت از کجا می آید؟ پاسخ هاشمی جالب بود و گفت: جوابتان را با مراجعه به پمپ بنزین یا ملاحظه قبض برق و گاز دریافت میکنید.
منظور این بود که بخشی از دستمزدهای اندک و ناکافی با یارانههای مستقیم و پنهان جبران می شود.
4. بنزین در ایران یک کالای معمولی نیست. درست یا نادرست به کالای معیار بدل شده است. منظور از کالای معیار این است که قیمت آن بر بهای دیگر اقلام اثر میگذارد.
سال 59 که جنگ شروع شد قیمت بنزین از هر لیتر یک تومان به سه تومان افزایش یافت. اما بار تورمی چندانی نداشت. چون تعداد خودرو آن قدر نبود که بنزین، کالای معیار به حساب آید. گران شدن طلا اما بار تورمی داشت. چون مردم قیمت طلا را دنبال می کردند و حتی برخی سکه ربع را مانند اسکناس با خود همراه داشتند.
در سالهای اخیر اما طلا و سکه از کالای معیار خارج شده منتها بنزین چه واقعی و چه روانی کالای معیار به حساب میآید.
از این رو میتوان گفت این گزاره که 649 هزار میلیارد تومان یارانۀ پنهان پرداخت می شود به عنوان یارانۀ پنهان درست است اما این که کل یارانه را 900 هزار میلیارد تومان بدانیم و به نسبت تولید ناخالص داخلی نتیجه بگیریم 15 درصد شده دقیق نیست.
به یک دلیل ساده: عرضۀ بنزین به قیمت 1000 تومان به معنی «عدم النفع» دولت است و عدم النفع نه یارانه بودجهای است نه یارانه فرابودجهای.
این سخن به معنی آن نیست که عدم النفع امر مثبتی است و باید ادامه یابد. هدف از این گفتار این است که اصطلاحات را درست و دقیق به کار ببریم و این نکته را هم در نظر داشته باشیم که کار دولت مثل یک کاسب، نفع بردن نیست.
زیرا از آموزش و پرورش دولتی یا بهداشت دولتی هم نفع نمیبرد. آیا باید تعطیل کند؟ مگر کار دولت و حکومت و شأن آن بیش از خدمات رسانی است؟
آنچه باید بررسی شود این است که عدمالنفع به رفاه انجامیده یا نه. اگر عدمالنفع رفاه ایجاد کرده فبها و اگر ایجاد نکرده آیا با «نفع» ایجاد میشود یا «نفع» مردم در «عدمالنفع» دولت است؟!