روحانی در مسیر احیا؟
سیزدهمین نشست خبری حسن روحانی، رئیس جمهور کشورمان بعدازظهر با حضور اصحاب رسانه در ساختمان شهید بهشتی نهاد ریاستجمهوری برگزار شد. در این نشست که 100 دقیقه به طول انجامید، محمود واعظی رئیس دفتر رئیس جمهور، علی ربیعی سخنگوی دولت، وزار و معاونانی از دولت و عباس موسوی سخنگوی وزارت امور خارجه حضور داشتند. این نشست که به فاصله یک سال و ۸ ماه و ۵ روز از آخرین نشست رئیسجمهور با اصحاب رسانه برگزار شد، با توجه به نکات و ملاحظاتی که از سوی رئیس قوه مجریه ایراد شد، با حاشیهها و واکنشهایی در سطح سیاسی همراه بود.
اکنون آنچه که بیشتر مورد توجه نگارنده قرار گرفته، «بازگشت روحانی» به عرصه واقع و گذار او از دوران انفعال کوتاه مدتاش است و جان کلان نوشتار این جمله است «آری! روحانی همان روحانی سابق است و انفعال دو ساله او نه قابل باور و نه منطقی بود». در پرداختن به این موضوع توجه به سه سطح از اظهارات روحانی ضروری است.
تومورهای بدخیم دی 96 در کانون تمرکز روحانی
آغاز مباحث رئیسجمهور با نکتهای ظریف بود که از دید غالب رسانهها مغفول ماند و شاید عمدا نادیده انگاشته شد. روحانی در همان ابتدای سخنرانی خود عملکرد دولت را به دو قسم تقسیم کرد. یکی از خرداد 1392 تا دی 1396 که در آن دولت تدبیر و امید در تمامی زمینههای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی عملکرد مثبتی داشت و دیگری بعد از دی 96 که کبریت بحرانآفرینی بنابر آنچه روحانی گفت، «ابتدا از داخل روشن و در ادامه از خارج شعلهور شد» و دولت وارد سالی پرمشقت در 97 شد.
نکته مغفول مانده این بود که در تحلیل محتوای اظهارت و زبان بدن روحانی به وضوح مشخص بود که او و دیگر اعضای کابینهاش، با انبوهی از مسائل و بحرانها بعد از دی 96، علیالخصوص در سال 97 مواجه بودهاند. در ادامه اظهارات روحانی در گذار از بحرانهای موجود، بحث بازگشت آرامش اقتصادی را مطرح کرد اما در تمامی اظهارات او یکی مساله قابل لمس بود و آن اینکه روحانی دیگر همانند گذشته از دستهای پنهان برای بر هم ریختن اوضاع سخنی به میان نیاورد. با این وجود، آغاز سخنان او از شعلهور کردن بحران در دی 96 از داخل کشور، نشان داد که او گلایهای فروخورده را در درون دارد که شاید هنوز زمان اظهار آنها فرا نرسیده است. در واقع، روحانی چهره و حالات شخصی را نمایندگی میکرد که به ناگاه با بیماریای خطرناک همچون سرطان دچار و بعد از طی کردن دورانی سخت از تلاش و تقلا در نهایت توانسته بر تومورهای کشنده غالب شود و سلامتی خود را باز یابد.
نکته قابل توجه این است که موضوع مخربین داخلی دی 96 طی نشست خبری مجددا مورد بحث روحانی قرار میگیرد و آن هم در پاسخ به پرسش یک خبرنگار. یعنی جایی که خبرنگار از رئیسجمهور میپرسد: آیا تغییر کردهاید و رای مردم را فراموش کرده و به مطالبات مردم پشتپا زدهاید؟ در پاسخ شاهد بودیم روحانی با صراحت بر دو مساله انگشت میگذارد. یکی قابل پیش بینی نبودن تحریمها و سطح شرارت آمریکا علیه ایران و و دیگری دستهای داخلی که آن را عدهای بیخرد مینامد که زمینهساز سوء استفاده خارجیها از وضعیت کشور شدند. اما او در ادامه با تاکید بر کارآمد بودن دولت، تاکید میکند: «ما از بحران سال ۹۶ هم پنج روزه خارج شدیم، آنهم در شرایطی که پیش از آن بحرانی داشتیم که هشت ماه طول کشیده بود.» طرح این اظهارات و انتقادات جدی از برخی جریانهایی که در بحرانآفرینی سال 96 برای دولت دست داشتند، نشان میدهد روحانی همچنان روحانی است و اکنون او از شوک چند ماهه شرایط بعد از پیروزی در دور دوم انتخابات در آمده است. در واقع، او در مقابله با تومورهای بدخیمی که در دو سال گذشته قصد بر زمین زدن دولت را داشتند گذار کرده اما خوب میداند هر لحظه امکان ظهور مجدد این تومورها وجود دارند.
ناامیدیِ همراه با بیتفاوتی به صدا و سیما
بخش دوم قابل توجه از سخنان روحانی در نشست خبری با اصحاب رسانه را میتوان در تحلیل محتوای اظهارات او قبل از آغاز پرسشهای خبرنگاران مورد ارزیابی قرار داد. روحانی با نشان دادن حالاتی از ناامید و بیتفاوتی، در ابتدای امر بر تقصیر خود در غیبت 20 ماهه نشست خبری با اصحاب رسانه صحه گذاشت اما بلافاصله روی خود را به سوی صدا و سیمای ملی برگرداند و گفت: «روال ما در شش الی هفت ماه گذشته بر این قرار بوده که در دولت مسائل مهم را خدمت مردم اعلام کنم. صدا و سیما نیز بعضی هفتهها ما را یاری میکند و بعضی هفتهها ممکن است از نوع صحبتهای ما خیلی خوشحال نباشد و یاری نکند. بهرحال باید بسازیم و… باید این دو سال را بسازیم.»
این اظهارات که همراه با روی گشاده و همراه با خنده رئیسجمهور ایراد شد حاوی دو نکته اصلی است. یکی اینکه روحانی به هیچعنوان عملکرد صدا و سیما را نمیپذیرد و دیگری اینکه او به نوعی بیتفاوتی نسبت به این نهاد رسیده است. وقتی که او میگوید این ما و این صدا و سیما و این دوسال نیز باید بگذرد، معنای تحت الفظیاش این است که نوع کنش و عملکرد این ارگان ملی برای رئیسجمهور فاقد اهمیت و به نوعی بی تفاوتی مطلق رسیده که در معنایی برای دولت و کابینه ندارد.
یکی از ویژگیها مثبتی که بعد از 92 مردم از روحانی سراغ داشتند جسارت او در انتقاد از نهادها و اشخاصی بود که وظایف خود را عملی نمیکنند، اکنون نیز در شرایطی که به نظر میرسید او به نوعی بیتفاوتی نسبت به این مسائل رسیده، اما شاهد بودیم که بار دیگر رئیسجمهور با همان روحیهای که از او انتظار میرفت نهادی هچمون صداو سیما را که بیشتر به عملکرد جناحی متهم میشود، مورد انتقاد جدی قرار داد.
تاکید بر وظایف مشخص شورای نگهبان
همچنین، روحانی پیرامون نظارت شورای نگهبان نیز اظهاراتی را بر زبان راند که نشان داد او همانند سالهای قبل از 96 همچنان به اعتقادات خود باور دارد. او در سخنان خود همانند آنچه که سابقا از او دیده میشد، میگوید: «از صحبتهای من برداشت نادرستی شده است، اما تاکید دارم که همه گروهها و جناحهای سیاسی و هر کسی که قانون اساسی را قبول دارد باید بتواند در انتخابات حضور داشته باشد. شورای نگهبان نه قضاوت کننده و نه دخالت کننده است بلکه تنها ناظر است که امیدواریم این وظیفه را به خوبی انجام دهد.»
در مجموع، آنچه در دیدار آخر (سیزدهم) روحانی با اصحاب رسانه در سطح مسائل داخلی کشور مشاهده و لمس شد، نشان میدهد او پس از سپری کردن دورانی از آرامش و سکوت در مدیریت امور، ظاهرا در مسیر بازگشت به همان شخصی قرار گرفته که سابقا مردم رایهایشان را برای وی به صندوق انداختند.با این حال، آنچه اهمیت دارد، عمل روحانی است و تکرار برخی اظهارات و مواضع از سوی او نمی تواند خیلی امیدوار کننده باشد؛ باید بیشتر منتظر ماند.
در هر صورت، هنوز یک پرسش در اذهان همهگان باقی مانده و آن اینکه دو سال انفعال و انزوای غیر قابل باور او در صحنه سیاست کشور چه علتی داشت و چرا شاهد بیمهری او به رایدهندگاناش بودیم؟ شاید بعدها در زندگینامه خودنوشته حسن روحانی پاسخ این پرسش را دریابیم و کوتاهیهای دوسالهاش را فهم کنیم.