عباس سلیمی نمین: امثال زم و علینژاد سفارشی کار میکنند
سلیمی نمین در ارتباط با اظهارات اخیر برخی مطبوعات اصولگرا پیرامون وجود عوامل روحالله زم در برخی از دستگاهها و برخی نیروهای سیاسی درون نظام، پاسخ داد: مسئله بسیار فراتر از نفوذ و داشتن عوامل در داخل است.
ماجرای دستگیری روحالله زم مدیر پایگاه ضد نظام «آمدنیوز» زوایا و حواشی بسیاری دارد. اینکه زم و کسانی مانند او چگونه بازیچه دستگاههای اطلاعاتی مختلف شده و از ستیز با حکومت به ستیز با منافع مردم نیز میرسند، پروسهای پیچیده است که لایق تعمق و بررسی و درس گرفتن است. هنوز هم این ابهام وجود دارد که زم از ابتدا چگونه این مسیر را طی کرده و چگونه در نهایت به دام دستگاه اطلاعاتی و امنیتی کشور افتاده است. در این رابطه با «عباس سلیمی نمین» مورخ و کارشناس مسائل سیاسی به بحث و گفتگو نشستیم. او در این گپ و گفت، تلاش کرد موضوع را فراتر از شخص «روح الله زم» ببرد و کلیت مجموعه نسل جدید اپوزیسیون و صدها «زم» موجود در آن را را مورد واکاوی قرار داد. در ادامه مشروح این بحث را میخوانید:
به گزارش نامه نیوز: عباس سلیمی نمین در پاسخ به این سوال که چرا اپوزسیون فعلی ایران و چهرههایش مملوء از افراد سطحی، آماده به همکاری با سرویسهای مختلف، پول پرست و سست عنصر با مطالبات نازل شده است، تشریح کرد: «بهعنوان کسی که سالها قبل از انقلاب در خارج ایران زندگی و تحصیل کردم، شاهد این بوده و هستم که وقتی شمای نوعی سالهای سال در خارج ایران زندگی میکنید، به مرور و اندکاندک ذهن پرداز میشوید. این ذهنی شدن و ذهنپردازی به مروز افراد را به وادی ناامیدی سوق میدهد. وقتی فردی خارج کشور براساس گفتههای دورهمی یا رسانههای جریان اصلی یا ایدهها و قضاوتهای شخصی درباره وضعیت داخل کشور صحبت و فکر کند، بهمرور برایش این سوال بهوجود میآید که چرا این اطلاعات و جمعبندیها واقعیت پیدا نکرده و براساس آنها خیلی فوری جامعه به آشوب کشیده نمیشود؟».
این کارشناس مسائل سیاسی با بیان اینکه این سوال برای یک فعال ضد نظام یا اپوزیسیون ویرانگر است و او را تهی میکند، گفت: «اینکه فرد مدام در محافل بسته حرفهایی را میزند که با واقعیت جامعه تطبیق ندارد، بهتدریج نوعی یاس سیاسی بر آن فرد مستولی میشود. این یاس سیاسی میتواند منشاء بسیاری از مفاسد در آن فرد باشد. وقتی یک نیروی سیاسی از مردم خود مایوس میشود، به مرور به این نتیجه میرسد که علیه این مردم باید کار کند و این مردم نیز مانند حکومتی که مخالفش است، مورد تنبیه و برخورد قرار بگیرد».
کسانی مانند زم و علینژاد به دفاع از تحریم و جنگ میرسند
وی در ادامه با بیان اینکه اپوزیسیون بهخصوص در نسل جدید وقتی میبیند که جامعه به حرفش اعتنای زیادی نمیکند، دچار عناد با خود جامعه و مردم میشود و واکنشی ناخودآگاه و هیستریک نسبت به آن مردم ظاهرا {جاهل} خواهد شد، بیان کرد: «احساس طردشدگی و پوچ شدن افراد در مواقعی باعث میشود آنها راضی شوند که مردم بیتفاوت به آنها توسط بیگانگان بمباران شوند. برای چنین افرادی مسئله همکاری با سرویسهای اطلاعاتی بیگانه، پول گرفتن یا حمایت از تحریم شدن مردم امری عادی است».
سلیمی با اشاره به اینکه این آدمها آن فضای بسته و محدود تخیلی خارج کشور را دیده و به وادی سقوط تمایل مییابند، گفت: «قبل از انقلاب چون بخش قابل توجهی از مخالفان نظام سابق بخاطر آنکه با عقاید و فکر مردم نزدیک بودند و هم از سوی دیگر ملت ایران با آنها احساس قرابت و پیوند میکرد، وضعیت کاملا متفاوتی داشتند. تنها برخی گروههای روشنفکری مارکسیست که عقاید الحادی داشتند از چنین شرایطی بیبهره بودند و نتیجه ذهنگرایی را در آفات و تجزیههای مختلف درونی طی دهه پنجاه نیز دیدند. جریانی که از اعتقادات ملت پیشتیبانی میکرد و به مردم هویت داده و با آن پیوند میخورد، جریان مکتبی و مسلمان بود که از بسیاری از آفات اپوزسیون بودن و زیست خارج کشور نیز مصون ماند. ولی آن وضعیت اکنون وجود ندارد».
این فعال رسانهای با تاکید بر اینکه کسانی که اکنون اپوزیسیون شدند، علیه باورهای مردمی در داخل بهنوعی قیام کردند، افزود: «افرادی مانند گنجی و عبدالکریم سروش که به نفی مسائلی اساسی مانند وحی و امام زمان پرداختند و در آنها خدشه وارد کردند، مانند کسانی مثل مسیح علینژاد که در حجاب و اعتقادات مردم درباره پوشش انقلت آوردند، به مرور از جامعه گسیخته میشوند. اینها در توهمات خود غوطهور میشوند و این اوهام آنها را به نقطه غیرقابل برگشت سوق میدهد. عدم پیوند آنها با جامعه ایرانی و مردم ایران، بهنوعی غرور شخصی منتهی میشود. این اوهام نوعی نفرت ایجاد میکند که باعث میشود فرد به مجازات مردم بیتفاوت نیز راضی شود».
این پژوهشگر حوزه تاریخ معاصر با اذعان به این نکته که برخی از جمله مسیح علینژاد و چهرههای جوانتر مخالف نظام از مسائلی مانند برخورد آمریکا با ایران و تحریم استقبال کرده و رسما و علنا پس از دیدار با مقامات آمریکایی از آنها پول دریافت کرده یا استخدام میشوند، تصریح کرد: «مدتی قبل شاهد آن بودید که گروهی به ترامپ نامه نوشتند و خواستند تا ایران که کشورشان است را تحریم کرده و به مردم فشار آورند. پیش از این نیز گروه مشابهی با اعضای بعضا یکسان، طی نامه به بوش و اوباما درخواست تحریم و حتی حمله نظامی به ایران را داشتند. اینها همگی نماد این نوع جداافتادگی و نفرت است. فشارهای اقتصادی تحریمها که اخیرا بر مردم تشدید شده، عمدتا با توصیه همین گروههای به اصطلاح ضد نظام و اپوزیسیون اجرا شده است».
قبح حمایت مالی بیگانه در اپوزیسیون ریخته است
این پژوهشگر و محقق با بیان اینکه بسیاری از فعالان خارج کشور چون زندگی پر زرق و برق و رفاه موجود در آن سوی آبها را میبینند، حاضر میشوند برای کسب آن رفاه و حفظ خود در خارج کشور، به هر کاری تن دهند، اظهار کرد: «کسانی که حاضر میشوند با سرویسهای بیگانه کار کنند، معمولا بهنوعی به این سبک کار عادت میکنند؛ برای مثال معاون فرهنگی وزارت ارشاد دور دوم دولت اصلاحات در ابتدا در مخالفت با نظام از کشور خارج شد، ابتدا در بی بی سی تحت نظارت دستگاههای اطلاعاتی بریتانیا قرار گرفت و اکنون نیز در شبکه ایراناینترنشنال رسما برای عربستان سعودی کار میکند. این سیر قهقرایی همچنان برای فردی چون او که به درجهای از رفاه و سبک زندگی پرخرج آنهم در کشورهای گرانقیمت تن داده، عادی است و روحالله زم نیز احتمالا در میانه راه درگیر چنین مسئلهای شد».
سلیمی نمین با اشاره بهاینکه قبح و شرم ناشی از همکاری با بیگانگان در اپوزیسیون نسل جدید ریخته است٫ بیان کرد: «اداره یک زندگی مرفه در خارج این مرزها بهنوعی فکر را زایل کرده و استقلال طرف را از بین میبرد. چنین چیزی در گذشته وجود نداشت. مثلا چه ما دانشجویان مسلمان و چه فعالان سیاسی خارج کشور پیش از انقلاب، معمولا تلاش میکردند که سطح زندگی خود را در خارج پایینتر از آن حدی نگهدارند که در ایران رفاه داشتند. این امر آن بیگانگی و حس منفی احتمالی مردم درباره کسانی که خارج از ایران زندگی کرده و غرق در رفاه هستند را تعدیل میکرد. اینکه خانم علینژاد برای خود در آمریکا یک کاخ میخرد، نماد فروریختن یک مجموعه از ارزشها و قبحها در میان مخالفان نظام است، حال که همه میدانند این میزان ثروت فقط با وطنفروشی بهدست خواهد آمد».
عباس سلیمی نمین با اذغان به این بحث که ممکن است این امکانات مادی از سوی هر کشوری فراهم شود و افراد سست عنصری از این قبیل ممکن است برای خود دستگاههای اطلاعاتی ایران نیز کار کنند و یا همقطاران خود را به راحتی بفروشند، تصریح کرد: «افراد پوچ و بیدانش و بیارزشی مانند روحالله زم نیز از همین قبیل هستند و من با همین چهارچوب آنها را تحلیل میکنم. او چه خود به ایران آمده باشد و همکاری کرده باشد و چه دوستانش او را فروخته باشند، در همین ابعاد قابل بررسی و تحلیل است. او هم میتوانسته برای یک سرویس اطلاعاتی یا همزمان برای چند سرویس کار کند و به اهداف مادی و شخصی خود (چه مالی و چه از نظر هویت و اعتباری) برسد. لیکن باید توجه داشت که هر فعال سیاسی و هر رسانهای میتواند در این گرداب بیفتد و وقتی روزنامه یا سایتی در ایام انتخابات برخلاف نظر خود تیتر فروشی میکند، در آینده نیز این امکان برای او وجود دارد که خودش را به سرویسهای اطلاعاتی مختلف دنیا بفروشد، اما باید بدانند که هیچ سرویسی همیشه سرویس نخواهد داد!»
وی در پایان تصریح کرد: «اینکه زم قبل از وقایع دیماه96 بیشتر علیه یک بخش از حکومت فعالیت میکرد و بعدها کل نظام را هدف قرار داد یا برای یک کاندیدا قبل از این رویدادها به طور غیرمستقیم تبلیغ میکرد، نشان از این دارد که افرادی مثل او اساسا سفارشی کار میکنند».