راز موفقیت چیست؟
برای رسیدن به موفقیت بایدبه راز موفقیت رسید . یکی از رازهای موفقیت شناسایی باورهای نادرست است. شناسایی باروهای محدود کننده و سپس اصلاح و ترمیم و بازسازی آنها می تواند مهمترین اقدام برای شروع ذهن ثروت ساز باشد . پس از انجام این کارها باید مراقب ورودی های ذهن باشیم و آن را همواره کنترل کنیم تا باورهای منفی تازه ای وارد ذهن نشود و یا ما را از ادامه مسیر ثروت و موفقیت باز ندارد .در این صورت می توانیم به فردای روشن و آفتابی زندگی خود امیدوار باشیم .
ارتباط انسان با جهان بیرون از طریق حواس چندگانه او صورت می گیرد . اگر ما بتوانیم بر حواس چندگانه کنترل داشته باشیم بخش زیادی از ماجرا حل شده است . اتفاق هایی که در زندگی ما رخ می دهد ناشی از نوع ارتباط ما با جهان بیرونی است .
ما از طریق دیدن ، خواندن ، شنیدن ، حرف زدن ، لمس کردن با جهان ارتباط برقرار می گنیم و از طریق گفت و گو های ذهنی آنها را پردازش می کنیم . ما وقتی همسایه روبرویی را می بینیم که هفت صبح ، خندان و شادمان سوار بر اتومبیل بنز شیکی از خانه خارج شده ، با دیدن این صحنه ، اطلاعاتی را کسب می کنیم. اما این اطلاعات خام از طریق ذهن پردازش می شود و به نتیجه ای می رسد که می تواند در سرنوشت ما موثر باشد.
بنابراین اولین گام برای این که بتوانیم با دنیای ثروت و موفقیت ارتباط برقرار کنیم کسب اطلاعات اولیه از طریق حواس چندگانه است. آدم های موفق کسانی اند که ذهن خود را درگیر پردازش اطلاعاتی نمی کنند که تاثیری در روند زندگی آنها ندارد . شاید روزانه در جهان هزاران خبر نامبارک وجود داشته باشد . آیا ضرورت دارد که شما نیز از آنها با خبر باشید؟ پس چرا برخی از افراد هر روز ساعت های پای خبر شبکه های مختلف تلویزیونی و شبکه های اجتماعی می نشینند و تحلیلی همه خبرها را دقیق گوش می دهند . آیا این گوش دادن و دیدن هزینه ندارد ؟ آیا موجب نمی وشد تا ذهن شما آرامش خود را از دست بدهد و در هیاهوی اخبار منفی دنیا نا آرام شود.
کسانی که امروز در زمینه های مالی موفق اند زندگی متفاوت تری نسبت به اغلب آدم ها دارند . آیا هیچ وقت این سوال را از خود پرسیدید که چه کسانی بیشتر تلویزیون نگاه می کنند. به اعتقاد مردم بیشترین بیننده تلویزیون افراد فقیرند که با تهیدستی و فقر کنار آمدند و هیچ برنامه ای برای رشد مالی خود ندارند. از این رو بی هدف و بی برنامه شبکه های تلویزیونی را زیر و رو می کنند و شب را به روز و روز را به شب می رسانند. کسی که فعالیت اقتصادی انجام می دهد اصلا فرصت نگاه کردن ندارد و اجازه نمی دهد که کسی دیگر برای او تصمیم گیری و یا تصمیم سازی انجام دهد .
چه کسانی وقت زیادی را برای شبکه های اجتماعی می گذارند ؟ پاسخ روشن است. کسانی که هیچ برنامه ای برای زندگی خود ندارد. اگر شما کسب و کاری دارید بی تردید همواره به فکر سر و سامان دادن به آن هستید . حتما می گویید برخی از افراد از این فضا برای کسب درآمد استفاده می کنند پس لازم است وقت زیادی برای این کار بگذارد . پاسخ منفی است . مثل این که بگویید مدیر عامل شرکت فلان برای فروش کالای خود از فضای محیطی و بیلبوردی استفاده می کند. آیا به نظر شما مدیر عامل هر روز بیلبوردهای شهر را نگاه می کند تا ببیند دیگران چه کار کردند. شما می توانید از این فضا به نفع خود استفاده کنید. اما لازم نیست همه پست ها را بخوانید و به همه پیج ها سر بزنید. اگر کمی حرفه ای تر نگاه کنیم شما باید ایده بدهید و یک نفر اپراتور کارهای شما را در فضای شبکه های مجازی مدیریت کند. اما آمارها نشان می دهد که میزان استفاده مردم ایران از فضای شبکه های اجتماعی خیلی ببیشتر از کشورهای پیشرفته است . دلیل آن هم روشن است . در آن کشورها هر کس دنبال کار خود است . و نمی تواند زمان زیادی را صرف وبگردی کند.به نظر شما کارآفرین های موفق ایرانی چند دقیقه در روز در فضا شبکه های مجازی حضور دارند . شاید این عدد بسیار کم باشد و حتی گاهی به 5 دقیقه هم نرسد . برای این که شما ثروتمند شوید باید باورهای خود را اصلاح کنید . و یکی از چیزهایی زمینههای باور منفی را در شما شکل می دهد رسانه ها هستند . برای این که اخبار همه رسانه های دنیا بر محور جنگ و قحطی و تهدید و فشار و بیماری و اعتراض و اعتصاب و خونریزی می گردد. اگر شما به دنبال بیکاری و بیچارگی و تهیدستی و بیماری و فقیری هستید می توانید رسانه ها را شبانه روز در آغوش بگیرید . وقتی به اخبار امروز مراجعه می کنید و ذهن شما پر از مطالب سراسر منفی می شود نمی توان انتظار داشت که شما با نگاه خوشبینانه کسب و کارتان را راه بیندارزید و به فکر کسب موفقیت و ثروت باشید
یکی از دوستانم تعریف می کرد که مدت هاست به پسرم می گویم چرا دنبال کاری نیستی و صبح تا شب در شبکه های اجتماعی می گردی . پسر در جواب می گوید : مگر نمی دانی که بیکاری است. کاری وجود ندارد . همه شرکت ها در حال تعطیل شدن هستند . همه نیروهای شان را اخراج می کنند . با این وضعیت نابسامان اقتصادی کسی نمی تواند وارد بازار کار شود . این یک باور محدود کننده است که نمی گذارد فرد به موفقیت برسد.