ایران با توافق آمریکا و طالبان چگونه باید برخورد کند؟
نوذر شفیعی، کارشناس مسائل افغانستان بر این اعتقاد است که راهبرد منطقی جمهوری اسلامی ایران نسبت به کلیت مسائل افغانستان باید بر اساس حمایت از هر گونه توافقی باشد که شهروندان افغان آن را بپذیرند. در سطح دوم نگاه ایران به افغانستان باید «توسعهمحور» باشد. بدین معنی که ایران ثبات در این کشور را در راستای منافع ملی خود ارزیابی میکند و بی ثباتی در این کشور را به زیان امنیت ملی خود میداند.
شفیعی، در گفت و گو با انتخاب، با بیان اینکه میان آمریکا و طالبان پیرامون عدم انتشار هرگونه جزئیات مذاکرات تا زمان حصول نتیجه نهایی توافق شده، تاکید کرد: «مهمترین دلیل آغاز مذاکره میان دو طرف مبهم بودن آینده جنگ در افغانستان بود. طالبان و آمریکا هیچ چشمانداز روشنی از آینده تداوم بحران و جنگ متصور نبودند. زمانی دو نیروی درگیر، چشماندازی از آینده نداشته باشند، ناچار به نرمش در مواضع و تن دادن به مصالحه خواهند شد. بر همین مبنا میتوان مصالحه میان آمریکا و طالبان را به عنوان توافقی حداقلی در نظر گرفت. مذاکرات در مقطع کنونی به نظر میرسد جدی است اما با توجه به مسائل پیشرو احتمالا امری دشوار خواهد بود.»
کابل نگران از توافق واشنگتن – طالبان
این کارشناس مسائل شبه قاره، در ارتباط با مواضع حکومت مرکزی افغانستان نسبت به مذاکرات میان آمریکا و طالبان تاکید کرد: «دولت، به یقین با حل مساله جنگ در افغانستان از طریق مذاکره موافق است اما اینکه این مذاکره بین چه کسی و درباره چه چیزی باشد، مسالهای مهم برای کابل است. دولت افغانستان از اینکه آمریکاییها بهطور یکجانبه با مذاکرات طالبان مذاکره میکنند و بیش از انتقال خواستههای مردم افغانستان، خواستهها و نگرانیها خود را مطرح میکنند، ناراضی هستند. در ابتدا کابل این مذاکرات را قبول نداشت اما بعد از اعلام آمریکا به دولت افغانستان، مبنی بر اینکه بعد از حصول توافق نهایی، دولت نیز به عنوان یکی از طرفین اصلی وارد روند گفتوگوها خواهد شد، اندکی از نارضایتیها کم شد. در واقع، وعده آمریکا به کابل گفتوگوی «بینالافغانی» بود اما واقعیت این است که آمریکاییها در مذاکره با طالبان، بازی پیچیدهای را آغاز کردهاند که دولت افغانستان از آن کنار گذاشته شده است.»
نیاز توافق آمریکا- طالبان به پذیرش داخلی منطقهای و بینالمللی
نوذر شفیعی در ارتباط با چشمانداز احتمالی مذاکرات نیز بر این باور است که تا زمانی که کابل در مذاکرات شرکت نکند، مواضع خود را نگوید و سایر گروههای سیاسی نیز در توافق دخیل نباشند، مذاکره طالبانی – آمریکایی نتیجه و برآیندی خاص به همراه نخواهند داشت. هر تصمیمی در توافق میان دو طرف گرفته شود، مساله امکان پیادهسازی آن در داخل کشور است. تعداد بازیگران درگیر در بحران افغانستان به اندازهای زیاد است که صحنه بازی و معادلات را بسیار پیچیده کرده و رسیدن به توافق میان دو بازیگر یعنی آمریکا و طالبان که پایگاه چندانی در میان شهروندان افغان ندارند، نمیتوان هیچگونه موضوعیت و مقبولیتی داشته باشد.
وی افزود: «اگر توافقات میان دو طرف فقط محدود به دوطرف باشد و میان خود آنها اجرایی شود، در عرصه میدانی ممکن خواهد بود. تنها در صورتی که توافق میان طالبان با آمریکا در سه سطح داخلی، منطقهای و بینالمللی مورد تایید قرار گیرد، نتیجه بخش خواهد بود. در ابتدا باید منافع گروههای داخلی از جامعه مدنی تا اقوام مختلف تامین شود. در سطح دوم، رضایت قدرتهای منطقهای علیالخصوص پاکستان باید جلب شود. در سطح پایانی نیز ضروری است که توافق مقبول جامعه بینالمللی نیز باشد. انطباق این سه سطح برای موفقیت توافق بسیار ضروری است.
ضرورت حمایت تهران از توافق منجر به ثبات در افغانستان
این کارشناس مسائل شبه قاره در ارتباط با راهبرد مناسب برای ایران در مواجهه با مذاکرات و توافق آمریکا و طالبان معتقد است، راهبرد منطقی جمهوری اسلامی ایران نسبت به کلیت مسائل افغانستان باید بر اساس حمایت از هر گونه توافقی باشد که شهروندان افغان آن را بپذیرند. در سطح دوم نگاه ایران به افغانستان باید «توسعهمحور» باشد. بدین معنی که ایران ثبات در این کشور را در راستای منافع ملی خود ارزیابی میکند و بی ثباتی در این کشور را به زیان امنیت ملی خود میداند. بنابراین، برای ایران مساله نباید این باشد که توافق توسط چه بازیگرانی انجام میگیرد بلکه مساله مهم برای ایران پذیرش توافق از سوی مردم و منجر شدن آن به ثبات در این کشور باشد.