بازخوانی یادداشت علی تجویدی درباره حسینعلی ملاح
حسینعلی ملاح در ردیف مردان تاثیرگذار سده اخیر در موسیقی ایران قرار میگیرد؛ به بهانه سالروز درگذشت این موسیقیدان جریان ساز، به بازخوانی یادداشتی از علی تجویدی درباره حسینعلی ملاح میپردازیم.
به گزارش ایلنا، علی تجویدی در این یادداشت که یک ماه پس از درگذشت حسینعلی ملاح در سال 1371 در شماره 29 مجله “کلک” منتشر شد، آورده است:
درگذشت استاد حسینعلی ملاّح هنرمند ارزنده و محقق گرانقدر که عمری در اعتلای فرهنگ موسیقی ایرانی کوشید و در این زمینه آثاری ارزشمند به جامعهی ادب و هنر ارائه داد، ضایعهای بسیار دردناکی میباشد. زندهیاد حسینعلی ملاّح در سال ۱۳۰۰ شمسی در بندر گز متولد شد.
پدر او شادروان «آقا بزرگ ملاّح» از کارمندان صدیق و عالیرتبهء وزارت کشور بود و مادرش خدیجه ملقب به «افضل وزیری» ، بانویی فاضله بود و در مدرک تحصیلی او قید شده بود: «مقام عربیتش به ادبیّت رسیده».
حسینعلی ملاّح از بدو طفولیت استعداد خود را در زمینهی هنر موسیقی و نقاشی بروز داد. در کودکی فیلمهای صامت چارلی چاپلین را بنا به ذوق و ابتکار خود نقاشی میکرد و با منعکس ساختن تصاویر بهوسیلهء نور چراغ بر روی دیوار اتاق خود، همسایگان را سرگرم میساخت. ملاّح تحصیلات ابتدایی و سهسالهء اول متوسطه را بهعلت شغل پدر در شهرهای مختلف گذراند و دورهی دوم متوسطه را در «هنرستان موسیقی ملّی» ادامه داد و فارغالتحصیل گردید.
استاد «حسنعلی خان وزیری» نقاش معروف و از شاگردان طراز اول کمالالملک و استاد «علینقلی خان وزیری» که به حق باید او را پدر موسیقی علمی قرن اخیر ایران دانست، داییهای آقای ملاّح بودند. شادروان حسینعلی ملاّح در دامان چنین خانوادهی فاضل و هنرمندی پرورش یافت.
حسینعلی خان وزیری چون دید که خواهرزادهاش در رشتهی نقاشی صاحب استعدادی سرشار است به او پیشنهاد کرد تا هنر نقاشی را بهعنوان حرفهی اصلی خود انتخاب کند ولی ملاّح جوان هر وقت صدای ساز دائی دیگرش علینقی خان را میشنید از خود بیخود میشد و احساس میکرد، نسبت به هنر موسیقی گرایش بیشتری دارد. از اینرو ویولونی تهیه کرد و مبانی موسیقی و روش نوازندگی با ویولون را تحت نظر استاد علینقی خان آموخت و بعدها نزد استاد ابو الحسن صبا با جدیّت تمام به تکمیل هنر نوازندگی ویولون پرداخت.
او برای بالا بردن سطح تکنیک نوازندگی خود سالها براساس روشهای غربی تمرین کرد و موفق شد بهعنوان نوازندهی اول ویولون در ارکستر «انجمن موسیقی ملی» که زیر نظر استاد زندهیاد «روح اللّه خالقی» اداره میشد همکاری کند و مدتها سولیست برنامههای رادیوئی بود و آواز هنرمندانی نظیر شادورانان «غلامحسین بنان» و «عبدالعلی وزیری» را همراهی میکرد.
استاد حسینعلی ملاّح در نوازندگی ویولون از تکنیک بسیار خوبی برخوردار و صاحب سبکی خاص و دلپذیر بود. بعدها به سهتار علاقهمند شد و در سالهای پایانی عمر، بیشتر با این ساز به راز و نیاز میپرداخت. در نواختن سهتار هم شیوهای بس دلپذیر داشت و ضمن اجرای آوازها و قطعات ضربی از آکوردهای متناسب با موسیقی ایرانی بهره میبرد، بهطوری که شنوندهی ساز خود را شدیدا تحت تأثیر قرار میداد. علاوه بر اینها او عاشق مطالعه و نوشتن دربارهء آثار فرهنگی و هنری ایران و سایر نقاط جهان بود.
اولین اثر خود را در بیست سالگی بهنام «مشتزن» نوشت و با هزینهی شخصی آن را چاپ و منتشر کرد. پس از مطالعات لازم و بهدست آوردن پختگی کافی مقالات بسیار ارزندهای نگاشت که بیشتر در مجلات موسیقی، مروارید، جهان نو و هنر و مردم بهچاپ رسیده. حسینعلی ملاّح ابتدا با «بدرآفاق وزیری» دختر استاد علینقی وزیری ازدواج کرد.
بدرآفاق وزیری که تحصیلات عالی و علمی و هنری را در اروپا تمام کرده بود، در زندگی ادبی و هنری روانشاد ملاّح تأثیر عمیق بهجای گذاشت و باید اذعان کرد که قسمت مهمی از ترقیات علمی و هنری حسینعلی ملاّح مرهون شخصیت این زن هنرمند و فاضل بوده است. این بانوی دانشمند بهدنبال یک کسالت طولانی درگذشت.
ملاّح پس از فوت همسر خود با بانو «گیتیآرا ملاّح» پیوند زندگی برقرار کرد.
حسینعلی عاشقانه به همسر تازهاش علاقهمند بود، متقابلا گیتی هم او را به سرحدّ پرستش دوست میداشت و در سایهی آرامش فکری که در کنار این همسر مهربان بهدست آورد، موفق به نوشتن کتابهایی در زمینهء موسیقی گردید که بهخصوص از جهت حسن انتخاب موضوع بهراستی کمسابقه و شاید بیسابقه بوده است، مانند کتابهای حافظ و موسیقی، منوچهری دامغانی و موسیقی. او سالها با «هنرستان عالی موسیقی ملی» و «انجمن موسیقی ملّی» و «دانشکدهی هنرهای زیبا» و «وزارت فرهنگ و هنر» همکاری داشت و مدتها عضو «شواری موسیقی رادیو» بود.
شادروان استاد حسینعلی ملاّح دارای صفاتی برجسته و ملکوتی و فوق العاده حساس و مهربان بود. همواره در خانهاش که ذوق و هنر در آن موج میزد به روی دوستان دانشمند و هنرمندش باز بود. این محقق گرانمایه و هنرمند باارزش سرانجام به دنبال یک کسالت چندماهه در ساعت هشت شب ۲۷ تیرماه ۱۳۷۱ دیده از جهان فرو بست و عالم هنر و ادب ایران و دل دوستان خود را داغ دار کرد. روانش شاد و نام و یادش گرامی باد.