بولتون دنبال کاری است کارستان

    کد خبر :547170

ایران و آمریکا روزهای پیچیده‌ای را می‌گذرانند. روزهایی که طرفین زیادی در تلاش هستند تا از شدت تنش بکاهند. اگرچه سخن از میانجیگری بسیار است اما هنوز دو طرف اصلی معادله، پای هیچ میز مذاکره‌ای ننشسته‌اند و فراتر از آن، صحبت از برخی نگرانی‌های منطقه‌ای و بالاگرفتن تنش هم هست.

به گزارش بازتاب، شرق نوشت: با کوروش احمدی، کارشناس سابق وزارت خارجه و دیپلماتی که سال‌ها در دفتر ایران در نیویورک کار کرده است، به آنچه این روزها بین ایران و آمریکا می‌گذرد، پرداختیم. او معتقد است زمینه‌های تنش آینده متفاوت است و می‌تواند با توجه به ازسرگیری احتمالی غنی‌سازی افزایش یابد.

ایران و آمریکا شرایط پیچیده‌ای پیدا کرده‌اند، در سؤال اول پرسش این است که اساسا اختلاف‌نظر‌های گزارش‌شده بین جان بولتون و پمپئو را چقدر جدی می‌دانید و نهایتا کفه ترازو به سمت کدامشان سنگینی خواهد کرد؟

به‌طورکلی در بسیاری موارد در تاریخ معاصر آمریکا وزیر خارجه و مشاور امنیت ملی آب‌شان در یک جوی نرفته است. حوزه کار آنها هم‌پوشانی بسیار زیادی دارد و بنابراین میل به اصطکاک فراوان است. دعوای اصلی نیز بر سر کنترل روند تصمیم‌گیری در سیاست خارجی است. اگر مشاور امنیت ملی که باید عمدتا هماهنگ‌کننده بین نهادهای مختلف باشد، بخواهد خود اعمال‌نظر کند، (مانند بولتون) اختلاف اوج می‌گیرد. در‌این‌باره نمونه سایرس ونس (وزیر امور خارجه آمریکا در دوره رئیس‌جمهور جیمی کارتر) و برژینسکی (مشاور امنیت ملی در دولت جیمی کارتر) در ذهن بسیاری از ما ایرانیان حک شده است. از این امر کلی که بگذریم شواهدی وجود دارد که حاکی از هماهنگی بیشتر پمپئو با ترامپ و تندروتر و عجول‌تربودن بولتون در مورد ایران است. سابقه بولتون در زمینه ایران روشن است. از تمرکز بیمارگونه او بر ایران در نزدیک به 20 سال گذشته، ازجمله رابطه او با منافقین تا صحبت از «تغییر رژیم» و بمباران ایران، ذهن او را بیمار کرده است. در مقابل، پمپئو یک مسیحی تبشیری (اوانجلیک) و محافظه‌کار تندرو است که از این موضع نظرات افراطی درباره ایران پیدا کرده است. بیشتر به نظر می‌رسد که پمپئو و برایان هوک، رئیس اداره اقدام ایران در وزارت خارجه آمریکا، به‌عنوان وفاداران به ترامپ بیشتر متمرکز بر تأمین نظر او یعنی مذاکره با ایران و اعمال تغییراتی در برجام و تعدیلاتی در سیاست منطقه‌ای ایران هستند. البته آن 12 شرط پمپئو را نیز بیشتر باید مواضع مذاکراتی به‌شمار آورد تا امری قطعی (فراموش نکنیم که دکتر ظریف نیز متقابلا 25 شرط برای آمریکا مطرح کرد). درحالی‌که به نظر می‌رسد بولتون نگران است که هرگونه مذاکره‌ای زهر موجود در روابط را بگیرد، سیر امنیتی‌سازی ایران را کند و وضعیتی مثل رابطه آمریکا و کره‌شمالی ایجاد کند. او که برخلاف پمپئو جاه‌طلبی رئیس‌جمهور‌شدن ندارد، احتیاط را هم ضروری نمی‌داند و مصر است که در خاتمه دوره کاری‌اش به تصور خودش کاری بکند کارستان. یکی از کارهای او تعطیل یا به حداقل رساندن نشست‌های کمیته مقامات اصلی امنیت ملی است؛ با این هدف که خود دست بالا را داشته باشد. جلسات صبحانه دو بار در هفته او با پمپئو و شاناهان و توییت‌ها و بیانیه‌های او، ازجمله بیانیه 5 می ‌درباره اعزام ناو لینکلن، با موقعیت پمپئو به‌عنوان وزیر خارجه که باید به کنگره پاسخ‌گو باشد، منافات دارد.

بعد از تأیید و تکذیب‌های زیاد بالاخره پنتاگون تصمیم گرفت هزارو 500 نیرو به منطقه اعزام کند، به نظر می‌رسد این تعداد نیرو به نسبت نیروی موجود آمریکا در منطقه چندان زیاد نیست، شما هم بر این اعتقاد هستید؟ چرا بالاخره دست به اعزام نیرو زدند؟

رسما مدعی‌اند که این هزارو 500 نیرو عمدتا برای پشتیبانی امکانات موجود در منطقه است. اعلام این خبر به موازات ادعای پنتاگون در نسبت‌دادن حمله به چهار کشتی در فجیره به ایران بود. در این چارچوب، ورود تعبیر «بازدارندگی» به ادبیات نظامی و دیپلماتیک آمریکا نیز قابل‌توجه است. آنها مدعی‌اند که ایران منافع آمریکا و متحدان آمریکا در منطقه را تهدید می‌کند و از این نظر قصد بازدارندگی دارند. ظاهرا استراتژی ترامپ فرصت‌دادن به تحریم‌ها برای اثرکردن و در این فاصله بازداشتن ایران از دست‌زدن به اقدام است. این یعنی اینکه آمریکا قصد اقدام نظامی علیه ایران ندارد و بنابراین نیازی به اعزام نیروی بیشتر نیست.

ماجرای قراردادهای فروش سلاح بعد از این تصمیم پررنگ شد، ترامپ در اولین سفر خود نیز قرارداد سلاح با عربستان را امضا کرد، الان وضعیت تسلیحاتی منطقه چگونه است؟ اساسا هدف از شوی یک ماه اخیر، این موضوع بود؟

اعلام فروش حدود هشت میلیارد دلار سلاح به عربستان و امارات نیز در چارچوب نسبت‌دادن حمله در فجیره به ایران، اعلام اعزام هزارو 500 نیرو و قضیه «بازدارندگی» مطرح شد. ترامپ اعلام کرد که بر اساس مجوزی در کنگره و تحت شرایط اضطراری نیازی به تصویب فروش جدید سلاح ازسوی کنگره نیز نمی‌بیند. شاید بیشتر بتوان گفت که این نیز یکی از استفاده‌های شوی جنجالی سه هفته گذشته ازسوی ترامپ بود.

آقای ظریف می‌گوید در شرایط فعلی با وزیر خارجه آمریکا تماس نخواهد گرفت، یا به تماس آنها جواب نمی‌دهد، با این حال خبر تماس ایشان با سناتور فینیستاین و تلاش سناتور برای تماس با ظریف منتشر شد، با این شرایط این تماس‌ها چه جایگاهی دارند و چه هدفی را دنبال می‌کنند؟

طبعا در چارچوب مواضع نظام مبنی‌بر عدم مذاکره با آمریکا، آقای ظریف نیر با دولت آمریکا تماس نمی‌گیرد. اما تماس با یک عضو کنگره نه در حکم تماس با دولت آمریکا است و نه در حکم مذاکره. این بسیار مطلوب است که ما بتوانیم با جهات مختلف در جامعه و سیاست آمریکا در تماس باشیم، نظرات واقعی خود را منعکس کنیم، با آنها مشورت کنیم و بکوشیم بر تصمیمات آنها اثر بگذاریم؛ با علم به اینکه وزارت خارجه آمریکا نیز در جریان گفت‌وگوها قرار خواهد گرفت. ضمن اینکه دولت نمی‌تواند مانع ملاقات یک عضو کنگره با یک مقام خارجی شود و الزامی نیز برای گزارش‌دادن به دولت ندارد. ضمن اینکه تقریبا همیشه در 40 سال اخیر، مجوز لازم برای وزیر خارجه و نماینده ایران در سازمان ملل به‌منظور تماس با اعضای کنگره وجود داشته است.

برخی نگران درگیری‌های کوچک و احتمالی بین نیروهای ایران و آمریکا در خلیج‌فارس یا کشورهایی مثل عراق و سوریه که نیروهای ایران حضور دارند، هستند. با شرایط جدید، این نگرانی‌ را چقدر جدی می‌دانید؟

قطعا این یکی از نگرانی‌های جدی است. به‌هر‌حال در مناطق عملیاتی همیشه امکان برخورد تصادفی و اشتباه و مانند اینها وجود دارد. (مانند قضیه منتهی به دستگیری تعدادی نظامی آمریکایی در خلیج‌فارس در سال 1395) و همیشه در مناطق عملیاتی نیز طرفین یا طرف‌ها تدابیری برای جلوگیری از برخوردی ناخواسته به‌ویژه بالاگرفتن چنین برخوردی و تبدیل آن به یک جنگ تمام‌عیار اتخاذ می‌کنند. امیدوارم چنین ترتیباتی بین مسئولان ما و طرف مقابل وجود داشته باشد.

دورنمای سطح تنش موجود را چگونه می‌بینید؟ روند نزولی خواهد داشت یا صعودی؟

همان‌طور که گفتم، ظاهرا اکنون استراتژی آمریکا این است که «فشار حداکثری» را اعمال کند و منتظر نتایج آن بماند. تاکتیک مکمل این استراتژی ظاهرا چیزی است که اسم آن را «بازدارندگی» گذاشته‌اند. یعنی مانع شوند که ایران در قبال «فشار حداکثری» دست به اقدامی علیه منافع آمریکا در منطقه بزند. حال سؤال این است که آیا ایران می‌تواند دست روی دست بگذارد و اجازه اعمال فشار حداکثری را به‌طور نامحدود بدهد؟ سؤال دیگر درباره از سرگیری احتمالی غنی‌سازی است. اینکه پاسخ تیم ترامپ به این اقدام ایران چه خواهد بود نیز بسیار مهم است؛ چراکه غنی‌سازی خارج از محدوده برجام یعنی کاهش به‌اصطلاح «زمان گریز هسته‌ای یک ساله» که دولت اوباما مدعی بود که از طریق برجام اعمال کرده است. در این صورت ترامپ هم دستاورد اوباما را از دست داده و هم چیزی به دست نیاورده و به این دلیل در سیاست داخلی آمریکا تحت فشار قرار خواهد گرفت. بسته به نوع واکنش ترامپ، اینها عواملی است که می‌تواند به شکلی تئوری، زمینه‌ساز تنشی جدید در آینده شود.

0
نظرات
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد نظرات حاوی الفاظ و ادبیات نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد

دیدگاهتان را بنویسید