استقبال منتقدان کن از فانوس دریایی
منتقد ایندیوایر فیلم “فانوس دریایی” را “یک فیلم آکوامنی بهتر از آکوامن” توصیف میکند.
استقبال منتقدین آمریکایی از “فانوس دریایی” (The Lighthouse) تازهترین اثر “رابرت اگرز” پس از “ساحره” (The Witch) غافلگیرککنده نبود. اما روز یکشنبه مخاطبین بینالمللی نیز برای دیدن فیلمی که مدعی کسب جایزه است چندین ساعت صف بستند.
“رابرت پتینسون” و “ویلم دافو” در فیلمی کلاستروفوبیایی که از آثار “هرمان ملویل” الهام گرفته شده و با دوربین ۳۵ میلیمتری و ریشیوی آکادمی فیلمبرداری شده، با اگرز گام به گام پیش رفتهاند. این پروژه که در “نووا اسکوشا“ی کانادا فیلمبرداری شده میتواند یکی دیگر از محصولات پرمخطاب استودیوی A24 باشد.
“فانوس دریایی” را اثری ترکیبی توصیف کرهاند و به همین علت بخش “دو هفته کاراگردان” کن برای نمایش آن انتخاب شده چرا که این بخش سکوی پرتاب فیلمهای مستقل دیگری مانند “پروژهی فلوریدا” و بسیاری دیگر بوده است. این فیلم نه یک اثر کامل در ژانر وحشت با عناصر مرسوم است و نه یک درام عمیقاً تأملبرانگیز، بلکه تمرکز بر بازیهای تأثیرگذار و میزانسن تاریخی درخشان در بالاتری سطح است. بنابراین این احتمال وجود دارد که جزئیات تاریخی و نمایشهای بینقص بازیگران توجه اعضای آکادمی اسکار را جلب کند.
هم پتینسون که عملکردش با هر فیلم به سطح بالاتری ارتقاء پیدا میکند و هم “ویلم دافو“ی کهنهکار که این روزها کارش روی غلتک افتاده، در فیلمی که دیالوگهایش از “موبی دیک” ملویل الهام گرفته شده، درخشان ظاهر میشوند. هر دو بازیگر به همکاری با کارگردانان آثار هنری علاقهمندند و به همین دلیل است که اغلب عازم کن میشود. دافو امسال فیلم دیگری به نام “توماسو” (Tommaso) به کارگردانی “آبل فرارا” را نیز در کن دارد. او علاوه بر این در فیلم برندهی نخل طلای “از ته دل وحشی” (Wild at Heart) “دیوید لینچ” هم نقش بازی کرده و برای “سایهی یک خونآشام” و “پروژهی فلوریدا” نامزد اسکار شده است.
پتینسون امسال برای پنجمین بار به کن آمده. او پیش از این با “کازماپلیس” (Cosmopolis)، “نقشههای ستارگان سینما” (Maps to the Stars) به کارگردانی “دیوید کراننبرگ“، “ولگرد” (The Rover) ساختهی “دیوید میشد” و “اوقات خوش” (Good Time) برادران سفدی راهی کن شده بود. او که در “هتل دو کپ” با “کوئنتین تارانتینو” گفتگویی کوتاه کرد در مورد احتمال حضورش در فیلم “بتمن” به کارگردانی “مت ریوز” لبخندزنان گفت: “تنها به سؤالاتی که در مورد “فانوس دریایی” باشند پاسخ میدهم.”
در فیلم “فانوس دریایی” دو غریبه در جزیرهای پرصخره روزگار میگذرانند؛ نگهبان سالخوردهتر فانوس دریایی به همکار جدیدش میتوپد که تنها دلخوشیاش در لحظههای فراغت از بیل زدن و حمل کمر-شکن ذغال و انباشتن آن، و رهایی از مرغان دریایی مزاحم، خودارضایی با خیال یک پری دریایی فریبنده است. کارفرمای او نیز از طرف دیگر، دلبستگی شدیدی به فانوس دریایی و ارواح سرگردانش دارد. اگرز در جلسهی پرسش و پاسخ فیلم اعتراف میکند که تنها راهی که میشد این فیلم را به سرانجام رساند برگزاری جلسات تمرین سخت به مدت یک هفته و فراگرفتن لهجههای تاریخی و رو در رو شدن بازیگران با یکدیگر برای ادای دیالوگهای غیرمصطلح و بازیهای فیزیکی بوده است.
اگرز میگوید: “برنامهریزی زیادی میطلبید. حرکت دوربین، برگزاری جلسات تمرین برای برنامهریزی همه چیز، یافتن زبان سینمایی فیلم.” پتینسون با این تعداد جلسهی تمرینی عادت نداشت، اما دافو برآمده از تئاتر نیویورک است. او میگوید: “برگزاری این جلسات همیشه لازم نیست، اما این فیلم متنی سنگین و زبان سینمایی پیچیدهای داشت.”
“شخصیت من ساکت و سر به زیر است. بودن در محیط و شرایطی سخت برایم خوشایند بود… با کفشهای قدیمی روی سنگهایی راه میرفتم که مثل تیغ بودند. با وحشت و هراس راه میرفتم. هر بار که این کار را میکردم احساس میکردم زندگی خود را در دستان خود گرفتهام.” پتینسون به صحنهای اشاره میکند که به شوق دیدن یک پری دریایی به سوی امواج دریا میرود.
گروه تولید اگرز تمامی ساختمانهای فیلم از جمله یک فانوس دریایی ۲۱ متری را احداث میکنند. او میگوید: “نور فانوس از فاصلهی ۲۵ کیلومتری دیده میشد. جایی دور افتاده بود. از درخت خبری نبود و باد بیرحمانه میوزید. آنچنان سر و صدایی به پا میکرد که ما صدای راب و ویلم را نمیشنیدیم. بدون طوفان و آن شرایط محیطی فیلم باورپذیر نمیبود.”
ایدهی اولیهی فیلمی در مورد ارواح یک فانوس دریایی را مکس برادر اگرز مطرح میکند و آنها داستان را توسعه میدهند و بر تحقیق و پژوهشهای بسیاری تکیه میکنند.
بسیاری از منتقدین از بازیهای دافو و پتینسون تمجید کردهاند. “گرگوری الوود” منتقد “پلیلیست” مینویسد: “اینکه “فانوس دریایی” به بخش مسابقهی کن راه نیافته خجالتآور است. پتینسون از یک جایزهی بازیگری محروم شد.” منتقد “تریلیست” به همین ترتیب مینویسد: “”فانوس دریایی” وحشتناک، مضحک، و کابوسمانند است و “رابرت پتینسون” و “ویلم دافو” با زیرپوشهای “لانگجان” خود تمام وقت این طرف و آنطرف پرسه میزنند و فریادهایی میزنند از این دست: “به سر کارت برگرد، میگویم!” یا “زوزه بکش ای سگ!””
“آدام وودوارد” منتقد “لیتل وایت لایز” هم از بازیگران ستایش میکند: “”فانوس دریایی” اگرز مثل این است که ملویل و پو فیلم “درخشش” را به عنوان یک کمدی بازسازی کرده باشند و هر دو شخصیتش “جک تورنس” باشد.”
“اریک کوهن” منتقد “ایندیوایر” نیز فیلم “فانوس دریایی” را “یک فیلم آکوامنی بهتر از آکوامن” توصیف میکند.