۹۰۰هزارمیلیارد یارانه پنهان؛ قفل اقتصاد
چندماهی میشود که جامعه در شرایط حساس و خطیر اقتصادی و معیشتی بسر میبرد و آغاز سال جدید نیز تغییری در وضعیت مردم ایجاد نشد بلکه شرایط به مراتب سختتر و تنگناهای اقتصادی بیشتر شد.
به گزارش بازتاب آرمان نوشت: در این راستا بسیاری منتظر اقدامات دولت بوده و هستند، اما آنطور که پیداست نمیتوان از دولت انتظار خاصی داشت، چرا که برخی از مدیران گویا شرایط کشور را درک نکردهاند. موید این سخن نیز گرانیهای افسار گسیخته اخیر در حوزه اقلام ضروری مردم و حوزه خودرو است که مشخص است عنان کار از دست دولت رها شده است. گرچه در این راستا برخی معتقدند که تحریمهای آمریکا علیه تهران موجب وقوع چنین شرایطی شده، اما با این وجود نیز نمیتوان از برخی ضعف عملکردها و ناکارآمدیها به سادگی گذشت. تمام این مسائل در شرایطی رقم میخورد که اسفندماه سال جاری انتخابات سرنوشت ساز مجلس یازدهم را در پیش داریم و اصلاحطلبان با معضل عدم اقبال در میان مردم مواجه شدهاند و باید برای اینکه بتوانند موفقیتهای پیشین را تکرار کنند بهنحوی ورق را در جامعه بازگردانند و با کمک به دولت در جهت ایجاد تغییرات میزانی از رضایتمندی را در جامعه بهوجود آورند تا مردم نیز در آوردگاه مجلس ۹۸ به کمک اصلاحطلبان بشتابند. برای بررسی شرایط جامعه، علل و عوامل عملکرد دولت، اصلاح قانون انتخابات، استانی شدن انتخابات و چگونگی حضور اصلاحطلبان در فرایند آتی انتخاباتی با غلامعلی جعفرزاده ایمنآبادی، نایب رئیس فراکسیون مستقلین و نماینده رشت در مجلس به گفتوگو پرداخته ایم که میخوانید.
شرایط سیاسی و اجتماعی جامعه را با توجه به در پیشبودن انتخابات حساس اسفندماه چگونه ارزیابی میکنید؟
آنچه از شرایط جامعه استنباط میشود اینکه نوعی نارضایتی شدید را از همه ارکان در جامعه لمس میکنیم و به نوعی مردم احساس میکنند که کسی به فکر آنها نیست و فراموش شدهاند. حال این احساس درست است یا غلط باید تدبیری برای آن صورت گیرد، اما مردم فکر میکنند که اساسا رها شدهاند و هرچه قول، فعل و وعده داده میشود مردم نتیجه عکس آن را میبینند. در برخی از بخشها که دیگر زبانها تقریبا قفل است. در توزیع اقلام اساسی مثل گوشت آن اتفاقات تلخ افتاد، در بحث سقوط ارزش پول ملی، افزایش قیمت دلار و از همه بدتر بحث خودرو که اصلا جای هیچگونه توجیهی ندارد. همه اینها موجبات این را فراهم آورده که مردم ناراحت باشند و همه را مقصر بدانند. یعنی اینطور نیست که دولتیها بگویند مجلس و مجلس بگوید دولت و به این طریق توپ را در زمین یکدیگر بیندازند. مردم کل مجموعهها را با هم مقصر میدانند بهنحوی که اکنون جامعه در یک بهت فرو رفته است. این در صورتی است که ما باید تلاش میکردیم رفاه مردم در این تحریمهای ناجوانمردانه تحت فشار قرار نگیرد. از نظر بسیاری از مردم تحریم به تنهایی نمیتواند فشار وارد کند آنهم به ایران که چنین سرمایههای کلان و مردم بزرگی دارد، به عبارت دیگر برخی سوءمدیریتها در مواردی تعیین کننده عامل نابسامانی است. برخی نیز معتقدند که تحریم آمریکا توانسته این همه فشار وارد کند. واقعیت امر این است که شرایط زندگی برای مردم خیلی سخت شده، اما چشم امیدی دارند که شرایط در آینده بهتر شود. یعنی تصور همه این است که این شرایط موقت است و اگر همه فشار را تحمل میکنند به جهت موقتبودن آن است، اما اینکه این شرایط تا چه زمانی ادامه دارد جای بحث دارد. برخی اخبار نیز پیرامون گرانی بنزین با قیمتهایی چون2500 تومان یکدفعه وارد جامعه شده، تلاطمی را در مردم ایجاد میکند و موجب عصبانیت و نارضایتی بیشتر مردم میشود. باید تدبیری صورت گیرد، چراکه مردم در مسائل روزمره خود ماندهاند. شرایط سخت شده، فقر در حال گسترش است و این شرایط مردم را اذیت میکند. البته باید تاکید کرد که گذر از این شرایط با در نظر گرفتن این نکته که مردم هیچاعتمادی به آمریکا ندارند و معتقدند که حرفهای ترامپ غیرمنطقی و زورگویانه است، آسان است. این را هر قشر، گروه و جناحی معتقد است که ترامپ زور میگوید، حرف مفت میزند و زیاده خواهی میکند. این مساله را از آن جهت بیان میکنم که وقتی پای صحبت مردم مینشینیم میگویند که گرچه ترامپ حرف منطقی نمیزند، اما مسئولان هم در داخل کمکاری میکنند. شاید این مساله را بشود تاحدودی قبول کرد. یک روز پیاز در کشور بحران میشود و یک روز سیب زمینی که اساسا قابلیت انبار کردن ندارند، اما به بحران تبدیل شده و به قیمتهایی چون 17 تا 20 هزارتومان میرسد. خب؛ مردم با دیدن این شرایط ناراحت میشوند که کشوری که با داشتن این همه سرمایههای معدنی، زمینی، دریایی چرا باید پیاز به بحران تبدیل شود؟ این مسائل برای ایران بدین بزرگی قابل قبول نیست.
برخی شرایط فعلی و مشکلات بهوجود آمده را ناشی از برخی ضعف عملکردها در مجموعه دولت میدانند؛ نمایندگان در این موضوعات ورود نکرده یا وزرای مورد نظر را برای پاسخگویی نخواستهاند؟
چرا؛ اما همیشه که نمیتوان فراخوان داد. زمانی که خانهای خراب میشود، چفتوبست میزنند و مانع از تخریب آن میشوند تا نگهداری شود. حال دولت را باید 2 سال کمک کنیم که بماند؛ اگر ما دعوا راه بیندازیم و داستان را تشدید کنیم چه اتفاقی میافتد؟ خود دولت که مقداری بهمریخته بهنظر میرسد، دوتا هم ما به فک چپ و راست و شکمش بزنیم، چیزی از دولت باقی نمیماند. لذا باید با همین توپ و تشر، نصیحت، توصیه و اصرار و الزام تلاش کنیم تا دولت را به انحای مختلف سرپا نگه داریم. من هم قبول دارم که دولت در برخی موارد وارفته و در مواردی بهم ریخته است. خیلی از وزرای دولت بریدهاند و فکر میکنم اگر اجازه بدهند که هرکس میخواهد استعفا بدهد قول میدهم حداقل3 یا 4 چهار نفر دست به قلم نشستهاند و فقط رویشان نمیشود استعفا دهند. چون برخی از وزرا فکر میکردند که با گل و بلبل میخواهند ریاست کنند و نمیدانستند که موضوع چقدر جدی، مهم و حساس است و باید مدیریتشان را چنین روزهایی نشان دهند. حداقل 2 دستگاهی که مطلعم تعطیلند و کاری انجام نمیدهند.
این قبیل ناکارآمدیهای مدیریتی در دولت از چه چیزی نشأت میگیرد و آیا امیدی به کارآمدی وجود دارد یا باید به سراغ تغییرات رفت؟
من معتقدم همانطور که قبلا هم گفتیم، شاید اکنون مقداری دیر باشد و یعنی شاید خانه تکانی به صلاح نبوده یا امکانپذیر نباشد، اما لازم این است که دولت اگر میبیند جایی عملا تعطیل شده و کارایی ندارد، با قاطعیتی که از رأی 24میلیونی برمیآید، تغییرات را اعمال کند. برخی از وزارتخانه رو به تعطیلی میروند. عرض کردم دولت در این شرایط حساس اقتصادی باید تصمیمات شجاعانه و انقلابی بگیرد، اما شاید با عرض پوزش و به رغم میل باطنی باید بگویم که این دولت نشان نداده که در مقاطع سخت توان تصمیمگیری شجاعانه، انقلابی را دارد.
گرانیهای افسار گسیخته اخیر در حوزههایی مثل خودرو و اقلام و مایحتاج ضروری مردم صدای نارضایتی جامعه را بلند کرده؛ مجلس بهعنوان نهاد نظارتکننده بر عملکرد دولت به این مسائل ورود نکرده است؟
چرا ما به قدر لازم در این مسائل ورود کرده و تذکرات لازم را دادهایم، اما زمانی که دانشآموزی درس نمیخواند چقدر میتوان او را تنبیه کرد، توضیح خواست و تشر زد؟ من هنوز اعتقاد دارم که ما اگر مدیران قدرتمند و شجاع میداشتیم چند شوک اقتصادی جالب میداد و میتوانست شرایط را تغییر دهد. صورت مساله ما این است که درآمد دولت کاهش پیدا کرده است. فروش نفت یا غیرممکن میشود یا اگر میفروشیم پولش را نمیتوانیم به آسانی بگیریم و حتی در صورت اخذ پول نمیتوانیم آن را به داخل تزریق کنیم. هر چه هست درآمد در حال کاهش است. حال دولت باید اولا ببیند کجاها میتواند پول تولید کند و ثانیا در کجاها میتواند پول خرج نکند. اینکه از کجا میتوان پول تولید کرد، یکی از مهمترین زمینههای موثر، معافیتهای مالیاتی است. دولت باید خانه تکانی کند و اصلا باید بازنگری کند چون شرایط کشور تغییر کرده است. یکی دیگر از محلهای تولید پول حاملهای انرژی است؛ ما به دولت مجوز دادیم. این شرایط اقتصادی، میتواند پروسهای باشد که ما از اقتصاد نفتی خارج شویم و اقتصادمان را درست کنیم. چه معنی دارد که ما 900هزارمیلیارد تومان یارانه پنهان و 230هزارمیلیارد تومان یارانه آشکار داشته باشیم؟ بهعنوان کشوری که اکنون 100هزارمیلیارد تومان کسری بودجه دارد آیا نمیتوان با چنین روشهایی مشکلات را حل کرد؟ پس ما میتوانیم بنشینیم شجاعانه تصمیم بگیریم و بگوییم که در فلان جا نیاز داریم درآمدهایمان افزایش پیدا کند و در جای دیگر نیاز به کاهش هزینهها داریم تا به مردم کمک کنیم. خیلی مساله پیچیدهای نیست و من فکر میکنم دولت اسیر داستانهای دیگری شده است. من نمیخواهم نقد کنم و معتقدم همچنان باید از دولت حمایت کرد و الان وقت زدن دولت نیست. بعضیها برای انتخابات تصمیم گرفتهاند بهصورت دولت چنگ بیندازند تا بتوانند خودشان را مطرح کنند. این نا جوانمردانهترین شیوه است که به دولت حمله کنیم برای اینکه سبد رأی خود را افزایش دهیم. منافع ملی اقتضا میکند که دولت را کمک کنیم. همانطور که میبینید مقام معظم رهبری دولت را کمک میکند. آیا ایشان نمیتواند انتقادهای تند و تیز داشته باشند؟ اما برای آموزش دیگران میگویند که اکنون زمان تخریب دولت نیست و باید دولت را کمک کرد. باید دست دولت را بگیریم و نقایصش را بر طرف کنیم. حال اینکه مقداری دیرتر حرکت میکند، برخی جاها کند است و… البته باید متذکر شوم که این دولت دولت ضعیفی هم نیست. بالاخره برخی از مدیران همین دولت 8 سال جنگ را پشت سر گذاشته و مدیران 8 سال جنگ بودهاند اما اگر بخواهیم منصفانه نگاه کنیم میتوان گفت برخی از این مدیران که در گذشته توانمندی خود را نشان دادهاند الان خستهاند، حوصله ندارند و متاسفانه در مواردی هم غرور برخیها را گرفته و فکر میکنند خیلی توانمند هستند. خب؛ خروجی و بیرونی عملکرد چنین افرادی همین است که میبینیم و کشور در این شرایط قرار میگیرد. مردم خیلی گرفتارند و من در ملاقاتهای عمومی مطالبی از مردم میشنوم که اصلا قابل انعکاس نیست. برخی میگفتند که برای چه ملاقات مردمی میگذارم و کاری نمیتوانم انجام دهم؟ من فقط به این دلیل که درد مردم را میشنوم میفهمم چه میگویند با مردم همدرد و همراهم. خیلی از جوانان تحصیلکرده به ما مراجعه میکنند برای کار برای اینکه کار ندارند. بسیاری از افراد نابغه، نخبه و سالم را که میبینم افسرده برای یافتن کار التماس میکنند. گویا برخی از ما عادت کردهایم که فقط شنونده باشیم و انگار برای برخی از ما شنیدن این گلایهها و درخواستها عادت شده است.
با اینکه مجلس قانون هم تصویب کرده، اما گویا دولت و سایر دستگاهها آنچنان تن به قانون ندادهاند، کما اینکه هنوز شاهد مدیران دو یا چند شغله هستیم که همین مساله مانع اشتغال جوانان تحصیلکرده میشود؛ رویکرد شما نسبت به این مساله چیست؟
من در یکی از دستگاهها رفته بودم که خانمی جلوی من را گرفت و شروع به حرف زدن کرد که من الان سی و هفتمین سال کاریام را پشت سر میگذارم. گفتم بازنشسته نشدید؟ پاسخ داد که چرا اما دو سال بالاتر هم کار میکنم که من گفتم بیخود کار میکنید و هرکس شما را به کار گرفته اشتباه کرده است. باید این افراد بیرون بروند و جای خود را به جوانها بدهند. جالب است که دستگاه مذکور نیز میگفت بله؛ ما استفاده میکنیم. بیخود میکنند که به جای بهکارگیری جوانان در مشاغل مختلف، تحت عنوان قراردادی نیروهای بازنشسته را دوباره استخدام میکنند. من واقعا از دولت گلایهمندم؛ اصلا ما قانون هم نگذاریم انصاف دولت چه میگوید؟ این همه جوان آماده کار باید کجا مشغول بهکار شوند؟ جدیدا هم برای استخدام شرط سنی گذاشتهاند. همین میشود که اگر شبها نگاهی به فرودگاه امام(ره) بیندازید میبینید که چقدر جوان در حال رفتن است. هر خانوادهای به هر طریقی فرزند خود را به خارج میفرستد. البته باید بگویم که اگر دلار افزایش پیدا نمیکرد شاهد وضعیت دیگری در خروج نخبهها و جوانان بودیم.
طرح اصلاح قانون انتخابات را تا چه حد در ابهامزدایی از برخی مشکلات شکلی و محتوایی انتخابات موثر میدانید؟
این قانون انتخابات اگر تا روزهای نخستین خردادماه در شورای نگهبان تایید شود و اشکالاتش برطرف شود در این دوره قابلیت اجرا دارد. اگر بخواهیم انصاف را رعایت کنیم، نسبت به قانون فعلی خیلی مترقیتر است و خیلی از مشکلات را نیز حل میکند؛ لذا نمیدانم چرا یکسویه حمله میشود. البته نسبت به اینکه بگوییم همه مشکلات را حل میکند خیر. حال پرسش این است که آیا ممکن است این قانون مشکل جدیدی را ایجاد کند؟ من معتقدم بله، اما نسبت به قانون قبلی و ارتقا و افزایش سطح کیفی مجلس، کاهش هزینهها، کاهش پول کثیف، زدو بندهای سیاسی بسیار بسیار موثر است. برخلاف تبلیغات منفی، با استانی شدن انتخابات مجلس جلوی جریان یافتن پول کثیف گرفته میشود. پول کثیف الان وجود دارد، اما در انتخابات استانی دیگر موثر نیست. کیفیسازی خواهد شد و افراد باسابقه و توانمند وارد مجلس میشوند و سطح انتخابات بسیار افزایش پیدا میکند.
برخی اعتقاد دارند که در استانی شدن انتخابات پول و سرمایه برای ورود به مجلس تعیین کننده است. ارزیابی شما در این باره چگونه است؟
خدا شاهد است که همه چیز برعکس این رویکرد است. انتخابات استانی نمیشود پول خرج کرد باید افراد حزبی و داخل لیست باشند. در انتخابات فردی باید پول خرج کرد. هرکس که میگوید در انتخابات استانی پول خرج میشود، اصلا چیزی از انتخابات استانی نمیداند. در انتخابات فردی و شهرستانی بدون لیست و احزاب باید پول خرج کرد، اما زمانی که احزاب وارد بشوند و لیست بدهند پولی در کار نیست. این وصله دروغ است. اگر نمیخواهند انتخابات استانی شود بگویند نمیخواهیم استانی شود، اما وصله دروغ نزنند. بساط پول کثیف و بساط فساد در انتخابات استانی جمع میشود و نمره مجلس از 35 و 40 به 80 تا 85 ارتقا پیدا میکند.
شرایط جامعه و مردم بهنحوی است که گویا نسبت به انتخابات پیش رو رویکردی خنثی و بیتفاوت گرفته؛ پیشبینی شما از صحنه انتخابات آتی چگونه است؟
من قبول دارم که مردم مشکلات بسیار دارند و چه بسا انگیزه زیادی هم نداشته باشند، اما همین مردم نیز به انقلاب و نظام اعتقاد دارند و اساسا معتقدند که این انقلاب و نظام باید حفظ شود. اگر در بدنه همین مردم حاضر شوی میگویند که فقط اصلاحات و به مرور زمان نسبت به اصلاح ساختارها به اشکال مختلف اقدام کنیم. با هیچچیز دیگری غیر از این موافق نیستند. یعنی با حفظ همین رویه که اصلا تغییری در آن ایجاد نشود. لذا مردم کمترین هزینه را در اصلاحات میدانند، بنابراین من فکر میکنم که جبهه اصلاحات و اعتدال در انتخابات 98 پس از یک دلجویی از مردم بتواند بسیار موفقتر باشد. چرا که مردم خاطره خوشی از دلواپسان ندارند. آقای احمدینژاد محصول دلواپسان و تندروها بود که همین اکنون نیز به استخوانی در گلوی اصولگرایان تبدیل شده است. شاید برخی بگویند که نمونه مشابه این قضیه، آقای روحانی برای اصلاحطلبان است، اما من چنین چیزی را به تمامی رد میکنم و نمیپذیرم. آقای روحانی زمین تا آسمان با آقای احمدینژاد تفاوت میکند و اولین فرق نیز در عقلانیت است.
اصلاحطلبان برای انتخابات پیش رو با دو دیدگاه مواجهند؛ ادامه ائتلاف سالهای گذشته و یا حضور مشروط در انتخابات. کدام رویکرد را به نفع صلاح اصلاحطلبان میدانید؟
نظر آقای حجاریان قابل احترام است، اما اتفاقا من معتقدم که در این دوره اصلاحطلبان با تمام ژنرالهای خود به انتخابات ورود کنند و بعد از ثبت نام نیز لیست خودشان را بدهند و منتظر تایید شورای نگهبان نمانند. پس از ثبت نام لیست خود را به مردم ارئه کنند، اما اگر فردای آن روز لیست ضعیفتری دادند بگویند که ژنرالهای ما تایید نشدند و این اتفاق برای ما افتاد و داشتههای ما اینها نیستند. چون الان کسانی به نام اصلاحطلبی در مجلس هستند که اصلا و ابدا اصلاحطلب به شمار نمیآیند. برخی از این افراد واقعا منفعتطلبهایی هستند که یکشبه اصلاحطلب شدند. اکنون نیز با وجود حضور در فراکسیون امید پرچمی در دست دارند که بدان پشت کردهاند. چگونه میشود طرحی که فراکسیون امید از آن پشتیبانی میکند 30 رأی بیاورد؟ باید برای مردم مشخص شود که اصلاحطلبان نتوانستند نیروهای خود را وارد مجلس کنند. شاید فکر من خوشبینانه باشد، اما با توجه به عملکرد خوب اصلاحطلبان؛ یعنی موضعگیری مناسب این جریان در جریانات دیماه 96 و اتفاقات مختلفی که افتاد، موضعگیری در قبال ترامپ و برجام و… فکر میکنم که رویکردها در این انتخابات نسبت به آنها ملایمتر خواهد بود. یعنی مانند گذشته نخواهد شد. از طرفی فکر میکنم که کوپن کاسبی فتنه به اتمام رسیده و خیلی قابلیت خرج کردن ندارد. با توجه به مجموع این مسائل فکر میکنم که رویکرد شورای نگهبان ملایمتر خواهد بود. کسانی که پروندههای سوء سیاسی ندارند میتوانند در انتخابات 98 وارد شوند. اصلاحطلبان باید با تمام ژنرالهای خود وارد انتخابات شوند، شک و مکث نکنند و نسبت به عملکرد شورای نگهبان نیز پیش داوری نداشته باشند. حتی به عدم تایید صلاحیتهای گذشته نیز کاری نداشته باشند امسال با توجه به شرایط اقتصادی و اجتماعی احساس من این است که بهدلیل همین وحدت و وفاقی که مدنظر مقام معظم رهبری است رأفت در شورای نگهبان بیشتر مشاهده خواهد شد