عراق از پس آشتی ایران و آمریکا برنمیآید؛ چرا؟
أمیر المفرجی در القدس العربی نوشت: با توجه به اینکه عراق در قلب پیامدهای شکاف بین ایران و آمریکا در منطقه قرار گرفته است و در نتیجه حضور مشترک دو قطب درگیر در این کشور، سوال مهمی باقی میماند که به طبیعت موضع نظام عراق در قبال این دو و چگونگی خروج از این دام باز میگردد.
به گزارش بازتاب؛ در ادامه این مطلب آمده است: به نظر میرسد نظام عراق که در سایه دو قدرت ایران و آمریکا بالیده است، به دنبال نجات خود است تا در شرایطی مشابه سرنوشت صدام دچار نشود؛ از این رو، به هر دو طرف اظهار دوستی میکند و حتی در مورد میانجی گری بین آنها اظهار آمادگی کرده است، تا به این شکل، بقای خود در جریان عملیات سیاسی طایفهای را تضمین کند؛ عملیاتی که از زهدان توافق ایرانی آمریکایی متولد شده و علیه مفاهیم حاکمیت و حقوق طبیعی نظام عراق است.
در اینجا، باید نظری داشته باشیم به موضع نخست وزیر عراق، عادل عبدالمهدی، به مساله قرار گرفتن سپاه در لیست سازمانهای تروریستی و تناقضی که در گفتههای او دیده میشود؛ وی در این باره تصریح کرد: «باید به ایران و آمریکا ابلاغ شود که ما نمیخواهیم عراق به محل نزاع تبدیل شود.» وی در جریان سفر به امان و قاهره تلاش کرد با بیان مطالبی در مورد نقش خطیر سپاه پاسداران در جریان مبارزه با داعش و همکاری با حشد الشعبی، تصمیم ترامپ در مورد تروریست نامیدن سپاه را بی اثر کند. اما به این طریق از چارچوب ملی عراقی و منطق قداست منافع این کشور خارج شد؛ بویژه اگر این مساله را در نظر داشته باشیم که سپاه پاسداران نقش عمدهای در اجرای طرح توسعه طلبانه ایران در منطقه دارد؛ که مورد پذیرش عراقیها و دیگر ملتهای منطقه نیست.
به نظر میرسد تناقض در دیدگاهها و مواضع در رأس هرم سیاسی حاکم در عراق، بُعد واضح تری به خود گرفته است و این در نتیجه ادامه طرح موضوع حضور خارجی در عراق است.
در زمانی که احزاب ایران در صدد ارائه قانونی برای اخراج نیروهای آمریکایی از عراق هستند و طرف ایرانی از مواضع محمد الحلبوسی، رئیس پارلمان عراق و برهم صالح، رئیس جمهور این کشور، مبنی بر ادامه حضور نظامی آمریکا، رضایت ندارد و شکی نیست که این تباین واضح در صحبتهای سران سیاسی عراق و تناقض شدیدی که در ان وجود دارد، بوضوح نشان دهنده حجم مشکلات در نظام عراقی است که منافع این کشور و حاکمیت آن را با منافع نظام سهمیهای متکی بر ایران در هم آمیخته است.
در شرایطی که امروز، بغداد به یک محور ضروری در نقشه خاورمیانه تبدیل شده است، مشکل تعدد تصمیم گیران سیاسی، علت اصلی نبود استقرار در عراق و تبدیل شدن آن به محل درگیری قوای بین المللی و منطقهای است. در این جاست که متوجه ضرورت ایفای یک نقش بین المللی جدید توسط عراق میشویم؛ نقشی که بتواند وحدت و حاکمیت این کشور را به آن بازگرداند، به نحوی که با منافع و جایگاه تاریخی آن هماهنگ باشد.
قرار گرفتن عراق در محور اول خط درگیری امریکایی- ایرانی، آن را در برابر یک دیپلماسی بین المللی قرار میدهد؛ از این رو، در صورتی که نظام عراق قصد ایفای نقشی در خصوص وساطت بین آمریکا و ایران را دارد، به ناچار نخست باید پایههای استقلال خود را به دور از دوگانگی در دیدگاهها و صف ارایی ها، استوار کند.