خوشوقت: ما نباید با غرب دعوا راه بیندازیم
محمدحسین خوشوقت مدیرکل اسبق مطبوعات و رسانههای خارجی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در گفتگو با ایرنا نسبت به وجود جریان نفوذی وابسته به انگلیس و آمریکا هشدار میدهد که در پوشش ارزشهای انقلابی و اسلامی و با فریاد و عربده و به بهانه حفظ ارزشهای اسلام و انقلاب، در حال تلاش برای سرنگونی نظام است.
ارزیابی تان از مسائلی که جمهوری اسلامی در آستانه دهه پنجم حیات خود با آنها روبروست چیست؟
خوشوقت: نظام جمهوری اسلامی تفاوتی ماهوی با سایر نظامهای دنیا دارد. به ویژه دارای تفاوتی آشکار و متعارض با غرب است. این نیازی به توضیح ندارد. آرمان ها، اهداف و روشهای ما، ما را متفاوت و بلکه متعارض قرار داده است.
اما تعارض ماهوی نباید ما را تحریک کند که با غرب، دعوا راه بیندازیم. ما میتوانیم یک زندگی مستقل و عزیزانه داشته باشیم وآرمانهای والای خود را هم متناسب با توان واقعی، و نه توان خیال پردازانه، دنبال کنیم، اما ارتباط و تعامل و همزیستی هم با غرب داشته باشیم. نکته دیگر این است که نظام جمهوری اسلامی برای این که اولا باقی بماند و ثانیا بتواند رشد و بالندگی داشته باشد، هیچ راهی جز این که به طور روز افزون قدرتمند شود ندارد.
نظام، مانند هر سیستم جان دار دیگری، حداقلی از یک قدرت روزآمد برای حفظ و بقای خودش نیاز دارد؛ و نیز قدرت فزایندهای برای ارتقا و بالندگی نظام، ضروری است. این قدرت، اعم از قدرت نظامی است. آن چه ما را به این هدف میرساند صرفا قدرت نظامی نیست. مولفههای قدرت ملی، توان اقتصادی، توان علمی، انسجام ملی، توان فرهنگی، قدرت دیپلماسی، میزان کفایت رهبری کشور و نیز توان نظامی است.
با توجه به این نکته که این مولفهها دارای وزنهای متفاوتی هستند، هر چقدر بیشتر تضعیف شوند، احتمال شکست و اضمحلال نظام بیشتر خواهد بود.
ما به حمدالله در توان نظامی که محدوده و کاربرد خاص خود را دارد به نقطه خیلی خوبی رسیده ایم. توان علمی مان نسبتا خوب است. اما آن چه دارد باعث میشود قدرت کلی ما به رغم توان نظامی و علمی نسبی ما رو به کاهش بگذارد مشکلات شدید اقتصادی است. دشمن هم به این نقطه خیلی دل بسته است.
هدف دشمن این است که ایران را یک کشور عقب مانده نگه دارد و در عمل، مانع رشد و توسعه و رفاه عمومی ملت ایران شود و در نهایت، ایران را به عنوان یک درس عبرت بزرگ برای ملتهای ستم دیده دنیا به ویژه ملتهای منطقه معرفی و نشان دهد هر کشوری که به فکر انقلاب یا ضدیت با استکبار بیفتد سرنوشت اش فقرعمومی و گرفتاری در مصائب روزمره و ابتدایی خواهد بود.
این تراژدی نباید در جمهوری اسلامی ایران اتفاق بیفتد. اگر ما بخواهیم بمانیم و ارتقا پیدا کنیم والگوی شایستهای برای سایر ملتها شویم، باید از نظر اقتصادی هم رشد مستمرو چشم گیر داشته باشیم. هر سیاست داخلی یا خارجی که مانع از رشد اقتصادی و رفاه جامعه شود، ضد منافع ملی و مصالح عالیه نظام است.
به نظر من، دعوا راه انداختن در دنیا، منزوی کردن ایران به نحوی که نتواند به درستی ارتباطات مالی و اقتصادی بین المللی داشته باشد و ممانعت از ورود سرمایه خارجی، ضد منافع ملی است و کیان جمهوری اسلامی را تهدید میکند.
به نظرم باید ضمن حفظ اصول خودمان بهترین ارتباط را با دنیا داشته باشیم، اعم از همسایگان و کشورهای صنعتی و کشورهای غربی. اجازه دهیم اقتصاد ایران از ظرفیتها و توانمندیهای اقتصادی بین المللی بهرهمند شود. البته ارتباطات مان با کشورهای خصم نباید ذلیلانه باشد. باید بر اساس عزت و اقتدار و نیز احترام متقابل باشد. این امری بدیهی است. اما نفی ارتباط هدفمند و تهدید کیان و موجودیت دیگران، به نظر من در نهایت به تضعیف خودمان میانجامد.
مگر روسیه و چین اختلافات جدی و بنیادین با آمریکا ندارند؟ اما میبینید بین دو طرف، رابطه تجاری و سیاسی کاملی برقرار است.
آیا این نوع ارتباط، ارزشهای انقلاب را به خطر نمیاندازد؟
خوشوقت: احترام و التزام به ارزشهای مسلم اسلامی و موازین انقلابی، امری درست و ضروری است؛ اما عقل سلیم حکم میکند که ما در هر مرحله، با توجه به قدرت واقعی و بالفعل خویش، به سوی هدف نهایی گام بر داریم. کسی که واقعا توان بلند کردن یک وزنه ۱۵۰ کیلویی را ندارد، نباید زیر بار وزنه ۴۰۰ کیلویی برود، زیرا نتیجه اش شکستن کمر و مصدومیت مادام العمر است. کسی که چنین میکند، یا ابله است و یا اطلاعات نادرستی از توان خود و تبعات چنین رفتاری دارد. نتیجه، اما یکی است!
شما اتحاد جماهیر شوروی را به یاد بیاورید! چندین هزار کلاهک هستهای و موشک قاره پیما داشت؟ در تمام اقیانوسها حضور موثر داشت. در تمام قارهها هم نفوذ داشت. بیش از بیست کشور دست نشانده داشت. چرا فرو پاشید؟ زیرا در ارزیابی توان بالفعل خویش، دچار اشتباه راهبردی شده بود و سر انجام، ضعف و ناکارآمدی اقتصادی، آن را متلاشی کرد.
بعضی نیروهای سیاسی ما تصور میکنند جمهوری اسلامی فعلی همان جمهوری اسلامی سال ۵۸ و ابتدای دهه ۶۰ است؛ یک نهال نوپایی که باید در برابر هر سرما و آفتی، مراقبت شود. خیر این طور نیست. بحمدالله بعد از پشت سر گذاشتن فراز و نشیبهای بسیار تبدیل به یک درخت تنومند شده ایم که در مقابل توفانهای بزرگ هم قدرت مقابله و ایستادگی دارد؛ بنابراین نباید از ارتباط بترسیم. باید ارتباط و تعامل با جهان را در جهت افزایش توان ملی و حفظ منافع ملی سامان دهیم تا بمانیم و ارتقا یابیم.
این را هم اضافه کنم که من به یک جریان فعال نفوذ شک دارم!
منظورتان چیست؟
خوشوقت: یک جریان نفوذ از بدو پیروزی انقلاب اسلامی از بازماندگان سلطه انگلیس و آمریکا، در ایران شکل گرفته است که در پوشش ارزشهای انقلابی و اسلامی و با فریاد و عربده و به بهانه حفظ ارزشهای اسلام و انقلاب، در حال تلاش برای سرنگونی نظام است. به نظر میرسد این جریان میکوشد بین ایران و غرب دعوا راه بیندازد، ایران را منزوی کند، مانع از رشد و توسعه ایران شود و عموم ملت را گرفتار فقر و نان شب کند. این جریان را باید خیلی جدی گرفت.
این جریان نفوذی که میفرمایید بیشتر وابسته به غرب است یا شرق؟
خوشوقت: به نظرم، وابسته به غرب است. مسوولان و مردم باید خیلی مراقب باشند تا این جریان، جمهوری اسلامی ایران را به درس عبرت تبدیل نکند!
پیاده نظام این جریان، دانسته یا نادانسته، با شعارها و یقه درانیهای آن چنانی، معمولا آدرسهای غلط میدهند و مسوولان و دستگاههای تصمیم گیرنده را به اصطلاح سر کار میگذارند تا در جاهای دیگر، اهداف خود را محقق کنند. اینها خیلی زیرپوستی دارند برخی جریانها و بعضی چهرههای سیاسی و دینی را هدایت میکنند.
هر سیاستی که مانع از آرامش مردم و انسجام ملی و رشد و توسعه و رفاه مردم شود، خائنانه است. این جریان خائن میتواند افراد بسیار محترم و خوش باطن و پر شور و دلسوز را هم به استخدام بگیرد.
نظرتان درباره بولتنهایی که دست مقامات و مراجع و ائمه جمعه میرسد چیست؟ نقدی که میشود این است که بولتنها بی طرفانه نیست.
خوشوقت: بعضی تشکیلات، بولتن میسازند و برای مراجع و ائمه جمعه و مقامات و ائمه جماعات ارسال میکنند؛ یعنی برای آقایانی که در شکل دهی افکار عمومی میتوانند موثر باشند و صاحب نفوذ کلام هستند.
جریان یا تشکیلاتی که بولتن میسازد قطعا هدفش سیاسی است. یعنی میخواهد از طریق مراجعی که افکار عمومی را میتوانند شکل دهند اثرگذاری سیاسی برای رسیدن به هدفهای خاص داشته باشد.
عمدتا در این سالها رقیب، به اصطلاح، اصلاح طلب یا غیر اصول گرا است که به زعم بولتن سازان دروغ پرداز، نباید به قدرت برسد.
اما اکنون عصر ارتباطات است. مردم در معرض اخبار و اطلاعات مختلفی هستند و مانع آنها هم نمیتوان شد. اوضاع با دهه پیش خیلی فرق دارد. مردم میدانند و میفهمند. با بولتن سازی و دروغ پردازی، بزرگترین لطمه را ابتدا آن مسوولانی میخورند که تحت تاثیر این نوع بولتنها با مردم سخن میگویند یا عمل میکنند، و بعد هم نظام و مردم.
ممکن است خدایی ناکرده حتی این بولتن سازان هم ناخواسته تحت تاثیر این جریان نفوذ باشند؟
خوشوقت: من بعید نمیدانم که همان بولتن سازانی که با نیت خیر، اما برای رسیدن به هدف سیاسی خاص در حال بولتن سازی هستند تحت تاثیر غیرمستقیم یا مستقیم یک جریان نفوذ باشند. هیچ بعید نیست. ما در تاریخ خودمان هم سراغ داریم. عوامل بیگانه در بیوت مراجع و تا سطح آیت الله هم پیش رفته اند، یا در مراکز بسیار حساس نظامی و اطلاعاتی نفوذ کرده اند و خیلی هایشان هم شناسایی و مجازات شده اند.
به نظر من، یک شاخص روشن برای شناسایی این جریان نفوذ و عوامل اش وجود دارد. هر کس یا گروه و تشکیلاتی که نتیجه گفتار و رفتارش، تفرقه و انشقاق میان مردم و نا امید کردن آنها به کفایت قوای نظام و آینده شان باشد و یا بر مشکلات معیشتی مردم بیفزاید و یا مانع ثبات اقتصادی و سیاسی و رشد و توسعه کشور شود و در نتیجه مردم را نسبت به کارآمدی دین به شک اندازد، در خدمت جریان نفوذ است.
به نظر میرسد این جریان، از نظام جمهوری اسلامی هم عبور کرده و هدف نهایی آن بی اعتقاد کردن و روی گردانی مردم از دین و اخلاق و موازین انسانی است. اکنون که نظام، پرچم اسلام را به دوش میکشد، باید بیش از دیگران مراقب دشمنان دوست نما باشد.