عروس خوبی برای مادر شوهر باشید
مادرم همیشه میگوید تا چشممان به جمال یار روشن شد، مادرشوهر این روشنی را خاموش کرد و خانه عشق و محبتی که در رویایم ساخته بودم، به یک پادگان با فرماندهی مادرشوهر تبدیل شد که معاونان فعالی چون خواهرشوهر داشت که گزارش لحظه به لحظه را به فرمانده میدادند.
مادر همیشه در بیان خاطراتش به فکر فرو میرود و میگوید در آن زمان خبری از خانه رویایی و عروسسالاری نبود و دختر پس از آمدن به خانه شوهر باید فرمانبر مادرشوهرش میشد نه شوهرش چرا که حرف اول و آخر را مادرشوهر میزد و همه گوش به فرمان بودند.
در زمانهایی نه چندان دور، دختر پس از ازدواج باید در کنار خانواده همسرش زندگی میکرد و تمام کارهای خانه به دوش او بوده و باید زمانی طولانی را منتظر دیدار و رفتن به خانه پدریش سپری میکرد.
با توسعه روزافزون جامعه، تغییر فرهنگ ازدواج و عرف موجود در جامعه، این فرهنگهای قدیمی و غلط جای خود را به افکار نوین داد اما برخلاف انتظار میزان آمار اختلاف و طلاق در فرهنگ امروزی بیش از گذشته است.
با توجه به این موضوع بسیاری از عروس و مادرشوهرها با یکدیگر رقابت تنگاتنگی دارند که گاهی برای برنده شدن دست به هتک حرمت و کارهای ناپسندی میزنند که ممکن است عاقبت این کار نیز خوشایند نباشد و به جدایی ختم شود.
وقتی شوهر مادرشوهر را غمخوارش میداند
به گزارش ایسنا، دختر جوانی که دو سال از زندگی مشترکش میگذرد از بیاعتنایی شوهرش ابراز ناراحتی میکند و به خبرنگار ایسنا میگوید: دو سال از ازدواج و زندگی مشترکمان میگذرد اما من حس غریبهای را برای شوهرم دارم که او را نمیشناسد.
او ادامه میدهد: به عنوان شریک زندگی همسرم انتظار دارم که با بیان مشکلات کاری و یا اختلافاتش با من سعی در حل آن داشته باشد یا حتی مرا مطلع کند اما متأسفانه همیشه مادرشوهرم زودتر از من از مشکلات زندگی مشترکمان باخبر است.
این بانوی جوان با اشاره به اینکه با وجود چنین مشکلی سرخورده و ناامید شدهام، بیان میکند: برای حل این مشکل بارها با همسرم صحبت کردهام اما او همیشه به حرفهای من بیاعتنا بوده و وقتی نام مادرش را از زبانم میشنود برخورد بد و تندی با من دارد.
رسیدن به بنبست طلاق
او اظهار میکند: زندگی مشترک ممکن است مشکلات فراوانی داشته باشد که باید با فداکاری و تلاش هر دو طرف برطرف شود اما در زندگیم تنها فردی که برای این مشکلات تصمیم نمیگیرد من هستم چرا که یا از موضوع پیش آمده، با خبر نمیشوم یا از زبان دیگران میشنوم.
او میگوید: تنها برداشتی که از زندگی مشترک دو ساله خود دارم حس خدمتکاری است که فقط وظیفهاش را به خوبی انجام میدهد و برای همسرم غریبهای بیش نیستم چرا که شریک و غمخوارش مادرش است.
این زن جوان با بیان اینکه همسرش را نیز نزد مشاور خانواده برای حل مشکلشان برده، تصریح میکند: هیچیک از روشها برای حل این معضل سازگار نبوده و من به آخرین راه یعنی جدایی و طلاق فکر میکنم چرا که از وضع موجود خسته و ناامید شدهام.
دخالت مادرشوهر در زندگی مشترک
دختر جوانی دیگری که یکسال از ازدواجش میگذرد، از عشق و علاقه همسرش به خود میگوید: من و همسرم بسیار به یکدیگر علاقمند هستیم اما بعضی از مشکلات از جمله دخالتهای مادرشوهرم زندگی را به کام من و شوهرم تلخ میکند.
او ادامه میدهد: با اینکه شوهرم علاقه زیادی به من و زندگی مشترکمان دارد اما گاهی اوقات مادرش با گله و شکایت از من و حتی گاهی با حساس کردن ماجرا، اخلاقش را تغییر میدهد که موجب کدورت و ناراحتی بین ما میشود.
این زن جوان اظهار میکند: بهتر است هر مادری قبل از اقدام به ازدواج پسرش کمی به این موضوع فکر کند که آیا میتواند جدا شدن و دوری پسرش را تحمل کند و یا میتواند با وجود دختر غریبهای که شریک زندگی پسرش میشود، سازگار شود؟
دخالت خانواده شوهر
زن جوان دیگری که 10 سال از زندگی مشترکش میگذرد و حاصل زندگیشان پسری 4 ساله است، به خبرنگار ایسنا میگوید: در اوایل زندگی مشترک خود در کنار خانواده همسرم زندگی میکردم و با مشکلات فراوانی مواجه بودم و شوهرم فردی دهنبین بود.
او ادامه میدهد: دخالتهای خانواده شوهرم که به گفته خودش از سر دلسوزی و خیرخواهی بود، اختلاف من و شوهرم را بیش از پیش میکرد و در آن زمان هر دو جوان و بیتجربه بوده و مجبور به حرفشنوی از بزرگان بودیم.
این زن جوان که 4 سال از مادر شدنش میگذرد، اظهار میکند: پس از جدا شدن از خانواده شوهر و مستقل شدنمان، طعم زندگی مشترک را چشیدیم که تولد پسرم شیرینی زندگیمان را چند برابر کرد.
عروسی که پسر را از مادر دور میکند
مادری که به تازگی صاحب عروس شده و پسرش را به خانه بخت فرستاده نیز میگوید: هنگامیکه به خواستگاری عروسم رفتم حس وصف نشدنی داشتم و او با دخترانم هیچ تفاوتی نداشت اما پس از ازدواج کارهای او باعث شده که پسرم روز به روز از من دورتر شود.
او اظهار میکند: زمانیکه نو عروس بودم سختیهای زیادی را تحمل کردم و دوست ندارم که عروسم در سختی و مشقت باشد اما در مقابل از او انتظاراتی دارم که هیچیک از آنها انجام نشده است.
یکی از عوامل مهمی که باعث میشود زوجها در ازدواج احساس شکستخوردگی پیدا کنند، خودخواهی و عدم شناخت کافی از همسر و خانواده اوست؛ حتی در مواردی زنان پس از ازدواج حس رقابت با مادرشوهر را یکی از اولویتهای مهم در سنجش علاقه شوهر به خود میدانند.
مادرشوهر رقیب نیست
یک روانشناس در گفتوگو با ایسنا، با بیان اینکه بسیاری از زنان، مادر شوهر را رقیبی برای زندگی خود میبییند، این تفکر واهی را خطر و تهدیدی برای فروپاشی زندگی آنها میداند.
زهرا رجایی میگوید: طبق تحقیقات و بررسیهای انجام شده، خانواده اولیه افراد، یکی از مهمترین ارکان زندگی هر فرد، حتی بعد از ازدواج است و نبود رابطه مناسب بین فرد و خانواده همسر میتواند عامل پیشبینی شده مهمی برای شکست در ازدواج باشد.
او ادامه میدهد: یک ازدواج موفق زمانی صورت میگیرد که زوجین بتوانند با خانواده یکدیگر ارتباط خوبی برقرار کنند چرا که خانواده، عاملی جداییناپذیر از فرد است.
شکایت مادرشوهر را پیش همسر نبرید
رجایی با اشاره به اینکه حس رقابتجویی و بدگویی از مادرشوهر میتواند آثار مخربی را در زندگی بر جای بگذارد، خاطرنشان میکند: این تفکر واهی در بسیاری از زنان وجود دارد که معتقدند اگر به طور دائم از مادرشوهر نزد همسر شکایت کنند تا شاید از خانوادهاش دوری کند، محال و غیرممکن است.
این روانشناس به دخترانی که قصد ازدواج دارند، توصیه میکند: برای داشتن یک زندگی موفق، خانواده طرف مقابل را به اندازه خود فرد با دقت بررسی کنند و گوششان را به روی حرفهایی که میگویند زن و شوهر مهم هستند که همدیگر را بپسندند، ببندند.
با خانواده شوهر قطع رابطه نکنید
او تأکید میکند: پس از ازدواج، هرگز قطع ارتباط با خانواده شوهر را به عنوان یک راهکار انتخاب نکنید چرا که اگر فردی به راحتی خانواده خود را ترک میکند به همان راحتی نیز شما را فراموش خواهد کرد.
سیاست زنانه داشته باشید
رجایی عامل مهم در حفظ و نگهداری زندگی زناشویی در برابر اختلافات را سیاست های زنانه دانست و وجود آن را در زندگی بسیار ضروری و مهم میشمر و میگوید: چگونگی برخورد زن با خانواده شوهر و رفتار آن یکی از ملاکهای مهم مرد در انتخاب شریک زندگیش است.