جنایت به خاطر پارکینگ!
مرد جوانی که متهم است به خاطر تصاحب پارکینگ با فردی درگیر شده و او را کشته است، وقتی در برابر قضات دادگاه کیفری استان تهران ایستاد، قتل را انکار کرد و گفت بارها تأکید کرده او قاتل نیست.
متهم یکسالونیم قبل با حمله به مردی او را به ضرب چاقو مجروح کرده بود که این جراحت منجر به مرگ مرد شد.
بر اساس محتویات پرونده اردیبهشت ماه یک سال قبل مأموران کلانتری یوسفآباد، از طریق مرکز فوریتهای پلیسی ١١٠ در جریان درگیری خونین در پارکینگ یک مجتمع مسکونی در محله امیرآباد قرار گرفتند. با حضور مأموران در محل حادثه مشخص شد در درگیری بین دو نفر از اهالی یک ساختمان پنجطبقه مردی با ضربه چاقو از ناحیه سینه مجروح و ضارب هم به نام اشکان متواری شده است.
مأموران کلانتری در ادامه تحقیقات دو نفر از افراد حاضر در این نزاع را دستگیر کردند که در بررسیهای بعدی مشخص شد این دو نفر برادر و خواهرزاده ضارب فراری هستند. با وجود انتقال مرد مجروح به بیمارستان و انجام اقدامات درمانی، او در بیمارستان جان باخت. در گزارش بیمارستان به کلانتری اصابت ضربه جسم تیز به قسمت سینه و آسیب شدید به قسمتهای حیاتی بدن و خونریزی شدید، علت مرگ اعلام شد. همچنین مشخص شد مقتول مدیر یک نشریه بوده و از سالها قبل در آن محله زندگی میکرده است.
همچنین در تحقیقات مشخص شد مقتول در طبقه چهارم ساختمانی زندگی میکرده که متهم در طبقه اول آن سکونت داشته است. ابتدا درگیری از خانه مقتول شروع و سپس به پارکینگ خانه کشیده شده است. همچنین معلوم شد اختلاف به خاطر اتاقکی بوده که در قسمت مشاع ساختمان در پارکینگ ساخته شده بود.
در نهایت پنج ماه بعد مأموران موفق شدند اشکان متهم پرونده را در یک باغ در غرب تهران شناسایی و بازداشت کنند. متهم در بازجوییها مدعی شد مقتول زمانی که با هم درگیر شدند، زنده بود و ضارب او نبوده است. متهم گفت: من فقط با طرف پهن چاقو یک ضربه به او زدم و قتل کار من نیست.
بااینحال با توجه به گفتههای متهم و شکایت اولیای دم و دو متهم دستگیرشده دیگر تحقیقات تکمیل و پرونده با صدور کیفرخواست برای رسیدگی به شعبه ۱۲ دادگاه کیفری استان تهران ارجاع شد. در ابتدای جلسه محاکمه کیفرخواست علیه متهمان خوانده و از سوی دادسرا درخواست صدور حکم قانونی شد.
در ادامه اولیای دم درخواست قصاص کردند و سپس دو مجروح دیگر این حادثه که برادر و شوهرخواهر مقتول بودند نیز درخواست پرداخت دیه و مجازات متهم را کردند. برادر مقتول گفت: وقتی وارد درگیری شدم که درگیری آغاز شده بود و من برای کمک به برادرم و پایاندادن به موضوع وارد شدم اما متهم به برادرم حمله کرد، او را زد و بعد هم با همراهانش من و شوهرخواهرم را زخمی کرد.
در ادامه متهم در جایگاه قرار گرفت؛ او اتهام قتل عمدی را قبول نکرد اما اتهام نگهداری و مصرف مشروب و مواد مخدر، جعل مدرک دولتی و نگهداری گاز اشکآور را قبول کرد و گفت: من مرتکب قتل نشدم؛ من فقط با طرف پهن چاقو یک ضربه به مقتول زدم و او هم زمانی که من محل را ترک میکردم، زنده بود.
متهم گفت: آنها میخواستند چاقو را از دست من بگیرند. نمیدانم برادرش بود یا فامیل، چندنفری با او بودند. چاقو در دستم بود، برادر مقتول از پشت من را گرفته بود، من هم صورتم را برگردانده بودم و داشتم او را نگاه میکردم. یکدفعه دستم را به سمت جلو هل داد. صدایی شنیدم، صورتم را که برگرداندم، دیدم مقتول شکمش را گرفته و روی زمین افتاده است. من داد زدم چهکار کردی، او را کشتی… اما او خیلی خونسرد میگفت چیزی نیست. من گفتم به اورژانس زنگ بزنید. رفتم بالا، چاقویم را در خانه گذاشتم و برگشتم. دیدم یکی از برادرهایش جلوی در خانه ایستاده است. او به من گفت که با اورژانس تماس گرفته و تا چند دقیقه دیگر میرسند. من هم سوار موتور شدم و از آنجا رفتم.
متهم درباره این که اختلاف به چه دلیل بود، گفت: اختلاف ما سر پارکینگ بود. من یک واحد با پارکینگ به مقتول فروخته بودم، اما او یک پارکینگ اضافه میخواست. من هم برای خودم اتاقکی در آنجا ساخته بودم. سر همین موضوع با هم اختلاف داشتیم. آن روز متوجه شدم که از من شکایت کرده است. زنگ خانهاش را زدم، از پشت آیفون شروع به فحاشی کرد. من هم عصبانی شدم و به در خانه او رفتم، آنجا هم فحاشی میکرد، من میخواستم با او صحبت و مشکل را حل کنم اما او خیلی عصبی بود و مدام بدوبیراه میگفت.
من برای اینکه اتفاق بدی نیفتد، از خانه خارج شدم و به حوالی میدان انقلاب رفتم. با موبایلم تماس گرفت و گفت که دارم ماشینت را تخریب میکنم. صدای ضرباتش را به ماشین از پشت تلفن میشنیدم. برای همین من هم دوباره به خانه برگشتم. وقتی وارد پارکینگ شدم، دیدم چندنفری با چوب و زنجیر ایستادهاند؛ با هم درگیر شدیم.
متهم همچنین درباره اینکه چرا فرار کرد، گفت: من اعتیاد داشتم؛ مشروب میخوردم و مواد مصرف میکردم؛ آن روز هم درگیریام به خاطر مصرف مواد و مشروب بود و حالت عادی نداشتم.
متهم درباره زندگی شخصیاش گفت: من وقتی خیلی جوان بودم، به ژاپن رفتم و در آنجا کار کردم و سرمایهای برای خودم دستوپا کردم. سپس به ایران آمدم؛ در ایران هم بسازوبفروشی میکردم، مدتی هم طلافروشی داشتم. به طلافروشها گاز اشکآور و شوکر میدهند؛ بعد از اینکه طلافروشی را جمع کردم دیگر گاز اشکآور را تحویل ندادم و به همین خاطر هم پیشم مانده بود؛ قصدم این نبود که بخواهم با آن کار خلاف بکنم. درباره مدرک تحصیلی هم باید بگویم که یک روز دوستم از من عکس گرفت و برد مدرک تحصیلی لیسانس را آورد و به من گفت این را به تو هدیه میدهم.
به گزارش ایسنا، بعد از گفتههای متهم ردیف اول، دو متهم دیگر در جایگاه حاضر شدند و آنها هم اتهام ضربوجرح را رد کردند. قضات بعد از پایان جلسه رسیدگی برای تصمیمگیری دراینباره وارد شور شدند.