قتل خاشقچی و آغاز پروژه گذار از عربستان
قتل خاشقچی و بازتاب گسترده آن در سطح جهان، عربستان سعودی را با یکی از دشوارترین بحرانهای تاریخ معاصر خود مواجه کرده است.
به گزارش مهر اولین بار نیست که رژیم آلسعود در مواجهه با مخالفان خود مرتکب جنایت میشود، اما در نمونههای قبل کشورهای غربی معمولاً به دلیل وابستگی به نفت عربستان یا فروش میلیاردی سلاح و یا پیشنهادهای سخاوتمندانه رژیم حاکم، بر اقدامات ضد بشری این رژیم سرپوش میگذاشتند و آنها را کم اهمیت تلقی میکردند.
با این حال بررسی رویکرد کشورهای اروپایی در زمینه ممنوعیت فروش سلاح به عربستان یا تحریم کنفرانس سرمایهگذاری عربستان از سوی شرکت های بزرگ جهان و حتی اظهارات دو پهلوی ترامپ در این زمینه و تاکید بر آتشبس فوری در یمن، حاکی از آن است که روند تازهای در حال شکلگیری است.
روندی که از آن می توان به عنوان آغاز پروژه گذار از عربستان نام برد. در حقیقت به نظر می رسد نه نفت و نه بازار مصرفی گسترده آلسعود دیگر جذابیتی برای کشورهای غربی ندارد و قتل خاشقچی هم بهانه لازم را برای پایان دادن به اتحاد با یکی از مرتجعترین و بدویترین حکومتهای جهان فراهم کرد.
تحلیلهای متفاوتی در زمینه آینده روابط آمریکا و عربستان ارائه شده است. در این راستا گروهی از کارشناسان معتقدند تنها دلیل حمایت آمریکا از حکومت عربستان، مساله نفت و تضمین جریان انرژی برای بزرگترین اقتصاد دنیاست.
این در حالی است که با تولید نفت شیل و خودکفایی آمریکا در زمینه تولید نفت، عملاً دلیلی برای حمایت از عربستان وجود ندارد و اظهارات ترامپ مبنی بر الزام طرف سعودی برای پرداخت هزینه های تامین امنیت خود نیز دقیقا به این معنی است که نباید بیش از این اعتبار و منافع آمریکا را برای چنین متحد پرهزینه ای به مخاطره انداخت.
این کارشناسان با اشاره به طرح خاورمیانه بزرگ و لزوم تجزیه قدرتهای منطقه به کشورهای کوچک تر، معتقدند آمریکا باید هرچه زودتر با قطع حمایت از عربستان زمینه لازم را برای بالکانیزه کردن منطقه فراهم کند.
جالب آنکه در اغلب سناریوهایی که اندیشکدههای غربی برای آینده غرب آسیا ترسیم کردهاند در بازه زمانی ۲۰۱۰ تا ۲۰۲۰، این منطقه به همراه چین و روسیه باید غرق در ناامنی و جنگهای داخلی شود تا نهایتاً از دل خاکسترهای جنگ زمینه برای تثبیت امپراتوری جهانی آمریکا و تحقق نظم نوین مطلوب این کشور و همچنین تامین امنیت اسراییل فراهم شود و جالب اینکه ظهور داعش خواسته یا ناخواسته بیشترین خدمت را به تحقق این سناریوی آمریکایی میکرد.
بر اساس این طرح همه کشورهای منطقه می بایست بر اساس شکاف های زبانی، قومیتی، مذهبی و نژادی به کشورهای کوچکتر تجزیه شوند و هیچ استثنایی هم در این زمینه حتی برای متحدان نزدیک در نظر گرفته نشده است.
بنابراین اگرچه استفاده از اهرم عربستان برای مهار قدرت ایران در منطقه لازم است، اما نهایتاً این رژیم نیز همچون عراق، سوریه، لیبی، یمن، سودان، افغانستان و دیگر کشورهای منطقه برای تحقق نظم مطلوب آمریکا بدون هیچ ملاحظهای باید تکهتکه شود تا با تشکیل دولتهای کوچک ورشکسته و ضعیف عملاً اسرائیل به عنوان مقتدرترین بازیگر منطقه غرب آسیا مطرح شود.