اسکندری: تکلیفمان با خود و دولت معلوم نیست
ستاره اسکندری، بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون معتقد است در بحث خصوصیسازی نسبت دولت و تئاتر روشن نیست. اسکندری میگوید از مدافعان خصوصیسازی تئاتر بوده؛ اما اکنون مشخص نیست در حوزه تئاتر تکلیف دولت چیست.
چرا شما با رویکردهای تجاری امروز تئاتر مخالفید؟
ترجیح من بر این است که بحث شخصی نشود. اشاره من به یک یا دو نمایش بهخصوص نیست؛ بلکه اشاره من به جریانی است که نوع تماشاگر را تغییر میدهد. از آنجا که معتقدم هنر در یک بدهبستان میان تماشاگر و هنرمند است، هر چه تماشاگر عمیقتر و فرهنگیتر باشد، درجه هنری کارها از کیفیت بهتری برخوردار میشود.
در نتیجه این قیمتگذاریهای اخیر و وضعیتی که برای تئاتر شکل گرفته است، ما را با تماشاگری روبهرو میکند که تنها تئاتر را به مثابه یک سرگرمی تماشا میکند. در صورتی که تئاتر حتی به نظر من بیش از سینما و تلویزیون، مسئولیتش ارتقای فرهنگ و ایجاد اندیشمندی در تماشاگر است. طبیعتا در شرایط اقتصادی موجود کسانی میتوانند از دیدن تئاتر بهرهمند شوند که در شرایط مالی ویژهای به سر میبرند.
بلیت با قیمت بالا به معنای حذف دانشجو و طبقه متوسط، بهعنوان تماشاگر تئاتر است. این جریانی ضربه زننده است. به کیفیت تئاتر هم ضربه میزند.
مدافعان شرایط شکل گرفته در اقتصاد تئاتر بر این باورند این افزایش قیمت و تلاش برای فروش بیشتر در نسبت با افزایش دستمزدها و هزینههای تولید رخ داده است.
جریان پیچیده است. ما چند سالی است که درگیر خصوصیسازی تئاتر هستیم. من بهعنوان یک بازیگر سابقهدار در تئاتر و کسی که خانه پدریاش صحنه تئاتر است، جزء اولین کسانی بودم که به چند دلیل موافق خصوصیسازی بودم. مساله این بود که ما بتوانیم بحث نظارت و ارزشیابی را به درستی باز کنیم و خط و خطوطش را هم معلوم کنیم، آن هم در شرایطی که دولت حمایتی نداشته باشد.
عدهای بودیم که میپنداشتیم از پس هزینههای تئاتری خود برخواهیم آمد. در نتیجه من بهعنوان بازیگر ریشهدار خودم را مکلف دانستم، 6 سال پیش نمایش «33درصد نیل سایمون» را در ایرانشهر، برای اولینبار تهیهکنندگی کردم. بعدها این جریان تبدیل به یک عنوان شد و تمام کسانی که در مباحث تولیدی حاضر بودند، بلافاصله تیتر تهیهکنندگی را بدون درنظر گرفتن پرداخت هزینهها برای خودشان لحاظ کردند. بعدها از آن خواسته که داشتیم، این ماجرا تحریف شد. واقعیت این است که ما تکلیفمان با خودمان و دولت معلوم نیست.
نقش دولت از چه منظر مشخص نیست؟
در همه جای دنیا تئاترها متولیانی چون شهرداریها دارند. افراد، بخشی از مالیات خود را معطوف به صرف کردن در فرهنگشان میکنند. در نتیجه تئاترهای بزرگ بدون حمایت دولت رخ میدهد. اینجا اما یک طرف قضیه را داریم و طرف دیگر را نداریم. ما نظارت و ارزشیابی را داریم؛
اما حمایت دولتی به آن مفهوم به نسبت زمانی که من تئاتر را آغاز کردم، قطع شده است. در این بین اتفاق دردناکی که رخ میدهد برخوردی است که با بزرگان ما میشود. ما از یاد میبریم که دکتر علی رفیعی، یکی از مفاخر ملی و کسی که در همه جای دنیا از او سخن برده میشود، میتواند از حمایت ویژه در تمام دنیا برخوردار شود، به جز ایران.
به تازگی نمایشی را در کنار دکتر رفیعی در صحنه تئاتر اجرا کردید. نقش شما در این پروژه چه بود؟
من بهعنوان شاگرد ایشان در مقام تهیهکننده در کنارشان قرار گرفتم. برای سرمایهگذاری با یک فرد فرهنگی صحبت کردم. از دوستان همگروهی خواستم که بیاییم و به خود تئاتر فکر کنیم، سوای آنچه در تئاتر که با عنوان بازار تئاتر متداول شده، ما به جان تئاتر فکر کنیم. همه دستبهدست هم دهیم. این فقط نوع مدیریت ما نیست. همدلیای است که بین تمام بچههایی رخ داده که در حال همکاری با آقای دکتر رفیعی هستند؛ چه بازیگران روی صحنه و چه عوامل پشتصحنه.
شما درباره قیمت بلیت اجرای خودتان هم فکر کردهاید؟
از آنجا که تئاتر دکتر رفیعی هنوز تئاتر است و فرسنگها فاصله دارد با بسیاری از کارهای که حتی امکانات بهتری دارند؛ ولی از نظر من فاقد اندیشمندی هستند، ترجیح من براساس گفتوگویی است که با گروه حاضر در مقام سرمایهگذار داشتم و ترجیحم آن است که دانشجو از تجربه دکتر علی رفیعی استفاده کند و بتوانند ببینند. در نتیجه خواهش من از سرمایهگذار این بوده که قیمت بلیت نمایش باید به یک اندازه متعارف و متعادل بوده و دربر گیرنده قشر متوسط و دانشجو باشد.
فکر میکنم کار تاثیر فرهنگی دارد. برای منی که تئاتر را برای دیدن تئاتر میخواهم، نه برای دیدن چهره، خیلی ارزشمند است که در مقام تولیدکننده قدمهایی بردارم تا کمک متقابلی به این قضیه شود. چه من با تماشاگر فرهیخته مواجه باشم و چه آنان که با تئاتری روبهرو شوند که تولیدکننده اندیشه است.