چه زمانی وقت طلاق است؟
اگر خیانت، دروغگویی مداوم، دروغگویی مداوم بخشی از داستان زندگیتان است شاید وقت آن باشد که زندگی مشترکتان را پایان بدهید. این مشکلات هرگز نباید دست کم گرفته شوند، چون به بچهها نیز آسیب خواهد رسید.
از کجا مطمئن هستید که یک رابطهی زناشویی دوام خواهد آورد؟ هیچ راهی وجود ندارد که علائم دقیق منتهی شدن یک ازدواج به جدایی را نشان بدهد، هیچ کتابی وجود ندارد که دستورالعمل پیش بینی وضعیت یک زندگی زناشویی در آن آمده باشد و اصلا هم عجیب نیست که زندگی زناشویی یکی از سختترین مراحل در زندگیست که تمرین و تلاش زیادی میطلبد و ریزه کاریهای فراوانی دارد. هیچ راه حل جادویی واحدی نیز وجود ندارد که تضمین کند زندگی مشترک شما به جدایی نکشد.
خیلی از افراد هستند که تمایلی ندارند برای زندگی زناشویی خود تمرین و تلاش کنند و به دلیل خستگی و دلزدگی یا احساس نیاز به شادابی و تنوع، تن به جدایی میدهند. دو نفر که بر اساس شیفتگی نابخردانه و نه بر پایهی عشق و محبت واقعی ازدواج میکنند شرایط طلاق را بهتر فراهم میکنند چون شروع زندگی آنها اساس محکمی نداشته است.
مشکل پیش آمده در زندگی مشترک هر چقدر هم که سخت باشد، طلاق جواب آن نیست مگر اینکه در درون رابطه، سوء استفاده و تخلفی کاملا جدی وجود داشته باشد. اگر مشکل شما با همسرتان این است که مسائل زندگی خصوصیتان را پیش دیگران بازگو میکند باید به مشاور یا درمانگر مراجعه کنید و از او کمک بگیرید چون اینگونه مسائل همیشه راه حلهایی دارند، نه اینکه به یک وکیل مراجعه کنید و برای اقدام به جدایی از او کمک بگیرید. همهی روابط اختلافهایی دارند فقط گاهی لازم است نفر سومی که کار بلد است وارد عمل شود.
کلید حل مسائل این است که اصول ارتباطی را بلد باشید و به همدیگر این احساس را بدهید که حرفهایتان شنیده میشود و مورد احترام هستید.
اگر فکر میکنید خودتان دو نفر نمیتوانید مهارتهایتان را تقویت کنید وقتتان را تلف نکنید و از یک حرفهای کمک بخواهید تا هیجانات و خشمهایتان تلنبار نشوند. اما اگر خیانت، دروغگویی مداوم، خشونت و ناسزاگویی بخشی از داستان زندگیتان است شاید وقت آن باشد که زندگی مشترکتان را پایان بدهید. این مشکلات هرگز نباید دست کم گرفته شوند چون به بچهها نیز آسیب خواهد رسید.
مشاوره کمکی به شما نکرده است
همسرتان به شما خیانت کرده و به مشاور مراجعه کردهاید و نتیجه نگرفتهاید؟ خیلی از زوجها بعد از یک یا دو بار خیانت دیدن به مشاور مراجعه میکنند اما اگر خیانتها ادامه پیدا کردند لازم است یک تصمیم جدی بگیرید. آنهایی که حتی بعد از اینکه فهمیدند خیانتها همچنان ادامه دارد باز هم طرف مقابل را میپذیرند، باید دلیل اینکه چرا همچنان در این رابطه ماندهاند را پیدا کنند. ممکن است چنین کسی دارای اعتماد بنفس بسیار پایین باشد یا از تنها شدن به شدت هراس داشته باشد. اما کسی که به شما خیانت میکند و احساسات شما را نادیده میگیرد باید از زندگیتان حذف شود. شما باید از خودتان بپرسید: تا کی میتوانید تحمل کنید؟
به دلایل اشتباهی در رابطه ماندهاید
اگر به این دلیل به زندگی مشترکتان ادامه میدهید که از تنهایی میترسید و طرف مقابل را دوست ندارید پس یعنی عمر زندگی مشترکتان به پایان رسیده. ماندن در ازدواج صرفا به علت مجرد نماندن اصلا درست نیست. خیلیها ممکن است به خاطر فرزندان، امنیت مالی و … به زندگی ادامه دهند. اما به مرور زمان حقیقت خودش را نشان خواهد داد و همسر شما در نهایت خواهید فهمید که او را دوست ندارید. رابطهای اینچنینی هرگز ماندگار نخواهد بود.
مورد خشونت واقع میشوید
هر نوع خشونتی چه کلامی، چه فیزیکی و چه جنسی باید به قانون ارجاع داده شود و برای خود وکیل بگیرید. درست است که گاهی مشاوره و درمانگر در این زمینه میتواند کمک بکند اما خشونت فیزیکی در هیچ حدی قابل چشم پوشی نیست. اگر همسرتان هر حرکت و رفتار شما را مورد بازخواست قرار میدهد، تحقیرتان میکند، شما را از دوستان و خانوادهتان جدا کرده و شخصیت ثابتی ندارد همهی اینها زنگ خطر هستند. اگر احساس میکنید جانتان در خطر است باید هر چه زودتر از پلیس کمک بخواهید. هیچکس شما را بابت اینکه برای نجات خود کمک خواستهاید سرزنش نخواهد کرد.
همسرتان از شما دزدی میکند
یک دلیل موجه دیگر برای خاتمه دادن به زندگی زناشویی این است که همسرتان از شما پول میدزدد. اگر همسر شما قمارباز است، کار نمیکند و به زور از شما پول میگیرد وقت آن است که او را از زندگی خود خارج کنید. مخصوصا اگر از مشاور هم کمک گرفتهاید یا تمام سعیتان را برای حل مشکل کردهاید اما تغییری حاصل نشده باید زودتر رابطهی زناشوییتان را پایان بدهید. مشکلات جدی چون قمارباز بودن همسر هرگز فورا برطرف نمیشوند. ادامهی این زندگی خاطرات بسیار بدی برای شما و بچهها به جا میگذارد که برای همیشه در ذهنتان خواهند ماند.
هیچ صمیمیت و عاطفهای بینتان وجود ندارد
اگر بین شما و همسرتان هیچ صمیمیتی وجود ندارد، در اتاقهای جداگانهای میخوابید و انگار هر کدام زندگی خود را دارید پس فقط با هم همخانه هستید و هیچ پیوند عاطفی بینتان وجود ندارد؛ این مسئله ابدا شوخی بردار نیست. شاید درمان تا حدودی به شما کمک بکند اما احتمالا بعد از مدت کوتاهی روال سابق برقرار خواهد شد، پس باید این رابطه را تمام کنید. دلایل جدایی به دلایل ماندن در این رابطه میچربند زیرا این رابطه کاملا ناسالم است. مثلا اگر همسر شما میخواهد شما در خانه بمانید و بچهداری کنید اما شما دوست دارید ادامه تحصیل بدهید پس مشکلی وجود دارد، هر چند این دلیل موجهی برای طلاق نیست اما اگر ادامه و پیامدهای درخواست همسرتان به بیرون نرفتن از خانه و … منتهی شود پس انتظارات واقعا نامعقولی از شما دارد که میتوانند دلایل موجهی برای درخواست جدایی شما باشند. خوب است یادآوری کنیم که شما هرگز نمیتوانید کسی را تغییر بدهید.
هدفهایتان با هم متفاوت است
داشتن الویتها و برنامههای کاملا متفاوت میتواند فاصله در رابطه ایجاد کند. مشکل زمانی شروع میشود که به مرور زمان متوجه میشوید راهتان از هم جداست. ممکن است تصمیم بگیرید به خاطر بچهها و حفظ خانواده با هم بمانید، این انتخاب به عهدهی خودتان است و هر کسی خودش مسئول شادی و رضایت خودش میباشد اما اگر شرایط جوری بود که چیزی جز آسیب نصیب شما و خانوادهتان نشد پس باید تصمیم دیگری بگیرید.