ضیغمی: امیدوارم تلویزیون به دوران اوجش برگردد
«متاسفانه شاید سیاستگذاریهای تلویزیون بازیگران را از خودش دور کرده است. امیدوارم تلویزیون باز هم به دوران اوج خودش برگردد همان زمان که سریال «در چشم باد» پخش میشد.»
گرچه قاطبه آثاری که در آن بازی کرده است رگههایی کمدی و فانتزی داشته اما او کارنامه نسبتا متفاوتی دارد. از استارت بازیگریاش با سریال تاریخی «در چشم باد» تا درامهایی چون «پرتقال خونی»، «حس پنهان»، «شوریده» و یا حتی نقش کاملا متفاوتش در سریال «راستش را بگو»!
نیوشا ضیغمی یکی از کمحاشیهترین بازیگران سینما، این روزها فیلم کمدی «هشتگ» را روی پرده دارد؛ فیلمی که ظاهری جدید را از ضیغمی رونمایی کرده است آن هم ضیغمی در نقش یک پیرمرد! با او به بهانه اکران این فیلم به گفتوگو نشستیم که در ادامه میخوانید.
در سینمای ایران بارها شاهد این بودیم که مردان نقش زنان را بازی کردند اما برعکس این اتفاق کمتر افتاده است، اینکه در فیلم «هشتگ» نقش یک مرد را بازی کنید هم شانس است و هم ریسک!
در وهله اول زمانی که فیلمنامه «هشتگ» را خواندم این بخش تغییر شخصیت یک زن به مرد برایم جذاب بود از سویی دیگر بهعنوان بازیگر این فضا برایم جدید و غیرقابل لمس بود و هیچ تصوری نسبت به نتیجه آن و آنچه پیش خواهد آمد نداشتم، برای من که هیچ وجه مردانهای در وجودم ندارم پذیرش این نقش یک ریسک به حساب میآمد. اما نکتهای باعث شد تا قانع شوم و این نقش را بپذیرم؛ اگر قرار بود من بیایم و خیلی رئال نقش یک مرد را بازی کنم حتی با گریم خوبی که آقای ملکی برای من انجام داد باز هم این شخصیت درنهایت قابل باور نمیشد چرا که چیزهایی مثل نوع گویش نیز در کار دخیل است اما از آنجایی که قرارگیری من به جای مرد در خود فیلم هم یک بازی است
و ببیننده قرار نیست باور کند من یک مرد هستم و به این مسئله اشراف دارد که یک زن خودش را جای یک مرد جا میزند به این نتیجه رسیدم این اتفاق لطمهای به من بهعنوان بازیگر و یا خود فیلم نمیزند. اگر فضای فیلم رئال بود قطعا ایفای نقش یک مرد را قبول نمیکردم ولی به هر حال این فیلم یک شانس و تجربه جالب برایم بود و باتوجه به اینکه فیلم فضای فانتزی دارد جا داشت که این کار را انجام بدهم و تجربه شیرینی را هم رقم زد.
البته خیلی از بازیگران هم به چنین گریمی تن نمیدهند و برایشان سخت است!
واقعیتش سخت است به سبب زمان قالبگیری تا زمان اجرا گریم طولانی به حساب میآمد و اصلا راحت نبود اما چون انتخاب کرده بودم که این کار را انجام دهم حتی با وجود زمان طولانی و سختیها از آن لذت بردم. وقتی انتخاب میکنی کار را انجام دهی باید پای همه چیز آن بایستی. خیلی خوشحالم از این انتخاب چرا که شاید دیگر چنین فرصتی دست نمیداد. به هر حال بعد از سالها کار و بازی کردن در فیلمهایی با ژانرهای متفاوت، شاید برای هر بازیگری چنین پیشنهادی پیش نیاید و همین تجربه کردن برای من جذاب بود.
این نشأتگرفته از هوش یک بازیگر و تصویرسازی ذهنی او بر روی متن است، پیشبینی که درست از آب درمیآید!
خوشبختانه خوب از آب درآمد و به نظرم تجمیع همه اتفاقات باهم خوب بود، تجربه بازی این نقش با آن گریم برایم خیلی جذاب بود، خیلی از بازیگران چه بازیگران مردی که نقش زن بازی کردند وچه معدود بازیگران زنی که نقش مرد را ایفا کردند که البته به نظرم خیلی نبودند و من فقط خانم آزیتا حاجیان و خانم گوهر خیراندیش را به یاد دارم این تجربه جذاب و متفاوت را داشتند، اما کسی مثل من اینقدر مرد نشده بود(با خنده).
قاطبه آثار کارنامه کاری شما یا کمدی هستند یا رگههای کمدی دارند در شرایطی که کمدیها مورد توجه مخاطب است و نوعهای مختلف کمدی روی پرده میرود از نوع سخیف آن تا خانوادگی، شما معیار و ملاکتان برای انتخاب یک فیلمنامه کمدی چیست باتوجه به اینکه «هشتگ» جزو آن مواردی است که در کمدی خود رعایت حد و مرزی قائل است!
بیشتر کارهایی که من در آن بازی کردم کمدی صرف نبودند و طنز موقعیت به حساب میآمدند مثل «اخراجیها۱»، «تلافی»، «توفیق اجباری» و… جامعه ما به سبب شرایط موجود بهشدت نیاز به فضای شاد دارد، این روزها مردم به اندازه کافی غم، اندوه، تنش و استرس دارند و هر روز صبح که چشممان را باز میکنیم یا یک جا زلزله آمده یا آتش گرفته یا دلار بالا رفته یا هزارویک اتفاق و مصیبت دیگر رخ داده است، ما نمیتوانیم صرفا و کاملا به سینما نگاه جدی و فیلسوفانه داشته باشیم و فکر کنیم باید حتما به مخاطب یک فضای جدی و روشنفکرانه را نشان دهیم و او هم آن را بپذیرد.
اولین رویکرد سینما در تمام دنیا سرگرمکننده بودن آن است و همه کمپانیها در تمام جهان چنین رویکردی را دنبال میکنند. در کنار همه این مسائل ملاک خود من برای انتخاب یک کار طنز این است که سخیف نباشد، اگر تمام کارهایی که من در این سالها بازی کردم را کنار هم بگذارید میبینید اینطور نیست که مجبور شوید یک گروه سنی را از تماشای آن منع کنید در رابطه با «هشتگ» باید این را بگویم فیلمی است که تمام اعضای یک خانواده از مادربزرگ گرفته تا فرزند، میتواند آن را تماشا کند و درنهایت چه مادربزرگ و پدربزرگ و چه نوه از سالن سینما با رضایت بیرون بیایند و طیف گستردهای از مخاطب را میتواند پوشش دهد.
«هشتگ» طنز شریفی است نه کسی حوصلهاش سر میرود نه به کسی برمیخورد و نه شوخی در آن وجود دارد که نتوانی برای فرزندت توجیه کنی. همیشه سعی کردم به دور از فضای سخیف و لوده، این ژانر سینمایی را تجربه کنم ضمن اینکه کار کردن در فضای کمدی بهشدت از جدی سختتر است و اینکه فکر کنیم کمدی سینمای دمدستی است تعبیر غلطی است. کما اینکه در جهان از قدیم تا به امروز کسانی که در ژانر کمدی کار کردند و افراد بزرگی شدند بسیار متفکر بودند پس این دلیل نمیشود که اگر فیلمی کمدی است پس اندیشهای پشت آن نیست.
در فیلم «پرتقال خونی» تجربه سرمایهگذاری در سینما را داشتید اما دیگر این کار را نکردید، چرا؟
در آن زمان خواستم خیلی جدی به بحث تولید ورود و آن را تجربه کنم اما آنقدر برای من حواشی ایجاد شد و احساس کردم این اتفاق دارد به وجه بازیگری من لطمه وارد میکند که تصمیم گرفتم حداقل تا یک مدتی این قضیه را فراموش کنم. در آن دوره زمانی حواشی و جنجالهای بسیاری برای من ایجاد شد بعد از آن اتفاق خیلی بازیگرها در این فضا فعالیت کردند
و خیلیها متوجه شدند در پروژههایی، این بازیگر است که بخش تولید را پشتیبانی میکند اما سال۸۹ که من این کار را انجام دادم خیلی این جریان وجود نداشت و اگر هم بود کسی نمیدانست که یک بازیگر در آن دخیل است. هجمه بسیاری از سوی منتقدان، اهالی رسانه و حتی همکاران گریبانگیر من شد و چون احساس کردم به وجه بازیگریام لطمه میزند این کار را دیگر انجام ندادم. شاید بعدها دوباره این تجربه را تکرار کنم اما فعلا قصد انجام این کار را ندارم.
این امکان وجود دارد در آینده شما را در قامت دیگری غیر از بازیگری ببینیم مثلا سرمایهگذاری و تهیهکنندگی؟
خیلی به این وجه علاقهمند بودم و هستم. تهیهکنندگی بسیار کار پیچیده و سختی است و اصلا به این شکل نیست که فکر کنیم کسی پولی میگذارد وسط و فیلم ساخته میشود. تهیهکننده درحقیقت مغز متفکر یک فیلم است پیش از هر کسی تهیهکننده هست و انتخاب فیلمنامه، کارگردان و… هر کدام سختیهای خودش را دارد، اوست که باید با یک فیلم را با اندیشه و جهانبینی خودش بتواند به سرانجام برساند و تاثیرگذار باشد. تهیهکنندگی خیلی تجربه جذابی است اما به هر حال حواشی آن زمان بسیار آزاردهنده بود، دوست دارم مجددا آن را تجربه کنم ولی کمی بعدتر!
شما در کارهایی بازی کردید که وجه تجاری نیز داشتند و توانستند فروش خوبی هم داشته باشند، چقدر خودتان را بازیگر تجاری و پولساز در سینما میدانید!؟
قطعا این اتفاق برای هر بازیگری در هر جایگاه و کشوری خوب است. سینما در حالی که هنر بوده صنعت و تجارت نیز هست، تمام دنیا تلاش میکنند چهرهای بسازند تا بهواسطه آن گیشه را تضمین کنند، بازیگرانی که موفق میشوند به گیشه سینما کمک کنند بعد جذابی را تجربه میکنند، ولی واقعیت این است که جامعه و سینمای ما اساسا ستارهساز نیست و خیلی هم با این اتفاق موافق نیستند. در هالیوود و یا بالیوود برای ستارهسازی تلاش بسیاری میشود اما ما سینمای ستارهسازی نداریم و پشت پرده سینما چنین اتفاقی جذابیت ندارد، نمیخواهند و یا هر چیز دیگر! اساسا حتی اگر کسی هم به این سمت و سو برود یا با او موافقت نمیکنند و یا حتی آن را سرکوب میکنند.
البته ما نمیتوانیم سلیقه مردم را تغییر دهیم درنهایت مخاطب دوست دارد بازیگر ستاره داشته باشد. به نظرم در سینمای ایران تجمیع چند اتفاق سبب میشود یک فیلم موفق شود: فیلمنامه جذاب، کست خوب و شرایط اکران مناسب. ما بهترین فیلم را هم بسازیم اگر نتوانیم در شرایط خوب آن را اکران کنیم هیچ فایدهای ندارد.
شما در تلویزیون تجربه بازی در دو مجموعه «در چشم باد» و «راستش را بگو» را داشتید، چرا بعد از سریال «راستش را بگو» دیگر در تلویزیون حضور پیدا نکردید؟ خط قرمزها و محدودیتهای تلویزیون چقدر در این ماجرا دخیل بود؟
یکی از دلایل مهم این اتفاق همین چیزی است که شما گفتید، برخی خط قرمزها و محدودیت در تلویزیون وجود دارد که برای بازیگر اذیتکننده است، فارغ از این من بین سینما، تئاتر و تلویزیون خیلی خط نمیکشم و نمیگویم من فقط بازیگر سینما یا تلویزیون هستم چون بازیگر، بازیگر است. کار خوب میتواند بازیگر را مجاب کند که در چه مدیومی فعالیت کند اما در این بین پیشنهاد جذابی نداشتم که به خودم بگویم یک سال سینما کار نمیکنم و میروم سر این سریال و خروجی آن میارزد که مدتی در سینما کار نکنم چون به هر حال بازی در سریال زمان زیادی را مطالبه میکند. ما بازیگرانی را داریم که مردم بهواسطه نقششان آنها را میشناسند و اتفاقا در تلویزیون بودند.
مدیوم تلویزیون بسیار وسعت دارد ولی شرایط بهنوعی نبود که متنی ببینم و بخواهم آن را بازی کنم و برایم جذاب باشد. اگر پیش بیاید حتما این کار را خواهم کرد.
با این حساب پس خیلی میان مدیومها تفیک قائل نمیشوید! با وجود آنکه قاطبه آثار شما سینمایی است برایتان اهمیت دارد که برچسب بازیگر سینمایی روی شما باشد نه تلویزیونی و….
۱۵سال است که در این حرفه فعالیت میکنم و ۹۰درصد کارهایم در سینما بوده است، چه بخواهم و چه نخواهم بازیگر سینما هستم ولی واقعیت این است که اگر پیشنهاد تلویزیونی با متن و کارگردان خوب وجود داشته باشد بسیار هم تجربه جذابی است چرا که با طیف گستردهتری از مخاطب روبهرو میشوم. متاسفانه شاید سیاستگذاریهای تلویزیون بازیگران را از خودش دور کرده است.
امیدوارم تلویزیون باز هم به دوران اوج خودش برگردد همان زمان که سریال «در چشم باد» پخش میشد. بهجرأت میتوانم بگویم این سریال چند پله از کارهای سینمایی بالاتر بود. بازیگر دوست دارد در کار خوب بازی کند حال چه فرقی میکند این کار خوب در سینما باشد یا تلویزیون!
در کارنامه حرفهای شما چندین کار درام و اجتماعی خوب وجود دارد مثل «پرتقال خونی»، «حس پنهان»، «شوریده» و… دوست ندارید با نقشهای رئال و برخاسته از سینمای اجتماعی بیشتر دیده شوید؟
قطعا، ژانر اجتماعی همیشه برای من جذاب بوده و از آنجایی که ژانر مهمی است بهشدت دوست دارم دوباره آن را تجربه کنم.
حرف نگفتهای باقی مانده است؟
«هشتگ» فیلمی از سینمای مستقل است و از هیچ کجا حمایتی نشده و درواقع به هیچ کجا وصل نیست، این فیلم اگر فروش خوبی دارد به این علت است که مردم فیلم را دوست دارند و این موضوع برای من بسیار خوشحالکننده است.