اتاقهای شیشهای فاصلهها را کم میکند؟
سازمان صداوسیما به عنوان رسانه ملی نیازمند مدیرانی است که بتوانند با مردم ارتباط نزدیک برقرار کنند و در عین حال منعکسکننده دیدگاه و رویکردهای مختلف باشند؛ این در حالی است که این رویکرد تا به امروز از سوی قشرهای مختلف، مورد انتقاد واقع شده و صداوسیما نتوانسته است در تحقق آن، آنطور که انتظار میرود، عمل کند.
یکی از معاونان صداوسیما چندی قبل در یک مراسم رسمی به طرح این پرسش پرداخت که چرا تمامی عوامل صداوسیما در یک اتاق شیشهای قرار دارند و سپس علت را اینگونه توضیح داد، «آنها باید ارتباط خود را با مردم حفظ کنند.»
در همین راستا ایسنا با چهار فعال رسانه که همگی مدیران مسوول روزنامهها هستند صحبت کرده تا نظر آنها را درباره ارتباط میان صداوسیما و مردم جویا شود.
صداوسیما بیش از ۵۰ درصد مردم را نمیبیند
مهدی رحمانیان، مدیر مسؤول «روزنامه شرق» با بیان اینکه اصلی به نام شفافیت وجود دارد، میگوید: یکی از رسالتهای جدی رسانهها این است که تلاش کنند مسؤولان در اتاق شیشهای قرار بگیرند؛ به این معنی که شفافیت وجود داشته باشد. اگر اتاقکهای شیشهای باشد که مسؤولان در آن کار کنند تمام اتفاقاتی که در آن میافتد، دیده میشود و پشت درهای بسته تصمیمی گرفته نخواهد شد. البته به نظرم صداوسیما نتوانسته مساله را خوب درک کند به دلیل اینکه مساله، فیزیک اتاق شیشهای نیست بلکه مفهوم آن است که مسؤولان هر کاری انجام میدهند، شفاف باشد. البته برخی از مسائل مانند امنیت ملی طبیعی است که در هر کشوری خط قرمز باشد اما بقیه امور باید در منظر عموم مردم قرار بگیرد.
او درباره اینکه آیا وجود اتاقک شیشهای میتواند ارتباط مسؤولان صداوسیما با مردم را حفظ کند، خاطرنشان میکند: صداوسیما اتفاقا رفوزه است چون آنجا که به نفع خودش است علیه دولت خبر کار میکند و برنامه میسازد اما جاهایی که به صرف او نیست سکوت میکند، دوربین او خاموش است و چیزی دیده نمیشود. صداوسیما به عنوان یک رسانه گسترده که اصطلاح ملی را همراه دارد، نمره خوبی نمیگیرد و مشروط است. مردم ما نقطه نظرات خود را در انتخاباتها میگویند و نظر مردم نوعا از صندوق آرا بیرون میآید. رفتار صداوسیما در زمان انتخابات با بخش عظیمی از مردم که رأی آنها تعیین کننده بود، چگونه است؟ آیا صداوسیما قبل از انتخابات، اخبار فردی که نماینده مردم شده را بیشتر پوشش میداد یا فردی که کمتر مورد اقبال بود؟ بنابراین میتوان نتیجه گرفت که صداوسیما با اکثریت مردم همآواز و همساز نیست و با اقلیتی از مردم ممکن است همساز باشد. طبیعی است که صداوسیما بیش از ۵۰ درصد مردم را نمیبیند، برنامهها، سریالها و فیلمهایی که میسازد و خبرهایی که پوشش میدهد برای کمتر از ۵۰ درصد مردم است.
به گزارش ایسنا، مدیرمسؤول روزنامه «شرق» به راهکاری برای کاهش فاصله میان مردم و مسؤولان صداوسیما اشاره و بیان میکند: صداوسیما باید رفتار حرفهای و صادقانه با مردم داشته باشد، صداوسیما اگر به نیروهای شایسته و کیفی که دارد، اجازه دهد به میدان بیایند و به شکل حرفهای در رسانه عمل کنند به نظرم اینگونه حتما موفق میشوند.
صداوسیما از ظرفیتهای مردمی بهره ببرد
محمدعلی پیرعلی، مدیرمسؤول «سیاست روز» درباره وضعیت سازمان صداوسیما میگوید: آسیب جدی که در حال حاضر متوجه مجموعه رسانه ملی است، این است که صداوسیما از وظیفه و ماموریت اصلی خود فاصله گرفته؛ یعنی متاسفانه تا حدی درگیر روزمرگی و مواردی شده که اساسا با ماموریت کلان خود فاصله دارد. همچنین صداوسیما این فرصت را از خود گرفته که مقداری به آن وظایف ذاتی و اصلی خود بپردازد. من این مساله را که میگویند مسؤولان در اتاقهای شیشهای قرار دارند هنوز به طور جدی لمس نکردم و محسوس نمیبینم. در واقع هنوز احساس نمیکنم که مسؤولان صداوسیما در فضایی باشند که بتوانند مستقیما با مردم ارتباط نزدیکی برقرار کنند و منعکسکننده دیدگاه و رویکردهای مردم باشند.
او ادامه میدهد: مسؤولان این مساله را ممکن است در کلام مدعی شوند اما من حداقل به عنوان یک فرد که در رسانه فعالیت میکند، تصور نمیکنم که در رسانه ملی این اتفاق افتاده باشد؛ ضمن اینکه نیازمند تغییرات اساسی در ساختار و مسائل کلان صداوسیما هستیم. امکان ندارد که صرفا بایک موضعگیری سطحی بتوانید اتاق شیشهای را ایجاد کنید و ارتباط خود را با مردم تلطیف و نزدیک کنید. در واقع این مساله نیازمند تغییر در باورها، رویکردها و ساختارهای کلانی است که در رسانه ملی از سالها پیش شکل گرفته است. همچنین کار پیچیدهای است که امید داریم این اراده و عزم در مسؤولان صداوسیما ایجاد شود تا در این مسیری که در نظر گرفته و هدفگذاری کردهاند برای اینکه با مردم ارتباط نزدیک داشته باشند و منعکسکننده نگاه مردم باشند، موفق شوند.
مدیرمسؤول روزنامه «سیاست روز» با اشاره به راهحلی برای کاهش فاصله میان مردم و مسؤولان صداوسیما اظهار میکند: راه حل این است که کارها به مردم واگذار شود. صداوسیما میتواند یک نقش حاکمیتی برقرار و در ساخت برنامهها از ظرفیتهای مردمی استفاده کند. ما جوانانی خوش فکر و خلاق در حوزههای مختلف داریم که میتوانند بستری را برای صدا وسیما فراهم کنند. صداوسیما باید مقداری دامنه خود را افزایش دهد و به نظرم گاهی آنقدر حلقه خود را تنگ کرده که بسیاری از جوانان که دوست دارند خدمتی کنند و دلشان به حال کشور میسوزد، نمیتوانند کاری کنند. صداوسیما این حلقه را باید باز کند و بشکند و باید بسیاری از امور را به گروههای دانشجویی و مردمی خوش فکر که در حوزههای مختلف فعالیت میکنند، واگذار کند. صداوسیما باید بتواند تنظیمکننده روابط اینها باشد، اگر این کار را انجام دهد، رسانه ملی موفق خواهد شد اما در غیر این صورت هیچ اتفاقی نمیافتد.
پیرعلی در پایان میگوید: اخیرا اتفاقات خوبی افتاده یعنی صداوسیما سعی میکند برخی اخبار را منعکس کند اما کمی دیرهنگام این کار را انجام میدهد. ما برای اینکه بتوانیم مخاطب را از سمت رسانه خارجی به داخلی معطوف کنیم نیازمند این هستیم که اعتماد مردم را جلب کنیم. رسانه ملی باید در انعکاس اخبار به مردم امانتداری کند و مردم را محرم بداند؛ البته در اغلب موارد این اتفاق نمیافتد و فکر میکند مردم نباید از برخی اخبار آگاه شوند. این در حالی است که هیچ اشکالی ندارد زیرا برخی نارساییها، موانع و مشکلات مطرح میشود، اتفاقا صداوسیما باید پیش دستانه و زودتر از رسانه خارجی عمل کند تا مردم احساس کنند اخبار واقعی را به دور از هرگونه اغراق و بزرگنمایی میتوانند از رسانههای داخلی به خصوص رسانه ملی بشنوند و لازم نیست به سمت رسانه خارجی بروند و اصل خبر را جویا شوند.
بیاعتمادی بدترین آفت برای یک رسانه است
حسین عبداللهی، مدیرمسؤول روزنامه «آرمان امروز» با بیان اینکه صداوسیما یک رسانه بیرقیب است، اظهار میکند: اگر بخواهیم میزان تأثیرگذاری و ارتباط میان رسانه و مردم، واقعی سنجیده شود به افکارسنجی دقیقی نیاز دارد. در واقع با توجه به گفته یک نفر یا مسؤول در جایی که رقیبی برای رسانه وجود ندارد و رسانه تنها یک نفر است و یک طرفه مسائل را منتقل میکند نمیتوان گفت که میزان اعتماد چگونه است. اما آنچه برآیند مردم است از طریق افکارسنجیها و اقبالی که ناخودآگاه به رسانههای دیگر دارند، نشان میدهد که صداوسیما شاید در مسائل سرگرمی توانسته است موقعیت خوبی را داشته باشد. اما اعتماد مردم به صداوسیما به مساله دیگر است؛ ممکن است فردی اخبار صداوسیما را ببیند اما اعتماد صد درصد به آن نداشته باشد. اگر مردم به رسانههایی که در حال حاضر فعال هستند اعتماد کافی نداشته باشند برای دستیابی به اخبار بیکار نمینشینند و دنبال این هستند که اصل خبر را پیگیری کنند.
او ادامه میدهد: رسانهای که تحت عنوان صداوسیما است و اسم ملی را همراه دارد باید پوشش دهنده تمام افکار و اقوام در کل ایران باشد. این دربرگیری مستلزم این است که صداوسیما خود را بسنجد تا بتواند برنامههای خود را بر اساس خواستههای مردم اعتمادسازی کند. نبود رقیب در صداوسیما نشان دهنده این است که تنهاست و نیازی ندارد که خود را ارزیابی و بازتولید کند.
عبداللهی با اشاره به وضعیت اعتماد مردم به صداوسیما میگوید: اگر ما برنامههای ورزشی و سرگرمی را جدا کنیم خواهیم دید که عملا صداوسیما در تولید برنامههایی که به افکار و دیدگاههای مختلف مردم برمیگردد، توجهی ندارد. همچنین آنچه که در افکارسنجی و نظرسنجیها از طریق نهادهای رسمی صورت گرفته و تا حدودی ما هم آمار آن را داریم اعتماد کافی و لازم به برنامههای تلویزیون به خصوص سیاسی وجود ندارد. هیچگاه در سطح مدیریتهای شبکههای تلویزیونی، نگرشهای مختلف جامعه وجود نداشته است. مدیران مختلف دارای یک گرایش سیاسی خاص هستند، بنابراین نگاه و افق دید مسؤولان ناخودآگاه به سمت یک طیف تمایل بیشتری پیدا میکند. بنابراین حضور این افراد با این نگاه سیاسی در برنامههای سیاسی تأثیرگذار است و بخش اعظمی از مردم را که این دیدگاه را ندارند، پوشش نمیدهد. نبود تضارب آرا بین گرایشهای مختلف جامعه باعث میشود که بخشی از جامعه نسبت به اخبار و برنامه سیاسی صداوسیما بیاعتماد شوند. این بیاعتمادی برای رسانه بدترین مساله است.
او ادامه میدهد: ای کاش صداوسیما مانند روزنامهها از مردم برای رجوع خود به این رسانه مبلغی میگرفت و در این زمان مشخص میشد که صداوسیما چقدر مخاطب دارد. همچنین چقدر در مخاطبشناسی دچار سیاستزدگی شده است. بنابراین مدیر رسانهای موفق است که قدرت تحمل دیدگاههای مختلف را داشته باشد و برای ایجاد فضای نشاط سیاسی در جامعه اجازه تبلور افکار را در رسانه بدهد. تا زمانی که این حرکت صورت نگیرد بخشی از جامعه به عنوان افرادی که نگرشی به غیر از مسؤولان صداوسیما دارند مدام نسبت به تولیدات صداوسیما به ویژه بخش سیاسی دچار شک و بیاعتمادی میشوند. در واقع بیاعتمادی بدترین آفت برای یک رسانه است اما این رسانه به دلیل اینکه رقیبی ندارد در هر شرایطی یکهتازی میکند اما این یکهتازی دلیلی بر این نیست که مردم تمایل صد درصدی به پذیرش اخبار، تحلیلها و دیگر برنامههای صداوسیما داشته باشند.
مدیرمسؤول روزنامه «آرمان امروز» با اشاره به وضعیت اعتماد مردم نسبت به رسانههای دیگر دنیا میگوید: اگر نظرسنجی کنیم که میزان نگاه مردم به رسانههای غیر از صداوسیما چقدر است به این نتیجه میرسیم که وقتی صداوسیما نتواند بر اساس دیدگاههای مختلف سیاسی، فرهنگی و اجتماعی در جامعه جذب مخاطب داشته باشد، ناخودآگاه مخاطب نیز برای رسیدن به اخبار و اطلاعات به رسانههای دیگر رجوع میکند. در واقع این رسانههای دیگر نیز میان اخبار و اطلاعات، تحلیلهای خاص خود را ارائه میدهند. صداوسیما ناخودآگاه بخشی از جامعه را ترغیب میکند که به رسانههای دیگر توجه کنند. در واقع عملکرد صداوسیما باعث این اتفاق میشود که خطرناک است. به دلیل اینکه این رسانهها تحلیلهای خاص خود را ارائه میدهند.
عبداللهی اظهار میکند: نوع نگاه صداوسیما به مسائل سیاسی، اجتماعی و فرهنگی به گونهای شده است که مردم اعتماد کافی به صداوسیما ندارند. بنابراین این سازمان چارهای ندارد به جز اینکه صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران باشد نه صداوسیمای یک گروه و طیف سیاسی. در واقع بزرگترین آفت برای صداوسیما یک طرفه بودن برخی برنامههاست. شاید این سازمان بگوید که من بیطرفم اما بیطرف یک طرفه است و این مساله خطرناک است. رسانه باید محل تضارب آرا باشد، کل جامعه را دربربگیرد و مردم احساس کنند که این رسانه در راستای نگرش بیطرفانه به فرهنگها، گروههای سیاسی و اقوام گام برمیدارد. در واقع از طریق رسانه انسجام و اتحاد ملی ایجاد میشود. رسانه ملی نمیتواند با افکار یک گروه و جریان همسو شود بلکه باید همه جریانها را دربربگیرد.
او در پایان میگوید: اگر به میزگردهای سیاسی که در تلویزیون برگزار میشود نگاه کنیم متوجه خواهیم شد که عموما دارای طیف خاصی هستند و حتی مجریها گرایش سیاسی خاصی دارند. ایراد اینجا است که بخشی از جامعه را در برنامهسازی، ارائه گزارشها، تحلیلها و میزگردهای سیاسی نمیبینیم؛ بنابراین همین بخش از جامعه دیگر اعتمادی به رسانه ملی نخواهند داشت و به رسانههای دیگر رجوع میکنند. اگر آمار این نوع افراد بالا برود یعنی مدیران صداوسیما در ساختن و برنامهریزی برای فرآیندی که بتواند باعث نزدیکی گروههای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی جامعه شود، ناکام مانده است.
تلویزیون به مردم نزدیک شده است!
آرش خوشخو، مدیرمسؤول روزنامه «هفت صبح» درباره وضعیت ارتباط مسؤولان صداوسیما با مردم اظهار میکند: تکاپوی تلویزیون برای نزدیک شدن به آنچه مردم میخواهند و میگویند در یک سال گذشته بیشتر احساس میشود؛ شاید به دلیل شرایط دولت است و قاعدتا مردم مطالبهگرند و دولت هم باید پاسخگو باشد. تلویزیون تا حدی سعی کرده درباره مطالبهگری از دولت و مسؤولان دولتی به مردم نزدیک شود؛ برای مثال برنامه صبحگاهی «حالا خورشید» با اجرای رضا رشیدپور و «دورهمی» انتقادات مسؤولان دولتی را داشت که به زبان مردم هم نزدیک بود و ما میشنیدیم. البته اگر دولت عوض شود و مطالبهگری در این حد باقی بماند یا نه، حرف دیگری است.
او در همین راستا ادامه میدهد: تلویزیون به انتقادات مردم نسبت به نظام یعنی قوه قضاییه، نیروی انتظامی، نهادهای حاکمیتی نمیپردازد و چندان تمایل ندارد خود را درگیر این مسائل کند. اگر فردی نسبت به قوه قضاییه انتقاد داشته باشد، تلویزیون آن را پوشش نمیدهد چنانچه روزنامهها هم جرأت ندارند این کار را انجام دهند.
سردبیر روزنامه «هفت صبح» با اشاره به نزدیک شدن تلویزیون به فرهنگ عمومی جامعه، خاطرنشان میکند: ما ملتی چندپاره با فرهنگ و سلیقههای مختلف هستیم به همین دلیل تلویزیون سعی کرده با ایجاد تنوع در شبکههای تلویزیونی این ماجرا را پوشش دهد. همچنین برای طبقه متوسط نسبت به سالهای قبل جا پای بیشتری در تلویزیون پیدا میکند که مثبت است؛ برای مثال برنامههای شبکه نسیم برای پاسخگویی به مطالبات طبقه متوسط شهری ساخته شده که این شبکه پرهزینه است و با هدف جذب مخاطب آمده و موفق بوده است. در مجموع حرکت تلویزیون برای نزدیک شدن به مردم در یک سال گذشته را مثبت میدانم.
خوشخو در پایان میگوید: ما به انقلاب، انرژی و نیروی شجاع در تلویزیون نیازمند هستیم که فعلا موجود نیست و امیدواریم این نیروهای شجاع تولید شوند که بتوانند تلویزیون را تغییر دهند.