ماجرای کیف سامسونت کشمیری و اسناد فوق سری سیا چه بود؟
باشگاه خبرنگاران جوان نوشت: بنا بر شواهد تاریخی، رد پای سازمان اطلاعاتی امریکا در پرونده انفجار دفتر نخستوزیری و شهادت شهیدان رجایی و باهنر قابل تأمل است.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، دشمنان نظام که منافع خود را از دست رفته میدیدند دست به توطئههای متعددی علیه نظام نوپا و مردمی جمهوری اسلامی زدند که بخشی از آنها در قالب پروندههای ترورهای دهه ۶۰ قابل توجه است. بنا بر شواهد تاریخی، رد پای سازمان اطلاعاتی امریکا (سیا) در پروندههای مذکور به ویژه انفجار دفتر نخستوزیری و شهادت شهیدان رجایی و باهنر قابل تأمل است.
در همین رابطه مرحوم سید رضا زوارهای که مدتی را به تحقیقات راجع به این پرونده پرداخته در کتاب خاطرات خود که توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده میگوید: بررسی پرونده کشمیری نشان میداد که او پس از مدتی به ستاد نیروی هوایی ملحق شده است. ساختمان مرکزی سیا در ایران، در همان ستاد قرار داشت. ساختمان ۹طبقه زنبوری که ابراهیم یزدی در ۵۷/۱۱/۱۲ درباره آن برایم تعریف کرده و گفته بود تمامی اسناد سیا درباره ایران و کل خاورمیانه در آن جا قرار دارد و باید حفظ شود. آن زمان من به عنوان دادستان انقلاب آنجا را لاک و مهر کرده بودم. اما تنها تا یازدهم اردیبهشت ۱۳۵۸ این سمت را داشتم.
انتقال اسناد فوق سری سیا توسط کشمیری در سال ۵۸
یک شب بچههای حفاظت اطلاعات در جلوی ستاد نیروی هوایی، کشمیری را با یک کیف سامسونت گرفته بودند که محتوی اسناد فوق سری سیا بود. فرمانده نیروی هوایی او را بازداشت میکند. اما وی اذعان میدارد که حزب این اسناد را خواسته است. چند روز بعد هم کشمیری، معاون وزیر مشاور در امور اجرایی میشود. در حالی که تا آن تاریخ، تا آن جا که من اطلاع دارم سابقه نداشت وزیر مشاور، معاون داشته باشد و فقط یک رئیس دفتر در اختیار او بود.
جزئیات نحوه انفجار بمب در دفتر نخستوزیری
براساس تحقیقات من، در روز حادثه، همه افراد حاضر در دفتر نخستوزیری، پشت میزی بزرگ و طویل نشسته بودند. یک سر میز مرحوم رجائی نشسته بود؛ سپس نخستوزیر، یعنی مرحوم باهنر، بعد از آن آقای مهدوی، وزیر کشور، که آن روز دیر رسیده بود. پس از آن رئیس شهربانی و دبیر شورای امنیت، خسرو تهرانی. بعد از آن هم دو طرف میز تا آخر نماینده نیروها نشسته بودند.
مطلب مشترکی که همه آنها در بازجویی گفتند، این بود که در آن جلسه، کشمیری، منشی شورا بوده و در قسمت جلو، جای خسرو تهرانی نشسته بود. صندلی خسرو تهرانی هم در انتهای غربی میز قرار داشت. کشمیری کیفش را میگذارد؛ بعد برمیخیزد، چای میریزد و جلوی مرحوم رجائی و باهنر میگذارد. سپس چند دقیقهای با تهرانی در گوشی نجوا میکنند. آن گاه به انتهای سالن میرود و درست زمانی که قصد داشته است از اتاق خارج شود، بمب منفجر میگردد.
برد ماده منفجره حداکثر دو یا سه متر بوده است. چند نفر از حاضرین از جمله معاون فرمانده ژاندارمری و مرحوم دستجردی، رئیس شهربانی نیز که در زمان حادثه، نزدیک باهنر نشسته بودند، زخمی شدند، اما برای بقیه اتفاقی نیفتاد. متخصصین هم میگفتند بمب فقط در محدودهای حداکثر تا سه متر قدرت تخریب داشته است. با این همه، برای کشمیری که در دورترین فاصله از آن قرار داشت، جسدی ساخته بودند که فقط یک کیسه خاکستر بود!
بیشک او با اتومبیلش که در بیرون قرار داشت از صحنه حادثه فرار کرده و با خانوادهاش از کشور خارج شده بود. در صورتی که عدهای سعی میکردند او را جزء شهدای واقعه به شمار آورند.
نقش سازمان سیا در شهادت شهیدان رجایی و باهنر
سال ۱۳۷۱ یازده سال بعد از انفجار، موجی رسانههای اروپایی و آمریکایی را برداشت. یکی از مقامات سیا اعلام کرده بود که نخستوزیری ایران و حزب جمهوری اسلامی را عوامل خود ما منفجر کردند و آن وقت روزنامه جمهوری شروع به چاپ مقالاتی علیه آمریکا نمود.