واکنش حدادعادل به جنجالسازی فرزند محمدرضا پهلوی
با اين حال، دولت ايران در زمان پهلوي بار ديگر نسبت به حق حاکميت خود بر بحرين دست به اقدام زد. بر اين اساس دولت در سال 1335 بحرين را به عنوان استان چهاردهم ايران اعلام کرد و از شيخ سلمان بن احمد الخليفه، شيخ بحرين، خواست که وفاداري خود را به ايران نشان دهد. کار به جايي رسيد که ايران تهديد به اقدام نظامي براي بازپسگيري بحرين کرد. اما اين رويه پس از چند سال رفتهرفته تغيير کرد و انگليسيها شاه را متقاعد کردند از حق حاکميت بر اين جزيره چشمپوشي کند.
يک فعال سياسي اصولگرا از رضا پهلوي خواستار توضيح درباره جدايي بحرين از ايران شد. غلامعلي حدادعادل در واکنش به سخنان رضا پهلوي در حساب توييتر خودش نوشت: «رضا پهلوي و سلطنتطلبان بعد از توافق اخير خزر ميخواهند مردم را تحريک کنند. بهتر است ايشان درباره بخشهايي از ايران، مانند بحرين که در زمان پدر و پدربزرگش از ايران جدا شد، توضيح دهند».
47 سال پيش مقارن چنين روزهايي، مردادماه 1350، جزيره بحرين، استان چهاردهم ايران در پي جدايي از سرزمين مادري، اعلام استقلال کرد و به کشوري مجزا تبديل شد؛ ايران اولين کشوري بود که اين استقلال را به رسميت شناخت. مجمعالجزاير بحرين از قديم بخشي از امپراتوري ايران و قسمتي از سرزمين ايران بود، اما در دوره انحطاط قاجاريه، دولت انگلستان از ضعف دولت مرکزي براي جداکردن اين جزيره از ايران استفاده کرد.
به گزارش شرق، اين کشور به موجب چند قرارداد با بحرين بهتدريج بر نفوذ خود در آن سرزمين افزود و چندي بعد نيز اعلام کرد از شروع قرارداد با بحرين امپراتوري انگليس در واقع شيخ بحرين را مستقل از ايران شناخته است. اعتراض ايران به دولت انگليس در آن زمان حاصلي دربر نداشت و حتي پس از جنگ جهاني دوم نيز لوايحي در ايران به تصويب رسيد و به موجب آن، دولت ايران موظف شد که نسبت به احقاق حقوق ايران در بحرين اقدام کند.
با اين حال، دولت ايران در زمان پهلوي بار ديگر نسبت به حق حاکميت خود بر بحرين دست به اقدام زد. بر اين اساس دولت در سال 1335 بحرين را به عنوان استان چهاردهم ايران اعلام کرد و از شيخ سلمان بن احمد الخليفه، شيخ بحرين، خواست که وفاداري خود را به ايران نشان دهد. کار به جايي رسيد که ايران تهديد به اقدام نظامي براي بازپسگيري بحرين کرد. اما اين رويه پس از چند سال رفتهرفته تغيير کرد و انگليسيها شاه را متقاعد کردند از حق حاکميت بر اين جزيره چشمپوشي کند.
«سر دنيس رايت»، سفير اسبق انگلستان در ايران، در سال 1346 در گزارشي به دولت متبوعش مينويسد که شاه تمايلي به استفاده از نيروي نظامي براي «اشغال بحرين» ندارد، ولي به ملاحظه افكار عمومي مردم ايران نميتواند از «ادعاي مالكيت بحرين» بدون دستيابي به امتياز ديگري دست بردارد. پس از زمستان ۱۳۴۶ که بريتانيا اعلام کرد تصميم دارد تا سال ۱۳۵۰ از شرق سوئز نيروهايش را خارج کند، درصدد برآمد که با تشکيل کشور امارات متصالحه که بحرين هم جزء آن بود جلو بازگشتنش به ايران را بگيرد. در نهايت انگليسيها با مذاکرههاي پشتپرده با شاه موفق شدند او را عقب بنشانند و در ۱۳۴۷ ناگهان نخستينبار در تاريخ کشور شاه اعلام کرد که حاضر است از حاکميت بحرين چشمپوشي کند.
سرانجام با هماهنگي ايران و انگليس کار به دبيرکل سازمان ملل واگذار شد و نماينده سياسي وي به جاي همهپرسي فقط با يک نظرسنجي سهگزينهاي از چند قشر مردم بحرين در گزارش خود ادعا کرد که تقريبا همه مردم بحرين خواهان استقلال از کشور ايران و تحتالحمايگي انگليساند. اين گزارش باعث شد تا حزب پانايرانيست دولت را به دليل اين اقدام استيضاح کند. اما در نهايت مجلس شوراي ملي با ۱۸۷ رأي موافق در برابر فقط چهار رأي مخالف به دولت رأي داد و با تصويب آن در مجلس سنا همهچيز به پايان رسيد. کمتر از يک سال بعد از آن تهران و منامه مرزهاي دريايي ميان خود را تعيين و تصويب و روابط دوجانبه در همه زمينهها آغاز شد.
سرانجام در روز 23 مرداد 1350 بحرين رسما اعلام استقلال کرد و ايران اولين کشوري بود که استقلال آن را به رسميت شناخت. در آن زمان دولت انگليس سعي داشت با گسستن پيوند فرهنگي ايران و بحرين زمينه را براي استقلال اين جزيره فراهم کند.
«چارلز بلگريو»، فرستاده انگليس، براي 30 سال در اين جزيره بانفوذترين چهره به شمار ميرفت و مأموريت داشت اين هدف را محقق کند. انگليس در ازاي بحرين سه جزيره ايراني تنب بزرگ و کوچک و ابوموسي را که اشغال نظامي کرده بود، تخليه و با ورود نمادين نيروهاي ايران، به ايران بازگرداند. البته از آن هنگام تاکنون امارات هنوز با ايران بر سر حاکميت اين سه جزيره مناقشه دارد.