خبرنگار دیوید کاپرفیلد نیست که از دیوار عبور کند!
این روزها «خبر» بخش مهمی از زندگی همه ما را تشکیل میدهد. هر روز که از خواب بیدار میشویم در کلنجار خواندن اخباری هستیم که بیشتر رنگ و بوی اقتصادی و سیاسی دارند؛ باید بدانیم تکلیف سکه و دلار چه شد؟ امروز ترامپ چه جملهای درباره تحریمهای ایران گفته و ما چه جوابی دادهایم. حواسمان باید به تغییرات قیمت کالاها و اقلام مهم و صدها موضوع دیگر هم باشد.
البته منظور از این روزها چند ماه اخیر است؛ چند ماهی که اخبار با زندگیمان عجین شده و هر روز وقتی را از چند دقیقه کوتاه گرفته تا گاهی چندین ساعت در صفحات رسانههای رسمی و شبکههای اجتماعی میگذاریم تا اندکی از دنیای اطرافمان سر دربیاوریم.
این تنش و التهاب برای رسانهها و خبرنگاران به ویژه از نوع داخلی و به قول معروف وطنیاش هم وجود دارد و چه بسا چند برابر هم بیشتر؛ رسانهها و خبرنگارانی که باید ضمن رعایت خطقرمزهای جور و واجور، اطلاعرسانی کنند. شاید به دلیل همین محدودیتها، شانتاژهای برخی رسانههای خارجی و عملکرد سیاسی و نامناسب برخی رسانههای داخلی و خبرنگارانشان، بارها از سوی مردم به دورغگویی متهم شدهاند.
برای بسیاری از خبرنگاران پیش آمده در محافل دوستانه و خانوادگی متهم به دروغگویی، سفارشنویسی و قلمفروشی شدهاند و با هیچ توضیحی هم نتوانستهاند بیگناهیشان را ثابت کنند. گویا عدهای باور کردهاند بسیاری از خبرنگاران و رسانهها دروغ میگوید و لاغیر!
در همین راستا بخش رسانه ایسنا به مناسبت روز خبرنگار (۱۷ مرداد ماه) با برخی مخاطبان گفتوگوهایی را انجام داده است و از آنها درباره اعتماد به رسانههای داخلی کشور و تعریفی که از شغل خبرنگار دارند، پرسیده است.
نظر برخی خبرنگاران درباره مسائل روز برایم مهم است
آقایی ۳۵ ساله، کارمند یک شرکت خصوصی و دانشجوی دکتری مهندسی کامپیوتر در این باره میگوید: من به شخصه سالهاست که اعتمادم را به بسیاری از رسانههای داخلی از دست دادهام! علتش را شاید دقیق ندانم؛ اما این را خوب میدانم که از یک زمانی به بعد ناخودآگاه ترجیح دادم بیشتر اخبار رسانههای خارجی فارسیزبان را بخوانم. شاید به این خاطر که احساس کردم از یک جایی به بعد دیگر رسانهها آنطور که باید ما مردم را همراهی نمیکنند.
او درباره شناخت خود از خبرنگاران میگوید: برخی خبرنگاران معروف داخلی را به واسطه شبکههای اجتماعی میشناسم و برایم بسیار مهم است که درباره موضوعات مختلف روز نظرات آنها را بدانم. اما به طور کلی شناخت چندان زیادی از خبرنگاران ندارم و هیچوقت از شرایط شغلیشان آگاهی نداشتم. شاید به این خاطر است که هیچ وقت خود رسانهها به این موضوع نپرداختهاند یا اینکه در فیلم و سریالها شخصیت روزنامهنگاران را نشان ندادهاند و همانند فیلمهای خارجی درباره رسانهها و روزنامههای معروف فیلم مناسبی ساخته نشده است.
خبرنگار میتواند از بعضی دیوارها عبور کند
خانمی ۲۸ ساله، فارغالتحصیل کارشناسی ارشد ادبیات فارسی و معلم نیز درباره تعریف خود از خبرنگار، توضیح میدهد: گمانم قبل هر تعریف خاصی از خبرنگار، این تصویر در ذهنم شکل میگیرد که فردی با یک دفترچه یادداشت و خودکار با مردم حرف میزند و درباره موضوعهای خاص با آنها صحبت میکند؛ اما گذشته از این تصویر، به نظرم خبرنگار کسی است که میتواند از بعضی دیوارها عبور کند و حتی عدهای را با خود از این دیوارها رد کند. حتی جاهایی که هیچ دوربین و حتی کاغذ و خودکاری اجاره ورود ندارد، با شجاعت زیرکانه میتواند وارد شود و گاهی آنقدر جسور باشد که عدالت گفتاری را در دایره و مرزبندی حوزه خود برقرار کند.
او ادامه میدهد: گاهی مردم در خیابان وقتی متوجه میشوند کسی خبرنگار است به سمتش هجوم میبرند و با او از مشکلاتشان حرف میزنند. شاید دلیل این موضوع همین عدالتمحوری خبرنگاران باشد. فکر میکنم قلم خبرنگار حرفهای ما را بالاخره میزند؛ به هر حال دیر و زود دارد، اما سوخت و سوز نه. خلاصه کلام آنکه هر خبرنگار حکم صندوقچهای پُر راز را دارد.
او همچنین درباره اعتماد خود به رسانههای داخلی میگوید: من زیاد از رسانههای داخلی و خارجی خبر ندارم، اما میتوانم بگویم کمتر پیش میآید روزنامهای بخوانم و در جایی صحبت کنم و روزنامه را مورد استناد قرار بدهم. شاید چون گمان میکنم تمام آن بر اساس سیاست روز دستکاری شده است و جز برای بافتن ذهن مخاطب در راستای هدفی مشخص نیست. اما رسانههای مجازی که در سالهای اخیر حکم یک منبع اطلاعاتی بزرگ را دارند، بیشتر آدمهایی مثل من را که از دنیای رسانه باخبر نیستند، به سمت خود کشیده است. شاید در دسترس بودن، نزدیکترین علت باشد.
فقط اخبار رسانههای داخلی جهتدار نیستند
خانمی ۳۵ ساله، دکتری مهندسی پزشکی که به مدت ۱۰ سال است خارج از کشور زندگی میکند، درباره اطلاعاتی که از شغل خبرنگاری دارد، میگوید: من شخصاً در این زمینه اطلاعات تخصصی ندارم و در واقع میزان آگاهی من نسبت به این رشته اخیرا به دلایلی افزایش پیدا کرده است. در واقع به تعریف جدید و علمیتری از خبر و خبرنگاری رسیدم که فکر میکنم ممکن است هنوز هم با تعریف درست و دقیق فاصله داشته باشد. به هر حال به نظرم «خبر» توصیف یک رویداد یا یک واقعیت است و «خبرنگار» فردی است که در زمینههای مختلف این اخبار را جمعآوری و روایت میکند. خبرنگاری یک حرفه تخصصی است و نیاز به آموزش دارد و فکر میکنم با هر پیشزمینه تحصیلی بتوان برای دورههای آموزشی خبرنگاری شرکت کرد. ولی اگر تحصیلات فرد در زمینه ادبیات فارسی یا انگلیسی یا هر زبان دیگری و رشتههای علوم ارتباطات باشد که با مفاهیم نگارش درست و زبانشناسی آشنایی داشته باشد به فعالیت موفقتر در این حرفه کمک کند.
او در پاسخ به این پرسش آیا به رسانههای داخلی اعتماد دارید؟، میگوید: همانطور که گفتم هنوز تعریف درست رسانه را نمیدانم و متاسفانه تمایز درستی بین رسانههای مختلف شامل روزنامه، خبرگزاری، رادیو و تلویزیون قائل نیستم، ولی برای من اعتماد به یک رسانه از نحوه گزارش آن رسانه در مورد موضوعات مختلف شکل میگیرد. گاهی اخبار رسانههای مختلف جهتدار به نظر میرسد ولی این مختص به رسانههای داخلی نیست و رسانههای مختلف دنیا در مسایل متفاوت، ممکن است روایتهای جهتداری را ارائه دهند؛ ولی برای من به شخصه معیار اعتمادم به یک رسانه این است که چقدر به شواهد واقعی و مستند رجوع میکنند تا داستانپردازیهای شخصی یا گروهی. به شخصه به تعداد مشخصی از رسانههای داخلی اعتماد و اخبار گزارش شده توسط آنها را دنبال میکنم.
عملا امکان وجود خبرگزاری آزاد وجود ندارد
آقایی ۲۸ ساله و دانشجوی دکتری دربارهی اعتماد خود به رسانههای داخلی میگوید: در تمامی فیلدهای اجتماعی اعتبار افراد سرشناس از طریق تایید آحاد ملت صورت میگیرد. این مقبولیت اصلیترین عامل چرخش سرمایههای مالی است؛ بنابراین فارغ از درستی یک مساله، باور عموم بر صحت آن به جریان مالی آن رسانه برمیگردد. در یک مثال ساده، فارغ از اینکه اینکه آیا بر اساس معیارهای حرفهای بازی یک هنرمند خوب یا بد است، باور عموم بر خوب بودن بازیگری آن شخص باعث میشود تا فیلمهای او مخاطبان بیشتری جذب کند در نتیجه دستمزد بالاتری داشته باشد. به همین صورت میتوان این مساله را در تمامی حوزههای دیگر مانند فوتبال و به طور عامتر ورزش تعمیم داد. مهمتر از تمامی حوزههای یاد شده حوزه سیاست و اقتصاد است؛ به طور مثال در شرایط فعلی کشور فارغ از اینکه قیمت واقعی ارز در کشور چقدر است، باور عمومی افراد به اینکه ارز قیمت بالاتری دارد باعث میشود تا قیمت خرید فروش ارز در قیمت واقعی آن بسیار بالاتر رود.
«شواهد تجربی فراوان نشان میدهد که جریانهای غالب فکری در یک حوزه مشخص را میتوان با استفاده از تکنیکهای اجتماعی دچار تغییرات عمده و به سمت مشخصی منحرف کرد. این ویژگی بسیار کاربردی عموما از طریق ارائه خبرهای مهندسیشده و جهتدار در راستای مدیریت افکار عمومی در آن حوزه مشخص صورت میگیرد. در یک جامعه آرمانی، خبرگزاری از طریق ارائه خبر غیرمهندسیشده و بازتابکننده واقعیات آن حوزه، عاملی است تا عدالت در جامعه صورت بگیرد. وقتی که از باراک اوباما، رییس جمهوری سابق ایالات متحده آمریکا در یک برنامه تلویزیونی در اواخر دوران ریاست جمهوری در ارتباط با رسانه (مدیا) سوال پرسیده شد، او پاسخ داد با اینکه در دوران ریاست جمهوری خود با برخی رسانهها مشکلات جدی داشته است، اما رسانه را از مهمترین عاملهایی میداند که میتواند از به وجود آمدن دیکتاتوری در کشور جلوگیری کند.»
او ادامه میدهد: اما این قدرت اثرگذاری فوقالعاده زیاد رسانه عمومی چیزی نیست که طالبان قدرت و ثروت از آن غافل باشند. این موضوع باعث میشود تا در میان خیل رسانههای اجتماعی یافتن رسانههای مستقل یا نسبتا مستقل برای افراد جامعه بسیار سخت و عملا غیرممکن شود. علیالخصوص که بعضا یک رسانه در راستای به دست آوردن هدف مشخصی، ۱۰۰ خبر صحیح مخابره میکند تا بتواند یک خبر مهندسیشده خود را به خورد مخاطبان بدهد. به همین خاطر برای افرادی چون من، مهمتر از خبر مخابره شده، خط و مشی کلی خبرگزاری اهمیت دارد. به این طریق میتوان با برآیند کلی از چند خبرگزاری با جبهه گیریهای مختلف، راستای تقریبی خبر صحیح را درآورد. با وجود اینکه این راه اول نیاز به وقت زیاد دارد و بسیار خطاهای انسانی در آن محتمل است به وقوع بپیوندد، اما میانگین اخبار صحیحی که اینگونه به دست فرد نخبه میرسد بسیار بیشتر از آن است که به یک خبرگزاری مشخص اعتماد کند و اخبار خود را صرفا از آن خبرگزاری یا خبرگزاریهای همراستای آن بگیرد.
«در شرایط کنونی کشور با توجه به نبود احزاب مختلف و رسانههای مستقل، طالبان خبر ناچارند قسمت عمدهای از اخبار خود را از رسانههای خارجی دریافت کنند. این مساله لزوما به معنای اعتماد به رسانه خارجی نیست، بلکه تنها به دلیل عدم وجود رسانه مستقل داخلی که اخبار را از خارج دریافت میکنند؛ حتی با علم به اینکه این خبر به احتمال قوی کذب و یا حداقل اغراق شده است. من اگر بخواهم از صحت یک خبر مشخص باخبر شوم به خبرگزاریهای مختلف داخلی و خارجی رجوع میکنم و ضرایب آنها را اعمال میکنم؛ مثلا خبر «ایسنا» را در ۰.۵ ضرب میکنم، خبر «فارس» را در ۲-، خبر «آمدنیوز» را در ۰.۲ و خبر بیبیسی را در ۰.۷ و مجموع آنها را با هم جمع میکنم تا اخبار نسبتا صحیح را به دست آورم. لازم به توضیح است این اعداد برای حوزه مشخص الف هستند و مثلا برای حوزه ب این ضرایب تغییر میکند؛ چه بسا خبرگزاری «فارس» در بعضی حوزهها از «ایسنا» ضریب بالاتری کسب کند.
او میگوید: در مجموع از آنجا که عملا امکان وجود خبرگزاری آزاد وجود ندارد، بهترین راه کار برای افراد حقیقتجو پیگیری چند خبرگزاری است که حداقل دو تای آنها کاملا مخالف یکدیگرند؛ علیالخصوص که عملکرد ضعیف خبرگزاریهای داخلی در سالهای اخیر باعث شده که هیچ اعتمادی وجود نداشته باشد.
مسؤولان گوششان از حرفهای مردم پر شده است
آقایی ۴۰ ساله که در مرکز شهر مغازهدار است درباره تعریف خود از شغل خبرنگار میگوید: خبرنگار یعنی کسی که از مردم و مسؤولان سوال میپرسد؛ مثل گزارشگران تلویزیونی که در خیابان از مردم سوال میپرسند و نظرات آنها را درباره موضوعات مختلف پخش میکنند؛ مثل همین کاری که شما الان انجام میدهید.
او در پاسخ به این پرسش که آیا خبرنگاران و سوالاتشان تاثیری روی زندگی مردم عادی دارند، توضیح میدهد: به نظرم همین که یک سری موضوعات مطرح و پخش میشود، یعنی اینکه به حرف مردم شنیده شده است. اما اینکه گفتن این حرفها تاثیری دارد یا نه را دیگر نمیدانم. در عمل که به نظر میرسد تاثیری ندارد، چون هیچ اتفاقی نمیافتد. شاید مسؤولان ما گوششان از این حرفها پر شده است.
مردم در رسانهها جایی ندارند
همچنین خانمی ۵۶ ساله، خانهدار و کارمند بازنشسته نیز درباره ذهنیتی که از شغل خبرنگاری دارد، میگوید: سالها قبل تلویزیون سریالی به نام «درشهر» پخش میکرد که شخصیت معروف خانم توانا در آن خلق شده بود. شاید بتوان گفت که تعریف شغل خبرنگار در ذهن من از همان جا شکل گرفت. افرادی که تمام شهر را به دنبال مشکلات مردم و دغدغههای آنها بودند و تلاش میکردند بتوانند کوچکترین کمکی به آنها کنند.
او ادامه میدهد: برای همین هم به روزنامه خواندن علاقهمند شدم و معمولا روزنامههای مهم را میخواندم. در روزنامهها اغلب گزارشهای اینچنینی درباره زندگی مردم وجود داشت؛ اما الان چند سالی میشود که تیتر و عکس همه روزنامهها شده است مسؤولان؛ حالا یا انتقاد میکنند یا تعریف. فرقی به حال ما نمیکند. مهم این است که دیگر مردم در رسانهها جا ندارند. هیچ کسی از زندگی آنها حرف نمیزند. به همین خاطر هم من دیگر چند سالی است دل از روزنامهها کندهام.
خبرنگاری؛ شغلی پُر از اتفاقات تازه
خانمی ۳۰ ساله، کارمند بانک نیز درباره تعریف خود از شغل خبرنگاری میگوید: برای من خبرنگاران آدمهای جالبی هستند، چون زندگی جالبی دارند. آنها میتوانند به واسطه شغلی که دارند با افراد مختلف صحبت کنند و جاهای جدید بروند. برای همین هم فکر میکنم شغل هیجانانگیزی دارند. البته حتما در بسیاری از مواقع خطرناک و نارحتکننده هم هست. مثل کسانی باید به مناطق محروم یا جنگی بروند و از آنجا گزارش تهیه کنند.
او ادامه میدهد: من در شبکههای اجتماعی صفحات برخی خبرنگاران معروف را دنبال میکنم و از آنجا با سبک زندگی آنها آشنایی دارم. شغل آنها برخلاف شغل ما که باید هر روز پشت میز بنشینیم، هر روز پر از اتفاقات تازه است. کمتر شغلهایی در دنیا هستند که این ویژگی را داشته باشند. اما من واقعا نه روزنامه میخوانم و نه سراغ خبرگزاریها میروم. این اطلاعاتی که دارم را یا از شبکههای اجتماعی به دست آوردهام، یا اینکه در گزارشهای تلویزیونی دیدهام. به همین خاطر هم درست نمیدانم آیا کار خبرنگاران در زندگی مردم تاثیری دارد یا نه!