نصیحتی به «م. م»: مراقب وسوسهها باشید
در نگاه اول میشود حدس زد که مطرح شدن نام دو چهره تلویزیونی معروف در ماجرای ثامنالحجج به این خاطر است که دانهدرشتهای پرونده اختلاس این موسسه فرصتی برای فرار یا مخفی کردن اسناد و مدارک داشته باشند.
احتمالا نام اين دونفر مطرح شده تا سپر بلا براي ديگراني شوند كه در اين ماجرا دست داشتهاند. نكته بعدي اما، پولهاي كثيفي است كه معمولا به چهرههاي مختلف پرداخت ميشود تا سوءاستفادههاي خود را پنهان كنند. در واقع اين دو چهره و موسسه ثامنالحجج، اولين مواردي نيستند كه دربارهشان ميشنويم و خبرهاي تلخشان را ميخوانيم.
در اين روزگار و به تعبير خيليها، بسياري از برنامههاي رسانه ملي، تحتعنوان برنامههاي تركيبي يا مسابقه و… به كازينو تبديل شدهاند. برنامههايي كه به اسم اسپانسر، تبليغات، حمايت و… پولهايي را از موسسات مختلف دريافت ميكنند. اما واقعيت امر اين است كه در اين پرونده مهران مديري از مجري ديگري كه نامش برملا شده و ادعا ميكند كه فقط به عنوان تهيهكننده پول را گرفته وضعيت غريبتري دارد. مديري هنرمندي درجه يك است كه بارها و بارها در كارهايش از نابهسامانيهاي اخلاقي، نابخردي و سوءاستفادهها… حرف زده و حالا ناگهان دست خودش رو شده است كه او هم آلوده اين ماجرا است.
حالا درست است كه عنوان دريافت اين مبلغ براي مديري «هديه» يا «وام بيبازگشت» است، اما پذيرش چنين باجهايي از سوي مديري عجيب و غيرقابل باور است. چون اخيرا قسمت بسيار جذابي از برنامه «دورهمي» درباره اختلاس در فضاي مجازي منتشر شده و اين سوال را پيش ميآورد كه مديري كه بياغراق هيچ چهرهاي پس از انقلاب مانند او نتوانسته در حوزه طنز و نمايش موفق باشد و وجههاي ملي پيدا كرده، چطور حاضر شده كه اين مبالغ هنگفت را بپذيرد؟ من در خلاقيت مهران مديري ترديدي ندارم، اما واقعا نميدانم اين پول به تعبير عدهاي چرك كف دست چيست كه ميتواند آدمها را وسوسه كند؟ حالا هم كه موضوع برملا شده، بهجاي پذيرش اشتباه از مطبوعات شكايت كند. ميتوان از مهران مديري پرسيد كه چرا وقتي رسانهها حمايتت ميكردند، درباره كارهايت نقد مينوشتند و مصاحبه ميكردند، مشكلي با آنها نداشتي؟ اما به محض اينكه كوچكترين ضعف اخلاقيات را برملا كردهاند، خائن ميشوند يا خلافكار و قصد داري از آنها شكايت كني؟
دوسال پيش در مطلبي با تيتر «آبروي از دست رفته مهران مديري» به دليل حضورش در مكانها و برنامههاي خاص نوشتم كه مديري حواسش نيست و دارد با آبروي خودش بازي ميكند. حالا هم ميگويم مديري به جاي شكايت از رسانهاي كه صرفا كارش را انجام داده، اگر از اين ماجرا جان سالم به در برد، بهتر است كه يا خودش را بازنشسته كند يا تكليفش را با مردم مشخص كند. در اين پرونده تكليف مردم با آن يكي مجري احساساتي روشن است و كسي از او انتظار خاصي ندارد. اما مهران مديري بايد مراقب باشد مبادا كه قرباني بازيهاي سياسي و اقتصادي شود. او بايد بپذيرد كه اشتباه كرده و صادقانه اين ماجرا را براي مردم توضيح دهد. اين اتهام ميتواند هويت مديري را زيرسوال ببرد و بنابراين چه اشكالي دارد كه اگر اشتباهي شده، از عذرخواهي كند؟ چهرههاي سرشناس هم مانند هر انسان ديگري ميتوانند اشتباه كنند و عذرخواهي از مردم، بهتر از دست رفتن اعتبار و آبرويي است كه همه اين سالها با زحمت به دست آورده است.
اتهام زدن به مطبوعات هم روش خوبي نيست و به نتيجه هم نميرسد. اين چهرهها هم بايد بدانند كه مطبوعات ما دوران دشواري را ميگذرانند؛ با يك دستور چند كلمهاي بنياد يك نشريه ميتواند برباد برود. از نظر اقتصادي هم كه شرايط براي مطبوعات و رسانهها دشوار است، از بحران كمبود كاغذ و گراني گرفته تا رقابت رسانههاي مجازي. نميشود چهرهها به وقت خوشي از رسالت مطبوعات تعريف كنند و وقتي كه دوكلمه درباره كژيها و كاستيهاي آنها نوشته شد، مطبوعات را متهم كنند. آنها بايد بدانند كه مطبوعات آلت دست نيستند. اين چهرهها بايد بدانند كه متاسفانه الگوي مردم هستند و بنابراين بايد مراقب پيشنهادهاي اينچنيني باشند و در مقابل پول وسوسه نشوند.