علی صوفی:مجبور بودیم که از روحانی حمایت کنیم

  • سیاسی
  • پنجشنبه ۲۸ تیر ۱۳۹۷ ۹:۵۷
    کد خبر :327140

در شرایطی که دولت دوازدهم سال دوم عمر خود را آغاز کرده است، جریان اصلاحات به عنوان مهم‌ترین جریان حامی حسن روحانی در روزهای تعیین استراتژی برای آینده بسر می‌برد.
اصلاح‌طلبان که در همه انتخابات اخیر کشور پیروز بوده‌اند امروز با چالش ریزش بدنه اجتماعی و از همه مهم‌تر بحران محافظه‌کاری مواجه شده‌اند. به همین دلیل نیز بزرگان و تئوریسین‌های این جریان سیاسی از ضرورت اصلاح اصلاحات و بازنگری در مبانی گفتمان اصلاحات سخن می‌گویند. به همین دلیل و برای تحلیل و بررسی این موضوع با علی صوفی وزیر تعاون در دولت اصلاحات گفت‌وگو کردیم که در ادامه ماحصل این گفت‌وگو را می‌خوانید.

در شرایط کنونی ضروریات اصلاحات را در چه مسائلی می‌دانید؟ مهم‌ترین فرصت‌ها و چالش‌های پیش روی جریان اصلاحات چیست؟

هر جریان سیاسی مهمی از نگاه سیستمی، ماندگاری‌اش در این است که به پیامدهای اجرای طرح‌هایش توجه کند و ببیند که آن اهدافی که از سیستم خواسته آیا محقق شده یا خیر؟ بدون شک اگر یک سیستم به این نتیجه برسد که طرح‌هایی که برای اصلاح جامعه ارائه کرده پیامدهای مناسبی به همراه نداشته باید به دنبال اصلاح خود باشد.

آیا جریان اصلاحات به چنین وضعیتی رسیده است؟

نه نرسیده. اصلاحات در شرایط خاصی دست به اقداماتی زد که موفقیت نسبی داشت و نه موفقیت مطلق. به این معنا که اصلاح‌طلبان به صورت سلبی با شرایط برخورد کردند. به عنوان مثال در دوره‌ای انتخابات مجلس را نادیده گرفتند و لیست ندادند و در چنین شرایطی وارد فاز انتخاب ریاست جمهوری شدند. در انتخابات ریاست جمهوری شرایط بهتر بود و آنها از انتخابات مجلس بهتر حاضر شدند، به این دلیل که فقط یک کاندیدا نیاز داشتند در حالی که برای مجلس باید یک نسبت قابل قبولی در اختیار می‌داشتند. بنابراین در انتخابات ریاست جمهوری به صورت حداکثری نه حداقلی شرکت کردند. این موفقیت نسبی همین جاست، جریان اصلاحات هم توانست رئیس‌جمهور معرفی کند و هم نتوانست حداکثری باشد، چراکه کاندیدای ریاست جمهوری نداشتند و زمانی که آیت‌ا… هاشمی رفسنجانی آمدند، تایید صلاحیت نشدند. در انتخابات مجلس در سال۹۴ هم جریان اصلاحات مواجه شد با مشکلات ناشی از بررسی صلاحیت‌های نامزدها اما باز هم ترجیح دادند در صحنه بمانند. ولو کاندیدای حداکثری نداشته باشند و با کاندیدای حداقلی توانستند مجلس را از تندروها بگیرد. در سال ۹۶ هم مجبور بودند از رئیس‌جمهور فعلی حمایت کنند و کاندیدای صددرصد اصلاح‌طلب را که باید از او حمایت کنند، در اختیار نداشتند. بنابر این از آقای روحانی حمایت کردند.تمام این مسائل عوارضی داشت و باعث شد اصلاح‌طلبان نقش خود را تمام شده بدانند و در عرصه اجرایی نتوانستند نقش ایفا کنند. اما عملکرد تمام اینها به پای اصلاح‌طلبان نوشته شد. اصلاح‌طلبان اعتبار خودشان را برای نیروهای حداقلی گذاشتند و عملکرد ضعیفی داشتند. از طرفی مسائل بین‌المللی و اقتصادی هم دست به دست هم داد تا شرایط بدتری به وجود بیاید. از سوی دیگر با خروج آمریکا از برجام فشارها بر مردمی که آمده بودند پای صندوق‌های رأی و به بهتر شدن و بهبود شرایط امید داشتند، افزایش یافت تا جایی که در اعتراضات دی سال ۹۶ نشان دادند امید چندانی به جریانات سیاسی ندارند. مردم در گذشته از اصولگرایان عبور کرده بودند و تنها به اصلاح‌طلبان امید داشتند. با این وجود به نظر می‌رسد در شرایط کنونی امید خود را از اصلاح‌طلبان نیز دارند از دست می‌دهند.

بنابراین شما با این سخن آقای حجاریان که گفتند در شرایط کنونی نقطه مقابل اصلاح‌طلبان، براندازها هستند و نه اصولگراها موافقید؟

بله، دقیقا همین طور است. الان اگر دقت نشود و اگر اصلاح‌طلبان‌ها با این بازخوردی که گرفته‌اند نتواند سیستم خود را اصلاح کنند با چالش‌های جدی‌تری در آینده مواجه خواهند شد. آنها باید دوباره اعتماد مردم را جلب کنند و از فضای انتخاباتی به سود خود استفاده کنند. البته انتخابات مجلس با انتخابات ریاست جمهوری تفاوت دارد و آن انگیزه محلی، قومیتی و منطقه‌ای وجود دارد مساله‌ای که در انتخابات ریاست جمهوری نیست. این انگیزه در انتخابات ریاست جمهوری وجود ندارد. این باعث می‌شود مردم به‌رغم تمام نارضایتی و سرخوردگی که پیدا کرده‌اند به پای صندوق‌های رأی بیایند و رأی بدهند.

آیا مردم دوباره به اصلاح‌طلبان اعتماد خواهند کرد؟

به نظر من انتخابات مجلس سال آینده هم می‌تواند تاثیرگذار باشد و هم اینکه محکی باشد برای ۱۴۰۰ یعنی اگر مردم با وجود تمام این تبلیغات سوئی که وجود دارد، بتوانند انتخابات ویژه‌ای را رقم بزنند به‌خصوص در کلانشهرها که انتخابات به صورت لیستی است مانند تهران و شهرهای بزرگ، اگر آن انتخابات لیستی اصلاح‌طلبان بتوانند نظر مردم را جلب کنند و مخصوصا اعتماد کنند به نظر لیدر اصلاحات و پای صندوق‌های رأی بیایند، هم مجلس خوبی خواهیم داشت و هم نویدی خواهد بود برای ایجاد امید برای ۱۴۰۰.

با توجه به این مشکلات آقای حجاریان عقیده داشتند باید از سلبریتی‌ها و افراد معروف کمک بخواهیم. نظرتان در این مورد چیست؟

من فکر می‌کنم که کاریزمای رئیس دولت اصلاحات به مراتب تاثیرش بیشتر است و همه زیر کاریزمای او تعریف می‌شوند. اگر رئیس دولت اصلاحات کاریزمایش حفظ شود و ایشان بتوانند به مردم نزدیک شوند و مردم بتوانند به شخص ایشان امیدوار شوند و به نظرشان اهمیت بدهند. ایشان از خیلی‌ها بهتر هستند و من موافق کمک از افراد معروف و سلبریتی‌ها نیستم.

اصلاح اصلاح‌طلبی آیا با تغییر اشخاص ممکن است؟

تا الان اصلاح‌طلبی حول شخص رئیس دولت اصلاحات تعریف شده و جریان پیدا کرده و مردم با اعتماد به ایشان و لیستی که اصلاح‌طلبان ارائه کردند، اقبال نشان دادند. البته بعد از پایان کار دولت اصلاحات این عملکرد مثبت تکرار نشد. پس از آن آقای احمدی‌نژاد سر کار آمد و بعد از آن هم اصلاح‌طلبان برای انتخابات تهران نتوانستند لیست ببندند اما لیست را به نام رئیس دولت اصلاحات معرفی کردند. مردم رأی ندادند و به‌تدریج با عملکرد دولت آقای احمدی‌نژاد متوجه شدند که چه گوهر گرانبهایی را از دست دادند. بنابراین به تدریج به رئیس دولت اصلاحات روی آوردند و الان ایشان بالاترین جایگاه را در بین مردم دارند.

چرا بین نسل جدید و قدیم اصلاحات فاصله افتاده و چرا اصلاح‌طلبان مانند گذشته در تربیت کادر جدید اصلاح‌طلبی موفق نبوده‌اند؟

نسل انقلاب حضور فیزیکی داشت اما حضور فکری نداشت. بنابراین نسل بعد از انقلاب هیچ تاثیری نگرفت و سندی از آن نسل باقی نماند که با مراجعه به آن بتوانند تحت تاثیر قرار بگیرند، حضور فقط حضور فیزیکی بود. آن هم یا شهید شدند یا نتوانستند به کار برگردند. بنابراین یک فاصله عمیق به وجود آمد که تاکنون جبران نشده و درصحنه اجرایی هم به دلیل عدم قرابت فکری بین نسل انقلاب و نسل بعد پیوند برقرار نشد و نسل انقلابی همیشه به نسل بعد از خود نگاه آمرانه داشته است که سرانجام به شکاف بین نسلی تبدیل شد.

0
نظرات
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد نظرات حاوی الفاظ و ادبیات نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد

دیدگاهتان را بنویسید