رقابت ایران و روسیه در سوریه: خرافه یا واقعیت؟
به شکلی رسمی، صریح و علنی به نظر می رسد معادلات حضور ایران و روسیه در سوریه وجهه «جدایی» به خود گرفته است و بهتر بگوییم اوضاع به نحوی پیش می رود که می توان گفت زمینه هایی برای این جدایی ایجاد شده است.
صبحي حديدي در القدس العربی چاپ لندن نوشت: به شکلی رسمی، صریح و علنی به نظر می رسد معادلات حضور ایران و روسیه در سوریه وجهه «جدایی» به خود گرفته است و بهتر بگوییم اوضاع به نحوی پیش می رود که می توان گفت زمینه هایی برای این جدایی ایجاد شده است.
به گزارش انتخاب، این رسانه عرب زبان ادامه داد: این در حالی است که تعبیر«نیروهای خارجی» که پوتین در صحبتهای خود به کار برد، ابهام زیادی دارد؛ چرا که این لفظ می تواند شامل همه دولتها، شبه نظامیان و جبهه های غیر سوری می شود که در این کشور حضور دارند و این مساله منحصر به ایران و بالهای آن، ترکیه و آمریکا نمی شود، بلکه روسیه را نیز شامل می شود. با این اوصاف، چرا ایران مقصود پوتین را به خود گرفته و گمان کرد مراد از نیروهای خارجی تنها ایرانی ها هستند؟
طبعا دلایل واضح و مرتبط با واقعیت سیاسی و نظامی در میدان سوریه در این برداشت ایران سهیم هستند؛ چرا که مسکو تمایل زیادی به ورود به مرحله پسا تروریسم دارد تا بتواند از سرمایه گذاری های متعدد خود که در پشت پرده دخالت نظامی اش در سوریه قرار دارد، استفاده کند. ایران در سوریه، در نفوذ داخلی، اقتصادی و ژئوسیاسی، طرف مکمّل سرمایه گذاری اقتصادی روسیه نبوده و حتی می تواند در این زمینه به رقیب ان بدل شود؛ رقیبی که می تواند در پایان به دشمنی خطرناک تبدیل شود.
ایران، ترکیه یا دولت اردوغان نیست؛ روابط ترکیه روسیه می تواند به نهایت تنش و تشنج برسد تا در ادامه منتهی به همبستگی شود. نکته قابل اهمیت آن است که توافق های مسکو با آنکارا می تواند با رضایت واشنگتن همراه باشد و این برای مسکو اهمیتی ندارد؛ علاوه بر اینکه توافق های مذکور می تواند تهران را مجبور به شراکت با آنها کند؛ تا آنجا که برای مثال با خروج نیروهایش از تل رفعت موافقت کند.
بدین معنا، نیروهای ترکیه که مساحت گسترده ای از شمال سوریه را اشغال کرده اند، در ضمن صفت «خارجی» که پوتین در سوچی از ان سخن گفت قرار نمی گیرند؛ چرا که عاقلانه نیست که کرملین در ماه می خواستار خروج نیروهای ترکی شده و سپس در ژوئن از آنها بخواهد وارد تل رفعت شوند و حتی به اخراج نیروهای کردی و ایرانی از ان کمک کنند.
واقعیت مهم دیگری نیز به این مساله افزوده می شود که از مساله رقابت ایرانی روسی فراتر رفته و به اینده روابط مسکو، آنکارا و تهران و تشکیلات مسلحی می رسد که نظام سوریه ایجاد کرده است. آنچه تهران را در سوریه راضی می کند، غالبا آنکارا را خشنود نمی کند و چه بسا همواره پایگاه حمیمیم روسیه را نیز راضی نکند. علاوه بر اینکه ضرورتا در ضمن طرح روسیه برای ورود به مرحله عملیات سیاسی جای نمی گیرد.
در این میان، موضع اسرائیل در مورد حضور نظامی ایران در سوریه نیز در ماههای اخیر شکل تازه ای به خود گرفته است؛ امری که ایجاد قواعد درگیری جدیدی را اقتضا می کند که تهران را در خط اول هدف گیری قرار می دهد. در آغاز، استراتژی دولت اشغالگر از خط قرمز نظم دهنده ای آغاز می شد که مخالف حضور نیروهای مسلح ایران از سوریه تا لبنان بود؛ در کنار بازدارندگی در برابر انحرافی که منبع آن ایران و ابزار آن حزب الله باشد و این انحراف به حضور نیروهای ایران و حزب الله به جولان اشغالی منجر شود.
اما امروز، نخست وزیر نتانیاهو به کمتر از خروج کامل نیروهای ایران از سوریه راضی نیست، به نحوی که حتی یک وجب از خاک سوریه از این اصل مستثنی نشود، و علت آن، بمباران اخیر حشد الشعبی عراقی است که متوجه منطقه بوکمال در نقاط شرقی سوریه شد؛ در حالی که نیروهای هوایی اسرائیل در پشت پرده این انفجار قرار داشتند. در وُسع تهران و شبه نظامیان وابسته به آن در سوریه نیست که بین عدم پاسخ دادن به عملیات نظامی اسرائیل و یا عدم همراهی با هماهنگی های به عمل آمده بین مسکو، واشنگتن و ترکیه، موضع میانه ای را اتخاذ کند، یا به بیانی دقیقتر، تهران نمی تواند این گزینه را برای مدت طولانی به کار گیرد؛ چرا که سرعت حوادث و تحولات در سوریه اجازه چنین تاکتیکی را به تهران نمی دهد؛ بویژه آنکه مسکو روز به روز بیشتر نشان می دهد که هرگز ایجاد خللی در برنامه های سرمایه گذاری طولانی مدت خود در سوریه، تحت تاثیر اصرار ایران برای بقا در این کشور را نمی پذیرد.
رقابت ایران و روسیه در سوریه خرافه نیست؛ همانطور که خوانش سطرهای سابق می تواند این مساله را نشان دهد که این رقابت کاملا اتفاق افتاده و شروطی آن را تحمیل می کند که می تواند از محاسبات تهران در سوریه، منطقه و جهان فراتر رود.