تک روی، آفت اصولگرایی/ پایداری دوباره کلید زد؛ زنگ خطر برای اصولگرایان
طیف های مختلف در جریان اصولگرایی به فکر انتخابات افتاده و هر یک راه خود را میروند. تکروی هایی که سابقا به جریان اصولگرایی آسیب زده و اگر هماکنون فکری به حال نشود، یک بار دیگر دردسرساز خواهد شد.
گویا برخی خیال درس گرفتن از گذشته را ندارند. اصولگرایان بارها در انتخاباتهای مختلف از تکروی آسیب دیده و همیشه هم از ضرورت اتحاد میگویند اما نگاهی به رفتارها و اظهارنظرهای برخی طیف های این جناح نشان میدهد که همچنان به سیاق قبل مشق سیاست میکنند.
کهنهکاران و دلسوزان اصولگرا میدانند که برای پیروزی بر رقیب چارهای جز انسجام درون جریانی نیست اما سمبهشان کم زور است و از پس تندروها برنمیآیند. بازگشت پایداری ها به میدان و ظهور حلقه اولترا افراطی در چند شهر نیز وضع را بدتر از قبل کرده است. کاهش فقط همین بود اما نیست. بخشی از راست سنتی هم ساز خود را میزنند و آنطور که حمیدرضا ترقی عضو شورای مرکزی موتلفه میگوید درصدد ارائه نامزد حزبی خود هستند. قالیباف نیز پرچم نواصولگرایی را برداشته و در جهتی دیگر می رود. سیاست ورزی بر مبنای ریشسفیدی در معرض فراموشی است.
به گزارش نامه نیوز، میل به تکروی در میان برخی طیف ها علیرغم تجارت تلخ گذشته جناح را به سوی تکرار اشتباه سوق میدهد. برخی گمان می کنند که با پاک کردن صورت مساله و اصرار به زنده بودن جمنا کاری از پیش میرود، غافل از آنکه اوضاع وخیم تر از این حرف ها است. توضیح چرایی میل به تک روی بحث دیگری است اما شاید مرور چند مورد از پیامدهای اخیر این رویکرد به کار آید.
خیز انتخاباتی دلواپسان
جبهه پایداری همان وقتی متولد شد که برخی از اصولگرایان مجلس هشتمی خواستند با تشکیل فراکسیون «انقلاب اسلامی» برای خود جایگاهی خارج از فراکسیون اکثریت یعنی اصولگرایان و فراکسیون اقلیت یعنی خط امامی ها، بسازند. نخستین نمود بیرونی از پیامدهای این تک روی هم همان بود که وقتی فراکسیون اصولگرا قصد حمایت از هیچ یک از نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری دهم را نداشت؛ فراکسیون انقلاب اسلامی با صدور بیانهای پشت احمدی نژاد ایستاد. دومین کنش سیاسی جدی طیف پایداری سکوت در مقابل سیاستهای مورد انتقاد دولت احمدی نژاد بود.
این طیف لطمه اصلی را به اصولگرایان در جریان انتخابات مجلس نهم زد و با ارائه یک فهرست مستقل وزن خود را به رخ دیگران کشید. بعد از راهیابی به مجلس اما از این خودنمایی منصرف شده و سعی کردند با رخنه در فراکسیون اصولگریان بدون اینکه آمار مشخص و واضحی از نیروهای خود ارائه کنند در تصمیمات فراکسیونی اصولگریان نقش آفرین باشند.
موسم انتخابات ریاست جمهوری هم که رسید یک بار دیگر با تک روی خود جلیلی را در مقابل ائتلاف 2+1 قرار دارند و شاید اگر این تک روی نبود؛ ولایتی آنطور جلیلی را از میدان به در نمیکرد و نتیجه انتخابات به نحو دیگری رقم میخورد. بزنگاه بعدی انتخابات مجلس دهم بود و جا ماندن چهرههای شاخص پایداری از قطار اصولگرایان سبب شد که تب تند سیاستورزیهایشان مدتی فروکش کند.
شرایط خاص و پربحران کشور اما دلواپسان را یک بار دیگر بیدار کرده است. فضا را برای بروز و ظهور مناسب دیده و دوباره عرض اندام می کنند. یک روز با آتش زدن برجام در صحن علنی و یک روز با پهن کردن طومار. در همین اثناء به فکر گسترش فعالیتهای استانی و حضور در انتخابات آتی نیز افتاده اند. مرتضی آقاتهرانی دبیرکل آنها به تازگی خبر داده که بعد از پایان ماه رمضان خیال برگزاری نشست و برنامه ریزیهای جدید دارند. شانسشان این است که عنوان «جبهه» را به جای «حزب» برگزیده و مثل دیگران دغدغه تطبیق با قانون هم ندارد. از همین رو با فراغ بال به انتخابات آتی میاندیشند. روشن است که با دیگر طیف های اصولگرا همراه نخواهد نشد لذا نخستین زنگ خطر را برای راستگرایان به صدا در آورده اند.
موتلفه و سوابق عدم همراهیاش
این طیف اما اما تنها عامل انشقاق در جریان اصولگرایی نیست. کار که به انتخابات میرسد اعضای موتلفه هم ساز خود را میزنند و همراه نمیشوند. رای میرسلیم در انتخابات ریاست جمهوری قبل وزن آنها را مشخص کرد اما همچنان اصرار به معرفی کاندیدای حزبی دارند. محمد نبی حبیبی دبیرکل موتلفه اخبار مطرح شده در مورد عدم شرکت اعضای این حزب در جلسات جمنا را رد میکند اما حمیدرضا ترقی عضو شورای مرکزی موتلفه در گفت و گو با نامه نیوز از آغاز فعالیتهای انتخاباتی موتلفه در استانها میگوید.
او معتقد است که نباید منتظر ائتلاف ها در قالب جمنا ، شورای هماهنگی نیروهای انقلاب یا جبهه متحد اصولگرایان بمانند لذا کار خود را می کنند. ترقی می گوید که ائتلاف ها در ماههای اخیر صورت می گیرد بنابراین ما باید بررسی ها را کرده و با دست پر وارد میدان و شاید هم ائتلاف شویم. نکته اینجا است که موتلفه سابقه درخشانی در ائتلاف ندارد و در همین انتخابات 96 و در دقیقه 90 پشت کاندیدای مورد حمایت جمنا را خالی کرد. بر این اساس اعلام اخیر ترقی را بیش از آمادهسازی برای ورود به ائتلاف با دیگر اصولگرایان، میتوان آماده سازی برای معرفی کاندیدای حزبی دانست.
خودمختاری یا نواصولگرایی
تا اینجای کار نه پایداریها سر همراهی دارند و نه موتلفهای ها. تکلیف محمدباقر قالیباف هم که روشن است. او هنوز بابت حمایت جمنا از رئیسی و آن کنارگیری دلخور است. قصد ندارد بار دیگر به تصمیم کسانی که آنها را پدرخوانده می نامد تن دهد و از در نواصولگرایی در آمده است. این یعنی کار حزبی را به کار جبههای و امید بستن به اتحاد اصولگرایان ترجیح داده است. حال باید دید که این اعلام خودمختاری از سوی قالیباف چه پیامدی برای خودش، همفکرانش و به طور کلی جایگاه سیاسی او دارد.
پیامد عبور از جامعتین
تیر آخر به اصولگرایان را اما دور شدن از شیخوخیت میزند. خاصه اکنون که روی جمنا هم نمیتوان حساب کرد. ساز و کار مشخص و مناسبی برای انسجام درون جریانی وجود ندارد.
نگاهی به آنچه در این سال ها گذشته نشان می دهد که اصولگرایان تا زمانی محوریت کار را به جامعتین سپرده و از طریق شیخوخیت امور را پیش می بردند موفق تر از امروز بوده اند .به نظر می رسد بزرگان جناح باید شیخوخیت را احیا کرده و دوباره به سکل سابق سیاست ورزی کنند.