مصباحی مقدم: انحراف از دیدگاههای اقتصادی امام از زمان حاکمیت تکنوکراتها کلید خورد
مصباحی مقدم گفت: گسترش فقر ، محرومیت و بیکاری و آثار زیانبار اجتماعی که به دنبال آن ایجاد میشود نتیجه فاصله گرفتن از دیدگاههای بنیانگذار انقلاب اسلامی در بخش اقتصادی است.
به گزارش نامه نیوز زمانی که قانون بانکداری بدون ربا در سال 1362 به تصویب مجلس دوم رسید، امام خمینی (ره) فرمودند بروید کاری کنید که پول سود نکند اما امروز شاهدیم که پول سود می کند و تولید سودآور نیست و این درست نقطه مقابل اندیشه های امام است.》غلامرضا مصباحی مقدم نماینده چند دوره مجلس شورای اسلامی و عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام با یادآوری این نکته به تبیین اندیشه های اقتصادی امام در حوزه اقتصادی میپردازد و مشکلات فعلی اقتصاد را حاصل فاصله گرفتن از اندیشه های بنیانگذار انقلاب میداند؛ اندیشه ای که کشاورزی را محور توسعه میدانست، بسیار متوجه محرومیت زدایی بود، در بانکداری حرف برای گفتن داشت و مبنای آن کوچک سازی دولت و مردمی کردن اقتصاد است. گفت و گوی فارس با حجت الاسلام مصباحی مقدم را در ادامه میخوانید:
به طور کلی دیدگاه امام خمینی (ره) درباره اقتصاد بر چه اصول و مبنایی استوار بود؟
امام خمینی(ره) از حوزه دین به اقتصاد نگاه میکردند. ایشان اقتصاد را به عنوان ابزاری برای دست یافتن انسان به کمال میدیدند و شاکله اندیشه امام در حوزه اقتصادی اولاً به طور عمده بر تولید ملی، استقلال اقتصادی و دست یافتن به خود کفایی در کارهای ضروری و اساسی اتکا دارد و ثانیاً برای ایشان مسئله رفع فقر و برقراری عدالت اقتصادی در جامعه یک ضرورت اجتناب ناپذیر است.
همچنین امام معتقد بودند که اقتصاد کشورهای اسلامی باید اقتصاد قدرتمند و پیشرو باشد؛ اقتصادی باشد که نوعی همپیوندی را بین ملتهای مسلمان برقرار می کند و تمام تلاشش معطوف به عدم وابستگی به کشورهای سرمایهداری است تا مسلمانان از نظر اقتصادی جریان اقتصاد ضعیف در مقابل اقتصاد جهانی نباشند.
ایشان به طور خاص چه دیدگاهی درباره اقتصاد بازار آزاد داشتند و بحث آزادی در اقتصاد را چطور در اقتصاد اسلامی تببین میکردند؟
اقتصاد بازار آزاد با دیدگاه امام همخوانی ندارد و ایشان به شکل جدی مخالف شکلگیری اقتصاد آزاد به معنای اقتصاد سرمایه داری در ایران و کشورهای اسلامی بودند.
حضرت امام ثمرات اقتصاد آزاد را گسترده شدن فقر، فلاکت و شکاف طبقاتی در جامعه بشری میدیدند و معتقد بودند که اقتصاد آزاد سازگاری با اخلاق و معنویت و ارزشهای دینی ندارد.
از دیدگاه ایشان اقتصاد اسلامی، اقتصادی است که هیچ گونه محدودیتی برای تولید ثروت پدید نمیآورد؛ آزادی اقتصادی در اسلام در چارچوبی از اندیشههای اساسی پذیرفته است. به این معنا که با التزام به قوانین شرعی، انسان مسلمان آزاد است که فعالیتهای اقتصادی داشته باشد ولی نباید از دایره شرع و اخلاق خارج شود و باید حقوق الهی را در اموال خود بپردازد، حقوق انسانهای دیگر را رعایت کنند و برای دیگران تنگنا ایجاد نکند؛ در این صورت آزادی اقتصاد معنا می یابد.
البته این نوع از اقتصاد، به این صورت نیست که کاملا رها گذاشته شود و دولت هیچگونه نظارتی بر جریان اقتصادی نداشته باشد؛ چرا که دولت و به طور کلی حاکمیت باید بر روند امور اقتصادی نظارت کند و اجازه ندهد اقویا شرایط را برای برای ضعفا سخت کنند، اما دولت فقط وقتی که تنگنایی ایجاد می شود، اجازه ورود دارد.
و این نوع اقتصاد چقدر در کشور ما جنبه عملی پیدا کرد؟
قانون اساسی ما بر اساس اندیشه های اقتصادی امام بنا شده است و تا برههای نیز بر اساس اندیشههای امام به پیش میرفت اما از برههای به بعد شاهد فاصله گرفتن از این اندیشهها هستیم.
برای نمونه در بخش بانکی از افکار امام فاصله گرفتهایم؛ وقتی قانون بانکداری بدون ربا را در سال 1362 در مجلس دوم تصویب کردند، گزارشی از آن برای امام ارسال شد ایشان فرمودند، بسیار خوب بروید کاری کنید که پول سود نکند اما امروز شاهدیم که پول سود میکند و اتفاقاً کار تولیدی سود نمیکند و این درست نقطه مقابل دیدگاه امام است.
همچنین امام در رسیدگی به محرومان و مستضعفان و نیازمندان جامعه اهتمام فوق العاده ای داشتند؛ هرچند در همه ادوار تلاشهای بسیار زیادی برای محرومیت زدایی صورت گرفت اما با سیاستهای اقتصادی که اعمال شد در نتیجه از اهداف امام فاصله گرفته ایم.
به طور کلی سیاست های پولی و مالی و سیاست هایی که منتهی به تورم دو رقمی شد اقدامات مثبت دولت ها را برای رفع محرومیت تحتالشعاع قرار داد و نگذاشت آثار مثبت آنها ظهور کند و امروز شاهد شکاف طبقاتی در جامعه هستیم.
این فاصله گرفتن و انحراف از اندیشه های اقتصادی امام از چه زمانی آغاز شد؟
پس از پایان دفاع مقدس و از زمانی که تکنوکراتها بر اقتصاد ما حاکم شدند، از زمانی که بانکهای خصوصی در کشور شکل گرفت و نظارت بانک مرکزی بر بانکها به شدت کاهش پیدا کرد، شاهد انحراف از مسیر اندیشههای امام در حوزه اقتصادی به ویژه در سیستم بانکی هستیم.
برای نمونه در دوران سازندگی سیاست اعلامی دستیابی به توسعه بود و در همان زمان مطرح شد که ما میخواهیم به توسعه دست پیدا کنیم و ممکن است توسعه برای بخشهایی از جامعه هزینه داشته باشد و محرومان را تحت تاثیر قرار دهد که البته از لوازم رسیدن به توسعه است و تلاش میکنیم محرومیت ها را جبران کنیم. آنچه در عمل آنچه اتفاق افتاد جبران محرومیت ها نبود بلکه نتیجه این شد که شکاف فقر و غنا افزایش پیدا کرد.
این در حالی است که در سالهای نخستین بعد از پیروزی انقلاب اسلامی شاهد حاکمیت فرهنگ پرهیز از اشرافیگری بود و نمایش ندادن ثروت و تجمل بود اما پس از آن در دهه دوم به بعد شاهد حاکمیت فرهنگ دیگری شدیم که تا امروز استمرار پیدا کرده است. در این دوران ما شاهد رشد و افزایش ثروتمندانی هستیم که تفاوت جدی در زندگی آنها با قشر متوسط مردم مشاهده میشود و نمایش ثروت و اشرافیگری را در خودروها، عروسیها، مراسم عزا و … آنها شاهد هستیم.
ایشان برای رفع فقر چه دیدگاههای عملیاتی داشتند؟
به طور خاص تشکیل کمیته امداد امام برای مدیریت نیازمندان جامعه و رفع فقر از آنها بود و توصیه حضرت امام این بود که کمیته امداد با توانمندسازی افراد تحت پوشش آنها را پوشش کمیته خارج کند.
علاوه بر این امام خمینی حساب 100مسکن را به منظور خانه سازی برای محرومان به خصوص در روستاها راهاندازی کردند.
دادن وام قرض الحسنه به نیازمندان برای رفع فقر و ایجاد اشتغال، تحصیل و ازدواج و تامین امکانات برای زندگی آنها بسیار مورد تاکید امام بود و به همین دلیل تعداد صندوقهای قرض الحسنه در آن دوره بسیار افزایش پیدا کرد، مراد هم صندوق های قرض الحسنه غیر انتفاعی است نه صندوقهایی که بعدها تحت عنوان صندوقهای انتفاعی شکل گرفت و تبدیل به موسسات مالی و اعتباری و بانک شد.
در بحث استقلال اقتصادی، اصول و مبانی اندیشه های امام چه بود و بر کدام بخشها متمرکز بودند؟
امام تاکید بسیار زیادی بر خودکفایی در بخش کشاورزی و تامین کالاهای اساسی داشتند؛در همان سالهای اول این تأکیدات فراوان موجب شد تا بعضی به کشاورزی روی آورند و در این بخش سرمایه گذاری کنند حال آن که پیش از این در بخشهای دیگری فعال بودند.
امام کشاورزی را محور توسعه میدانستند و میگفتند از کشاورزی میتوان به توسعه صنعتی دست پیدا کرد. من در سال 1367 مقاله ای را با عنوان کشاورزی محور توسعه اقتصادی نگارش و منتشر کردم. این مقاله اشاره به این داشت اگر کشاورزی توسعه پیدا کند مواد لازم را برای توسعه صنعتی ایجاد خواهد کرد و صنعت ما باید معطوف به کشاورزی شکل بگیرد؛ یعنی به طور عمده به جای آنکه معطوف به تولید ماشین آلات لوکس شود به سمت تولید ماشین آلات مورد نیاز کشاورزی و یا سد سازی، جاده سازی و تولید برق برای تولیدات کشاورزی و صنعتی متناسب برود. همچنین به جای توسعه بنادر وارداتی به سمت توسعه بنادر صادراتی برویم. اینها مبتنی بر اندیشههای امام بود اما بعدها شاهد هستیم که چرخشی صورت گرفت و فارغ از رفع نیازهای ملی ما در بخش کشاورزی این صنعت تحتالشعاع قرار گرفت و اهتمام کمتری به آن شد و بیشتر به سمت خدمات گرایش پیدا کردیم. آن هم نه خدماتی که در خدمت تولید بخش کشاورزی و تولید صنعتی بود.
درباره اقتصاد دولتی و یا تقویت بخش خصوصی و مردمی کردن اقتصاد ایشان چه دیدگاهی داشتند؟
امام معتقد بودند که دولت نباید قدرت اقتصادی را در خود متمرکز کند. تعبیرشان این بود که باید به مردم برای سرمایه گذاری و فعالیتهای اقتصادی میدان بدهند و صراحتا میگفتند مقصود من سرمایهداران زالوصفت نیست، بلکه کسانی است که به صورت عادلانه اقدام به سرمایه گذاری کنند و با رعایت حق و عدل سرمایههای خود را به کار میگیرند.
حضرت امام معتقد بودند که دولت به تنهایی نمی تواند مشکلات اقتصادی را حل کند بلکه باید از ظرفیت مردم استفاده کند.
امام بسیار بر مردمی کردن اقتصاد تاکید داشتند، اعتبار بسیار بالایی را به نقش تودههای مردم برای حل مشکلات اقتصادی قائل بودند و معتقد بودند باید کاری کنیم که مردم به نحوی صاحب سرمایه شده و همه بتوانند در عرصه اقتصادی فعال شوند.
عدم مداخله دولت در امور اقتصادی جز در مواردی که ضرورت دارد، نکته بسیار مهمی بود که امام مطرح میکردند. حتی درباره تجارت خارجی که در صدر اصل 44 قانون اساسی به عنوان اقتصاد بخش دولتی ذکر شده بود امام تاکید داشتند که همان هایی که قبلا اقدام به واردات کالا می کردند، ادامه دهند و دولت نظارت کند و البته تا جایی که ممکن است وارد نشود.
امام هرگز معتقد به بزرگکردن بخش دولتی نبودند و کوچک کردن اقتصاد بخش دولتی را بارها مورد تأکید قرار دادند. حتی درباره معادن و صنایع تاکید بلیغ امام بر این بود که کارها به مردم واگذار شود و شاهد بودیم که در آغاز پیروزی انقلاب دولت درصدد ملی کردن همه مدارس بود اما امام تأکید کردند که بگذارید مردم خودشان مدرسه تاسیس کنند و دولت معلمان آن را تامین و برنامههای درسی را تدوین کند اما خود مردم مدارس را راهاندازی کنند. حتی درباره دانشگاه هم امام معتقد به راهاندازی دانشگاه های غیر دولتی بودند و کمک به راه اندازی دانشگاه آزاد اسلامی خود نشان میداد که امام به تمرکز آموزش عالی در دست دولت معتقد نبودند.
تصور میکنید در چه بخش هایی بیش از سایر بخشها انحراف از دیدگاههای امام وجود داشته و در چه بخشهایی نیاز به رجعت به اندیشههای امام در حوزه اقتصادی وجود دارد؟
در زمینه کوچک کردن نقش دولت در اقتصاد که موضوع بسیار مهمی است این اتفاق نیفتاد. اقتصاد ما اقتصاد نفتی است و به طور طبیعی درآمد نفت در اختیار دولت قرار می گیرد؛ دولت بخشی از این درآمد را مصرف و بخشی را سرمایهگذاری میکند و ناخواسته از این طریق بزرگ میشود. در حالی که تاکید امام بر این بود که دولت بزرگ نشود به این معنا که باید راهی را طی کنیم که درآمد نفت در اختیار بخشهای غیردولتی قرار گیرد و آنها سرمایهگذاری کنند و با ایجاد شغل کسب و کارها را رونق ببخشند. این همان موضوعی است که بعدها رهبر معظم انقلاب تحت عنوان سیاست های اصل 44 قانون اساسی برای واگذاری امور اقتصادی به بخش غیر دولتی دنبال کردند که البته در عمل دولتها زیاد وفادار به آن نبودند و اجرا نشد.
حالا شاهد هستیم در حالی که قرار بود با اجرای سیاستهای اصل 44 قانون اساسی سهم 80 درصدی دولت از اقتصاد به 20 درصد کاهش یابد این امر محقق نشد که این انحراف بزرگی از اندیشه های امام در بخش اقتصادی است.
همچنین در بخش پولی و بانکداری با توجه به جمله ای که از حضرت امام درباره ضرورت سود نکردن پول اشاره کردم، انحرافات بسیاری از اندیشه های امام داریم و شاهد هستیم که صرفاً پول سود می کند و سود سالانه پول به 24 هزار میلیارد تومان رسیده است. این رقم در شرایطی است که یک ریال مالیات نمیدهند و همین موجب شده که بزرگ سرمایهداران پولی شکل بگیرند.
در این شرایط یک درصد از صاحبان سپرده ها مالک 74 درصد سپرده ها هستند؛ یعنی 74 درصد سود 24 هزار میلیارد تومان هم به همین افراد می رسد. این در حالی است که بخش تولید ما به شدت افت کرده و رو به افول است. از سوی دیگر این بخش پولی اشتغال آفرین هم نیست در حالی که بخش تولید بسیار اشتغال آفرین است.
این موضوعات باعث گسترش فقر ، محرومیت و بیکاری بخش عمده ای از جوانان کشور شده و آثار زیانبار اجتماعی را به دنبال دارد که حاصل همین نوع عملکرد اقتصادی است. اینها آثار زیانباری است که فاصله گرفتن از دیدگاههای امام در بخش اقتصادی به دنبال داشته است.