عصبانیت «احسان علیخانی» از گریه‌ ادامه‌دار مهمانش

    کد خبر :286854

احسان علیخانی شب گذشته با دختری به گفتگو نشست که در آرزوی بازگشت پدرش بود.

پنجمین قسمت برنامه «ماه عسل» در حالی روی آنتن رفت که علیخانی در ابتدای برنامه درباره تیتراژ برنامه خود گفت: باید از دوستان تشکر کنم که سلیقه و وسواس ما را در طی سال‌ها تولید تیتراژ پذیرفتند؛ کار کردن با سلیقه آدم عجیب و غریبی مثل من تهیه کننده خیلی سخت است.

وی ادامه داد: همچنین از دو برادر نازنین عدل پرور تشکر می‌کنم که چقدر انگیزه داشتند و چقدر تلاش کردند. یک مقدار می‌دانم که سلیقه سازی هم بخش مهمی در این حوزه است اما باید به سلیقه نسل جدید هم احترام گذاشت که تماشاگر ما هستند. خیلی از عزیزان در حوزه پاپ در این ۱۲ سال با ما کار کردند و می‌دانم که خیلی‌ها خواننده‌های دیگری را دوست دارند ولی باید به سلایق مختلف احترام گذاشت .

بعد از پخش تیتراژ ابتدایی «ماه عسل»، علیخانی به ادامه گفتگو با مهمان روز گذشته پرداخت.

فاطمه شادی دختر جوانی که پدرش به دلیل اعتیاد آنها را ترک کرده بود، درباره بازخورد حضور خود در برنامه گفت: یکسری از افراد مخالف حضور من در برنامه «ماه عسل» بودند و گفتند که چرا مشکلات خود را مطرح کردم. به نظرم آنها نمی‌توانند خود را جای من بگذارند که سال‌ها چه دردی کشیده‌ام. شاید برای خیلی‌ها کنار هم بودن آرزوی مسخره‌ای باشد اما برای من معنای خاص خود را دارد که پدر و مادرم کنار هم باشیم .

وی ادامه داد: این قصه از دوران دبیرستان من شروع شد و بعد از فوت برادرم، مادر و پدرم یکدیگر را باختند.

علیخانی گفت: شما در کودکی به طور خاص کمبود محبت نداشتید که فاطمه شادی در پاسخ گفت: اصلا همه چیز عالی بود هر جایی می‌رفتیم دستم در دست پدر و برادرم بود.

وی در خصوص دلیل رفتن پدر خود بیان کرد: پدر و مادرم هر دو مقصر هستند اما به مادرم بیشتر حق می‌دهم؛ اگر در یک خانواده‌ای مشکلی پیش بیاید اگر منطقی فکر کنیم نمی‌توانید بگویید فقط یک نفر مقصر است بلکه مادرم به خاطر فوت برادرم مشکل داشت و پدرم هم به خاطر مصرف مواد مخدر به جایی اینکه ما را آرام کند ما را رها کرد و رفت بدون اینکه ما پشتوانه‌ای داشته باشیم. در آن روزها می‌گفتم بابا من را ندید و رفت، خیلی دنبال پدر بودم.

وی ادامه داد: پدرم قبل از ازدواج من پنج یا شش ماه می‎‌رفت و دوباره می‌آمد اما بعد ازدواج قضیه جدی شد و برای همیشه رفت .

در بخش دیگری از «ماه عسل» پدر فاطمه به برنامه اضافه شد.

پدر فاطمه گفت: واقعیت همین است؛ فاطمه تمام زندگی من است اما مصرف مواد خیلی مرا خراب کرد. خودم را سپردم به سرنوشت و رفتم جایی که کسی پیدایم نکند.

وی بیان کرد: سال ۵۹ ازدواج کردم و به صورت تفریحی مصرف می‌کردم همسرم مشکوک شده بود اما اولین باری که فهمید داشتم در ماشین مصرف می‌کردم و به خاطر بوی مواد با من بحث کرد و من گفتم سیگار کشیدم. اما به مرور مصرف من بیشتر شد.

پدر فاطمه با اشاره به خبر تلخ فوت فرزندش عنوان کرد: خبر دادند پسرم تصادف کرده و در بیمارستان است. با خبر فوت پسرم کمرم شکست، کسی که ستون پشتم بود. با هم رفیق بودیم اما فوت تک پسرم یک انفجاری در زندگی من ایجاد کرد انگار یک بشکه مواد منفجره در زندگی من منفجر شد.

در حاشیه برنامه، گریه‌های مکرر فاطمه باعث شد با واکنش و عصبانیت علیخانی مواجه شود.

وی ادامه داد: در این مدت برای فاطمه خواستگار آمد و بعد از اینکه متوجه شدم همدیگر را دوست دارند، راضی به ازدواج شدم. حتی در مراسم عروسی به سراغ مصرف مواد رفتم و بعد از چند ساعت مرسام عروسی را ترک کردم. آن روزها قیافه‌ام شبیه معتادها شده بود و مردم شک می‌کردند.

علیخانی گفت: این کادوی عروسی دخترت بود که پدر فاطمه دلیل این اتفاق را مصرف مواد می‌دانست.

فاطمه با اشاره به کمک های همسرش گفت: همسر و پدر شوهرم بسیار در این مدت خیلی کمکم کردند. من نمی‌توانستم از پدرم دست بکشم همیشه به فکر پدرم بودم اما پدرم ما را در بدترین شرایط مالی رها کرد. مادرم پدرم را التماس می‌کرد که برگردد اما پدرم می‌گفت اصلا دوست ندارد ما را ببیند.

پدر فاطمه گفت: همسرم یک زن خوب، بامرام و آبرو دار بود و اجازه نمی‌داد کسی از مشکلات ما خبر دار شود اما من به خاطر مصرف مواد نمی‌فهمیدم. من در منزلی که بودم‌ مواد می‌فروختم تا بتوانم مواد صنعتی خودم را تامین کنم چراکه قیمت مواد صنعتی بالا رفته بود.

علیخانی گفت: فکر کنم مواد مخدر صنعتی جزو معدود صنعت‌هایی است که در کشور رشد فوق العاده‌ای دارد و به راحتی تهیه می‌شود. آدمی که مصرف کننده است در همه چیز خراب کار است اما ذهن او برای پیدا کردن مواد به شدت خلاق است. پدر فاطمه این حرف را قبول کرد و گفت: کمتر از بیست دقیقه طول می‌کشد یک مصرف کننده مواد تهیه کند و علیخانی در ادامه بیان کرد: زمان تهیه مواد برای مصرف کننده زمانی است که ما بریم پنیر بگیریم.

فاطمه شادی درباره آمدن پدرش به خانه او و رفتار فرزندانش توضیح داد: پدرم از من برای تهیه مصرف مواد پول می‌گرفت؛ حتی با ما زندگی می‌کرد اما بچه‌های من اگر کسی از آنها می‌پرسید چه نسبتی با شما دارد، می‌گفتند این شاگرد بابام است. پسرم می‌گفت خجالت می‌کشد بگوید پدر بزرگش است.

پدر فاطمه گفت: من به نوه‌ها حق می‌دادم اینقدر خراب کردم که همه خط باطل روی من کشیده بودند.

در بخش پایانی برنامه مادر فاطمه در برنامه ماه عسل حضور پیدا کرد و علیخانی گفت: مادر من شما نباید سرتان پایین باشد. شما یک مادر باشرف قهرمان هستید. شما با آبرو زندگی کردید و نگذاشتید کسی از درد تان خبر دار شود.

در ادامه علیخانی روبه آقای شادی گفت: خانم شما فقط به خاطر بچه‌اش اینجاست و پدر فاطمه رو به همسرش گفت: من واقعا خجالت می‌کشم جز اینکه بگویم مواد این کار را با من کرد. اگر راه دارد من را ببخشد.

در پایان با اصرارهای فاطمه، مادرش یک بار دیگر به همسرش زمان داد تا او به زندگی برگردد.

0
نظرات
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد نظرات حاوی الفاظ و ادبیات نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد

دیدگاهتان را بنویسید